ضربه زیرساختی

اهمیت زیرساخت‌ها در ورزش قهرمانی چیزی در حد کسب مدال المپیک است. اصلاً اگر زیرساختی وجود نداشته باشد، مدالی کسب نمی‌شود و موفقیتی حاصل نخواهد شد. توجه به این زیرساخت‌ها نیز فقط و فقط کار مدیران حرفه‌ای ورزش است، نه مدیرانی که تنها از مدیریت گرفتن عکس یادگاری با قهرمانان را بلدند و ادای مدیر در آوردن را، بلکه مدیرانی که پای کار باشند و با برنامه‌ریزی درست زیرساخت‌ها را طوری فراهم کنند که در نهایت به موفقیت و پیروزی بینجامد.
والیبال ایران طی یک دهه گذشته با عبور از سطح قاره کهن خود را به سطح اول والیبال جهان رساند. حضور در رقابت‌های لیگ جهانی، المپیک، مسابقات قهرمانی جهان و معرفی ستاره‌های بزرگ به والیبال جهان نمونه بارز این رشد و ارتقای مشهود است، اما خبری که دیروز در سایت‌های خبری منتشر شد تنها مایه تأسف بود.
اینکه والیبال ایران با این درخشش و این سطح پیشرفت تنها چهار سالن مجهز با کفپوش استاندارد داشته باشد، به‌گونه‌ای که حتی برای برگزاری رقابت‌های لیگ هم با مشکل روبه‌رو باشد چیزی جز مایه تأسف نیست. این مسئله بیانگر حقیقت تلخ نداشتن مدیریت درست و عدم توجه به زیرساخت‌ها در والیبال است. بیانگر اینکه در والیبال مدیران به جای کار کردن درست و زیربنایی تنها در باد موفقیت‌های ملی‌پوشان خوابیده‌اند و از آن‌ها برای خود پله‌های ترقی ساخته‌اند.
مایه تأسف است که والیبال ایران با سطح فنی بالا در جهان تنها در چهار شهر تهران، مشهد، یزد و ارومیه سالن مناسب و استاندارد برای برگزاری مسابقه داشته باشد. این اتفاق می‌تواند تأثیر مخربی بر آینده این رشته داشته باشد. فراموش نکنیم که فوتبال به سبب همین سهل‌انگاری‌ها از رقابت‌های آسیایی و میزبانی دیدار‌های بین‌المللی محروم شد و ادامه این شرایط ممکن است برای والیبال هم مسئله‌ساز شود. به‌طور حتم والیبال تماشاگران زیادی را از دست خواهد داد، چراکه مجبور است بازی‌های لیگ را تنها در این چهار شهر برگزار کند که این خود بزرگ‌ترین ضربه بر پیکر لیگ و تیم‌های حاضر در آن است. از طرف دیگر هزینه زیادی را به گردن بقیه تیم‌ها خواهد گذاشت تا با مسافرت به این چهار شهر خود را به مسابقات برسانند.
والیبال سال‌های زیادی را برای ارتقای سطح فنی خود با تلاش و ممارست پشت سر گذاشته، اما در همین سال‌ها از کار زیربنایی و سخت‌افزاری غافل بوده تا امروز کار به اینجا کشیده شود. این در حالی است که در همین سال‌ها می‌شد به راحتی به کار‌های زیربنایی و زیرساختی هم رسید، آن هم با هزینه‌هایی به مراتب کمتر و مقرون به‌صرفه‌تر از هزینه‌های کنونی. والیبال تمام این سال‌ها را از دست داده، اما هنوز هم برای شروع دیر نیست. هنوز هم می‌توان به آینده و کار زیربنایی امیدوار بود. والیبال راه طولانی و روشنی را پیش‌رو دارد و می‌تواند با توجه کافی و وافی به زیرساخت‌های خود این راه سخت را بهتر و سریع‌تر طی کند. از یاد نبریم که والیبال ایران یک تغییر نسل بزرگ داشته و حالا با پوست‌اندازی و میدان دادن به جوانان می‌خواهد باز هم در دنیای والیبال بزرگی کند. همین فرصت بهترین زمان برای شروع کار‌های زیربنایی است، کار‌هایی که باید در والیبال انجام شود. البته به شرط آنکه والیبال را به دست مدیرانی بسپاریم که تنها به فکر حضور در عکس‌های یادگاری زمان پیروزی نباشند.