محمد علی وکیلی وقتی کارحسابی بیخ پیدا می‌کند!

پیش از این بارها درباره ابرچالش های کشور نوشته ام. ابر چالش هایی که شیره کشور را مکیده و با وضعِ غیربهینه منابع را ازبین برده‌اند. بحران آب یکی از این ابرچالش هاست که کار در آن حسابی بیخ پیدا کرده است. مدت هاست که در نتیجه خشکسالی و مدیریت ناصحیح منابع آب، دچار چالش اساسی در این حوزه شده‌ایم. مدت هاست که به شکل دومینو هر دم از گوشه ای از کشور صدای اعتراض به بی آبی بلند می‌شود. اول خوزستانی ها، سپس اصفهانی ها، روز بعد یزدی ها و اخیراً همدانی ها به خیابان آمدند. حتی شهرکرد به عنوان سرچشمه آب‌های ایران نیز به بی آبی مبتلا شده است و صدای ناله و اعتراض مردم آنجا نیز بلند شده است. همه شهرها در معرض این بی آبی اند و هر روز باید منتظر بود که از گوشه دیگر از کشور صدای اعتراض بلند شود. این نشان می‌دهد برغم خشکسالی و اثرات تغییرات اقلیمی در جهان، ما حتی نتوانسته‌ایم آب شرب را هم مدیریت کنیم. همچنان در زمین توسعه پایدار و پاکیزه بازی نمی‌کنیم. همچنان می‌خواهیم بحران ها را نقطه‌ای و مقطعی مدیریت کنیم. برای بی آبی هیچ برنامه جامع و دقیقی نداریم و همچنان چشممان به آسمان است تا مگر ابرها به ما رحم کنند و این سال را بگذرانیم؛ تا شاید سال دیگر فرجی شود. برای این ابرچالش که بعد امنیتی و سیاسی هم یافته، چه تغییر پاردایم یا چه راه حل بنیادین دیگری بدست داده‌ایم؟ این ابربحران ها نیازمند راه حل جامع‌اند. با هیچ علاج عاجلی کار راه نمی‌افتد. باید برنامه کشورداری ما عوض شود. نوع کشورداری ما منابع سوز است. این نوع حکمرانی در حوزه آب، بحران ساز است. باید انقلابی در حکمرانی آب اتفاق بیفتد. این امر نیز بدون تغییر در نگاه ما به توسعه رخ نخواهد داد. سدهای احداثی به دلیل عدم پیوست اجتماعی و بی توجهی به جانمائی درست خود به تهدید تبدیل شده‌اند منازعات منطقه‌ای پیرامون سد تنگ سرخ ، خرسون، ماون ۲ و... همه حکایت عدم توجه به پیوست‌های اجتماعی برای این سدهاست ممنوعیت احداث صنایع آب بر درمناطق کویری وخشک بافشارکوچکی شکسته می‌شود به عبارتی برغم بحران آب اما همچنان باروش آب بازی می‌خواهیم مشکل راحل کنیم.