جبهه جدید ضد تحریمی

گروه سیاست / ابراهیم رئیسی در شرایطی پیروز انتخابات ریاست جمهوری شد که کشور دچار بحران‌های اقتصادی داخلی و مذاکرات جاری بر سر بازگرداندن برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بود. هر چند توافق هسته‌ای به صورتی که در دولت قبل حاصل شده بود، دستاورد چندانی به همراه نداشت، اما مبنای ریل‌گذاری دولت از همان ابتدا واقعی کردن و کمرنگ کردن آن ذیل بهره‌مندی از ظرفیت‌های منطقه‌ای و جهانی برای کم یا بی اثر کردن تحریم‌ها و معطوف گشتن به توانمندی‌های داخلی بود.
از زمان انتخابات، دیدارهای رئیسی با هیأت‌های خارجی و فعالان سیاست خارجی در داخل کشور، نشان از تلاش او برای ایجاد و تقویت فرآیندهای دیپلماتیک داشت.
این موضوع در اظهارات رئیسی و نخبگان سیاست خارجی درباره رویکرد جدید آنها به سیاست خارجی و تداوم پایبندی ایران به اصول خود منعکس شده است. بنابراین روی کار آمدن رئیسی و به نوعی تغییر رویکرد ایران به منطقه و سیاست خارجی و عدم وابستگی به غرب، اهمیت موضوع را برای سایر کشورها و بویژه روسیه روشن کرد. رئیسی در جریان مناظره‌های ریاست جمهوری بر اهمیت  دیپلماسی اقتصادی با همسایگان ایران و ارتقای همگرایی منطقه‌ای تأکید کرد. چنین اهدافی با سیاست گسترده‌تر نگاه به شرق ایران برای گسترش روابط چندجانبه و دوجانبه با روسیه، چین، هند و جمهوری‌های آسیای مرکزی سازگار است. از این رو، دوره ریاست جمهوری رئیسی شاهد ظهور زمینه‌های جدید همکاری و همچنین ادامه تعامل بر سر موضوعات مهم مورد توجه خواهد بود. نیکول گراجوسکی در یادداشتی که به تازگی برای وب سایت «الشرق» نوشته، افق پیش روی روابط ایران و روسیه و تحولات آن در دوره ریاست جمهوری رئیسی را مورد بررسی قرار داده است. گراجوسکی عضو گروه امنیت بین‌المللی در مرکز علوم و امور بین‌الملل بلفر در مدرسه کندی دانشگاه هاروارد و دانشجوی دکترا در گروه سیاست و روابط بین‌الملل در دانشگاه آکسفورد است. او همچنین عضو پژوهشی در آکادمی OSCE و عضو مرکز امنیت بین‌المللی نوتردام است. گراجوسکی در رساله خود به بررسی تحول رویکردهای روسیه و ایران در نظم بین‌المللی پرداخته است و علایق تحقیقاتی او شامل مداخلات نظامی و حقوق بین‌الملل، روابط روسیه و ایران، سیاست خارجی روسیه، ایران و کشورهای آسیای مرکزی است. او در این یادداشت توضیح می‌‌دهد که اتحاد ایران و روسیه و در کنار آنها چین، همگرایی کشورهای منطقه، نظامی‌گری غرب و ایالات متحده را در جهان در هم شکسته است.




​​​​​​​رئیس جمهور روسیه اولین رئیس دولتی بود که پیروزی ابراهیم رئیسی را به او تبریک گفت. این اقدام از دید تحلیلگران، گواهی بر نزدیکی روابط روسیه و ایران و پیامی دال بر تمایل مسکو در ایجاد افق جدید همکاری فیمابین قلمداد شد.
بعد از آن، طی دیدار سفیر ایران و آندری فورسنکو، دستیار رئیس جمهور روسیه، طرف ایرانی با ارائه پاسخ رئیسی به پیام پوتین بر ضرورت تقویت و تحکیم روابط ایران و روسیه در شرایط پیچیده جهانی تأکید کرد و فورسنکو عنوان داشت که استقامت، پایداری و استقلال جمهوری اسلامی ایران برای بسیاری از کشورها الگو است. 
همکاری‌های پیشین و جنگ اوکراین
سیر همکاری تهران و مسکو در زمان بحران سوریه به اوج خود رسید. بحرانی که برای تسری پیدا کردن به کل منطقه توسط غرب به وجود آمده بود و آگاهی متحدان سوریه از این توطئه آن را خنثی کرد. بر همین اساس، روسیه و ایران به اشتراکات بیشتری جهت حفظ منافع مشترک منطقه‌ای رسیده و زمینه همکاری امنیتی نظامی آنها گسترده‌تر و جدی‌تر شد. از طرفی، ابعاد تنش و وسعت مخاطرات به وجود آمده لزوم تثبیت این همکاری را بیش از گذشته برای همه روشن ساخت؛ موضوعی که امروز در تنش‌آفرینی‌های غرب و امریکا در اوکراین، آسیای میانه، قفقاز، افغانستان و غرب آسیا به وضوح قابل مشاهده است.
جنگ اوکراین و در ادامه، تحریم‌های شکننده بر ضد روسیه دو کشور ایران و روسیه را در یک خط ضد تحریم قرار داد. زمینه‌های پیشین همکاری بویژه  همکاری مؤثر در موضوع سوریه و تحولات سیاسی منطقه سکوی پرتاب برای برنامه ریزی‌های آینده را فراهم کرد. دو طرف سعی کردند با رویکرد عدم وابستگی به غرب و با همکاری نزدیک تر در زمینه‌های مختلف، تحریم‌ها و کاستی‌ها را به صورت مکمل تا حدودی جبران کنند.از سویی دیگر رویکرد امریکا به چین و ایجاد تحریم‌ها و رقابت‌های استراتژیک و بازدارنده در قبال چین، مجموعه سه کشور ایران، روسیه و چین را در کنار یکدیگر قرار داد. به نظر می‌‌رسد که هر چه سیاست‌ها از سوی غرب به صورت فشار اقتصادی و محصور کننده به ائتلاف تحریمی بیشتر وارد شود، زمینه تعامل بین سه قدرت منطقه‌ای و جهانی را بیشتر فراهم می‌‌کند.  موضوعی که حتی در بازگشت امریکا به برجام نیز سایه افکنده است و می‌‌توان بازخورد چنین اقداماتی را در واکنش‌های غرب در موضوع پرونده هسته‌ای ایران مشاهده کرد.
دولت سیزدهم با آگاهی به این مسأله و استفاده از فرصت ایجاد شده، ابعاد همکاری را بالاتر برد. همکاری روسیه و ایران برای پیشبرد طرح‌های حمل‌ونقلی مانند کریدور حمل‌ونقل بین‌المللی شمال-جنوب و تضمین توافق‌های تجارت آزاد در اتحادیه اقتصادی اوراسیا و همچنین شانگهای، بریکس و گروه‌های بالقوه‌ای چون گروه 8 جدید  به عنوان ابزاری برای حمایت از اقتصاد داخلی ایران و در عین حال تقویت روابط با کشورهای همسایه، تأکید کرده است. علاوه بر آن همکاری‌های امنیتی نظامی و رزمایش‌های مختلف برای خنثی‌سازی تهدیدات مشترک هم برقرار است. در حال حاضر توسعه همکاری بین ایران و روسیه وارد فاز جدیدی شده است. انتشار اخباری مبنی بر فروش پهپادهای ایران به روسیه در برخی رسانه‌ها را می‌‌توان به مثابه توسعه همکاری در فاز جدید ایران و روسیه دانست که اگر به صورت رسمی تأیید شود، نشان دهنده تعمیق روابط فیمابین است. این تعمیق، به گونه‌ای است که رسانه‌های غرب با اذعان به آن، خیز تهران برای عضویت در گروه اقتصادهای نوظهور را پیش‌بینی می‌‌کنند.
همپوشانی منافع امنیتی و نگرانی‌ها در مورد بی‌ثباتی در سراسر خاورمیانه، قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی و افغانستان همچنان پایه‌ای پایدار برای همکاری روسیه و ایران خواهد بود. با توجه به خروج ایالات متحده از افغانستان و منطقه، روسیه و ایران ممکن است در دوره ریاست جمهوری رئیسی هماهنگی نزدیک تری را در مورد افغانستان تجربه کنند.همزمان با ادامه مذاکرات هسته‌ای در وین، مسکو به تأکید بر نقش برجسته در سیاست خارجی جهانی تهران ادامه خواهد داد. روسیه از موضع ایران در مورد موضوعات بحث برانگیز، مانند برنامه موشکی بالستیک تهران یا مذاکره مجدد درباره برخی بندهای خاص (بندهایی که امکان تعلیق خودکار پس از یک تاریخ مشخص را در صورت عدم تمدید می‌‌دهد) در چهارچوب توافق هسته‌ای حمایت کرده و در عین حال خواستار حذف تحریم‌های امریکا به عنوان پیش‌شرط برای توافق هسته‌ای شده است.دولت مدت‌هاست که از تقویت ظرفیت ایران در فضای سایبری و خنثی کردن تلاش‌های خارجی برای تضعیف کنترل تهران بر امنیت اطلاعات حمایت می‌کند. چنین تمایلی نشان می‌دهد که امنیت داخلی ممکن است حوزه بالقوه‌ای باشد که در آن روسیه و ایران همکاری نزدیک‌تری را در دولت رئیسی تجربه کنند. برای این منظور، پیش بینی می‌‌شود که توافقنامه 2021 روسیه و ایران در مورد امنیت سایبری چهارچوبی برای توسعه ظرفیت سازی متقابل ارائه می‌‌دهد و زمینه‌های مورد نیاز برای ایجاد امنیت سایبری را فراهم می‌‌کند. از مزایای این موافقتنامه هماهنگی و همکاری طرفین در مجامع منطقه ای و بین‌المللی برای تضمین امنیت ملی و بین‌المللی اطلاعات است.همکاری چین، ایران و روسیه و تحکیم ثبات در منطقه، کشورهای دیگر را ترغیب به همکاری با این سه کشور می‌‌کند. چرا که به گفته مقامات منطقه، همکاری پر تنش و امنیت‌زدا با امریکا و غرب و عدم توازن در رابطه، آنها را به همکاری با شرق و انتفاع از قراردادهای منطقه‌ای و تبادلات تجاری سوق داده است و از سهم همکاریشان با غرب کاسته است؛ امری که در قراردادهای تجاری کشورهای عرب بویژه خلیج فارس قابل مشاهده است.
بنابراین همکاری دو و چندجانبه منطقه‌ای 
نه تنها منافع آنها را تأمین می‌‌کند، بلکه مسیری را ایجاد می‌‌کند تا کشورهای منطقه نیز در سایه مجامع اقتصادی منطقه‌ای به آن بپیوندند. اشتراک منافع در این کشورها و سعی در کوتاهی مداخله خارجی در سیاستگذاری‌ها هم دلیل بر این امر است. موضوعی که در نتیجه سفر بایدن به منطقه کاملاً ملموس بود وآنها سعی می‌‌کنند با فاصله گرفتن از غرب، منافع خود را عاری از نگرانی از آینده و مداخلات و تصمیمات غرب حفظ کنند. به علاوه، ترافیک دیپلماسی در دولت سیزدهم و چرخش سیاست خارجه برخی کشورها چون امارات را می‌‌توان نتیجه اتخاد چنینی تصمیماتی دانست که بستری را برای تعاملات بیشتر درمنطقه فراهم خواهد کرد.
 راه نفوذ امریکا در منطقه: تقریباً مسدود
توسعه و تعمیق همکاری‌ها بویژه در زمینه همکاری‌های امنیتی با انگیزه کم کردن تحریم‌ها و بی اثر کردن مخاطرات تحولات منطقه، بازدارندگی و سپر امنیتی در مقابل تهدیدات ایجاد می‌‌کند که به طریقی بر محور مقاومت نیز اثرگذار خواهد بود. قرابت کشورهای منطقه فارغ از سه کشور مذکور راه را برای مسیر نفوذ امریکا دچار مشکل می‌‌کند. زیرا به گفته مقامات امریکا، خروج آن از غرب آسیا راه را برای چین و روسیه باز خواهد کرد که این امر برای غرب خطر جدی تلقی می‌‌شود.
در عرصه بین‌الملل، مهارت یافتن راه گریز از فشارها و تحریم‌ها در قالب روابط متوازن و همچنین همگرا کردن دیدگاه‌های منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای در روابط به رغم اختلافات، از اهمیت به سزایی برخوردار است.
تشکیل بلوک قدرت توسط قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی چون روسیه، ایران و چین در معادلات پر تنش امروز جهان، سدی در مقابل تهدیدات است. ریزش شاکله ژاندارم‌گرایی غرب در قالب ناتو، یک کابوس برای غرب است؛ زیرا ابعاد جنگ در اوکراین تنها به روسیه محصور نمی گردد و تبعات آن بر کل منطقه سایه خواهد انداخت. رصد شرایط تا به امروز نشان می‌‌دهد که غرب در محاسبات خود دچار مشکل شده و چاره‌ای جز تداوم مسیر خود ندارد.تهاجمی‌تر شدن مواضع غرب در قبال ایران و روسیه؛ در بیانیه جدید اروپا در مورد مذاکرات هسته‌ای ایران و تشدید جنگ در اوکراین و تلاش‌ها برای بی اثر کردن بحران انرژی قابل مشاهده است.