بررسی قوانین مقابله با زورگیری

نعمت احمدی | حقوقدان

قوانینی که در رابطه با زور‌گیری وجود دارد براساس همان سرقت است. اما چه بخواهیم تعبیری از دزدگیری داشته باشیم چه زورگیری، به هرحال خروجی‌اش سرقت است. ما در این رابطه قوانین بسیاری داریم تا حدی که سرقت را با دو تعریفی «حدی» (یعنی اگر باعث شود آن شرایط قطعی سرقت ایجاد شود تبدیل به حد می‌شود) و «سرقت تعذیری» (یعنی منجر به شرایط شرعی سرقت نباشد) متفاوت است.
 چون در سرقت حدی چندین موردی را قانون‌گذار در نظر گرفته است که امکان اینکه یک سرقتی را در قالب سرقت حدی یعنی «حد» دارد و برای انجامش اراده‌ای وجود داشته باشد، اعمال می‌کند. ولی در سرقت تعذیری این امر تشدید می‌شود و اگر مقرون به آزار باشد، مضنون تحت نظر مجازات اصلی قرار می‌گیرد و مجازات تکمیلی و تبعی هم دارد. سارق علاوه بر اینکه به زندان محکوم‌ می‌شود با توجه به محتویات پرونده و شیوه عمل سارق، مجازات‌های دیگری هم برای او در نظر گرفته می شود. اگر او در جامعه خوف و وحشت ایجاد کند، حکمش محارب است و حتی مجازات مرگ را هم قانون گذار برایش تعیین می‌کند.
مثلا چند سال پیش در خیابان‌های خلوت تهران فردی از بانک بیرون آمده و بسته‌ای همراهش بود و مورد زورگیری دو جوان قرار گرفت. از آن پس عبارت خفت گیری را پلیس ابداع کرد و این دو جوان برای هفتاد هزارتومان خفت‌گیری کردند و رئیس قوه قضائیه نظر داد که در حد اخافه است و به‌رغم این‌که آنها سلاح گرم نداشتند، از مصادیق و موارد خوف جامعه تشخیص داده شد و با حکم محارب، محکوم به اعدام شدند.  یا در موارد دیگر که برای خود من نیز پیش آمده، مثلا من الان در مزرعه‌ام هستم و فصل برداشت محصول‌مان است. بیش از 14 نگهبان داریم به صورت 24 ساعته کار می‌کنند و از یک سیستم کارگاه خصوصی که اجازه حمل سلاح را زیر نظر دولت و نیروی انتظامی دارد، استفاده می‌کنیم که شبانه با اسلحه در مزرعه حضور داشته باشد.


 اما به حال سرقت صورت می گیرد و پیش زمینه سرقت وجود دارد. وقتی اشتغال نیست وقتی بیکاری وجود داردتا زمانی که شما زمینه های اجتماعی را فراهم نکنید، جامعه به‌سمت سرقت‌های خشن روی می‌آرود. شاید این سوال پیش بیاید که گناه آن فردی که  از سر ناچاری و فقر، دست به سرقت می‌زند چیست؟ این به ناکارآمدی مسئولین باز می‌گردد.
 زمانی‌که تلویزیون را روشن می‌کنید می گویند 92 هزار میلیارد اختلاس شده است و آن فرد با خود می‌گوید:  اگر از زمان حضرت آدم تا به حال یک نفر روزی 185 میلیون تومان درآمد داشته باشد و بر روی هم پس انداز کند، نمی‌تواند 92 هزار میلیارد تومان جمع شود.
 از آن طرف جوانی که با مدرک لیسانس در اسنپ مشغول به کار است،  نمی‌تواند در جامعه‌ای که به تعادل نرسیده، به خشونت روی نیارود. ما 10 میلیون نفر همکار واجب التعلیم داریم اینها تحصیلات شان را رها کرده‌اند و بیش از بیست میلیون نفر حاشیه نشین داریم. حاشیه نشین یعنی اینکه آنها از حداقل اسکان برخوردار نیستند، بسیاری از حداقل نان خالی بر سر سفره‌شان محروم هستند، چطور از این افراد انتظار داریم که دست به خشونت برای احقاق حق نرسند.