مذاکرات هسته‌ای به پس از انتخابات کنگره آمریکا موکول خواهد شد

آرمان ملی- احسان انصاری: آمریکا دوباره توپ مذاکرات هسته‌ای را به زمین ایران انداخته است و بر این باور است که از سرگیری مذاکرات به اراده ایران بستگی دارد. این در حالی است که انتخابات کنگره آمریکا نزدیک است و این احتمال وجود دارد با شکست دموکرات‌ها بسیاری از گمانه‌زنی‌ها درباره مذاکرات تغییر کند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوعات با حسن بهشتی پور، تحلیلگر روابط بین‌الملل گفت‌وگو کرده است. بهشتی‌پور معتقد است: «در شرایط کنونی یک اکثریت شکننده در سنا حضور دارند و به همین دلیل انتخابات آینده به دلیل اینکه مشخص می‌کند دموکرات‌ها اکثریت مجلس سنا را خواهند داشت یا جمهوریخواهان، مهم است. گرچه باز هم تاکید می‌کنم این موضوع تاثیر تعیین کننده در روند مذاکرات ندارد ولی از بابت اینکه حزب دموکرات طرف مذاکره کننده با ایران است، اینکه نتایج انتخابات چه باشد، در موقعیتش در نوع مذاکراتی که انجام می‌دهد، تاثیرگذار خواهد بود. حداقل این است که ایران می‌داند با طرفی دارد مذاکره می‌کند که یک اکثریتی در مجلس دارد و اگر شکست خورده باشد، نیز می‌داند با طرفی گفت‌وگو می‌کند که حداقل شکست خورده انتخابات است.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید. گمانه‌زني‌هايي درباره مذاکرات جديد ايران و کشورهاي غربي به وجود آمده است. با اين وجود مقامات آمريکا بر اين باور هستند که آغاز دوباره گفت‌وگوها به ايران بستگي دارد. ديدگاه شما در اين زمينه چيست؟
به نظر مي‌رسد ايران و آمريکا ادامه گفت‌وگوها را به بعد از انتخابات کنگره موکول خواهند کرد، هر چند نتيجه مذاکرات برجامي تأثيري بر اين انتخابات ندارد چون براي شهروندان آمريکايي وضعيت داخلي کشورشان همچون تورم بي‌سابقه 9 درصدي، افزايش قيمت بنزين و غيره مهم است. به نظر مي‌رسد از يک طرف دولت بايدن مي‌خواهد در شرايطي دوباره وارد مذاکرات شود که از نتيجه انتخابات آگاهي داشته باشد و هم طرف ايراني ترجيح مي‌دهد با علم به موقعيت جديد دموکرات‌ها در آرايش سياسي آمريکا تصميم گيري کند. خواسته ايران مشخص است و مي‌خواهد از برجام منتفع شود يعني نفع اقتصادي ببرد اما آمريکايي‌ها در عين استقبال از مزاياي برجام، نمي‌خواهند زير بار لغو تحريم‌ها بروند بلکه فقط قصد دارند بخشي از تحريم‌ها را به حالت تعليق درآورند. متأسفانه اين ماجرا بيش از اندازه کش پيدا کرده و تداوم اين وضعيت نيز به ضرر ايران است. البته آمريکايي‌ها نيز از اين وضعيت متضرر مي‌شوند. انتخابات کنگره آمريکا در آبان ماه برگزار مي‌شود، اگرچه مساله ايران خيلي تعيين کننده در نتايج انتخابات کنگره آمريکا نيست و تاثيري در روند انتخابات مذاکرات نخواهد داشت؛ اما طبيعتا هم ايران و هم آمريکا هر دو ترجيح مي‌دهند که منتظر باشند ببينند بالاخره اکثريت مجلس نمايندگان که الان دست حزب دموکرات است در انتخابات آبان ماه تکرار خواهد شد يا باز دست جمهوريخواهان مي‌افتد.
چرا در شرايط کنوني انتخابات کنگره براي ايران و آمريکا حائز اهميت است؟
در شرايط کنوني يک اکثريت شکننده در سنا حضور دارند و به همين دليل انتخابات آينده به دليل اينکه مشخص مي‌کند دموکرات‌ها اکثريت مجلس سنا را خواهند داشت يا جمهوريخواهان، مهم است. گرچه باز هم تاکيد مي‌کنم اين موضوع تاثير تعيين کننده در روند مذاکرات ندارد ولي از بابت اينکه حزب دموکرات طرف مذاکره کننده با ايران است، اينکه نتايج انتخابات چه باشد، در موقعيتش در نوع مذاکراتي که انجام مي‌دهد، تاثيرگذار خواهد بود. حداقل اين است که ايران مي‌داند با طرفي دارد مذاکره مي‌کند که يک اکثريتي در مجلس دارد و اگر شکست خورده باشد، نيز مي‌داند با طرفي گفت‌وگو مي‌کند که حداقل شکست خورده انتخابات است. در هر صورت به نظر مي‌رسد آمريکايي‌ها منتظر برگزاري انتخابات آبان ماه هستند. آزادي باقر نمازي نيز از سوي طرف ايراني به دلايل بشردوستانه اعلام شده و طرف آمريکايي‌ها هم تکذيب کرده که دارايي‌هاي ايران در کره جنوبي را مابه ازاي آن آزاد کند. به نظر مي‌رسد دولت انتظار دارد انتشار اين اخبار مثبت، حداقل روي جو منفي که مذاکرات روي بازار گذاشته، تاثير مثبت داشته باشد. بايد ببينيم به رغم آزادي آقاي نمازي خبري از آزادي دارايي‌هاي ايران و انتقال آن به عمان مي‌شود. درحقيقت برجام با اينکه تا حدي از وضعيت کما خارج شده بود ولي عملا بازهم وارد کما شد و همه چيز معطل آبان ماه است. به گفته اوليانوف بعد از انتخابات کنگره مذاکرات از سر گرفته مي‌شود. واقعيت اين است که از تاخير در اعلام نتيجه مذاکرات هر دو طرف متضرر مي‌شوند. طرف اروپايي دنبال اين است که تحريم‌هاي نفتي پايان پيدا کند تا بتوان در بازار انرژي تحول مثبت ايجاد کرد. اما طرف ايراني هم از عدم نفعي که از تحريم‌هاي گسترده مي‌برد و مشکلاتي که بر اقتصاد کشور وجود دارد، زيان مي‌بيند. از اين رو به نظر مي‌رسد، هرچه زودتر توافق کنيم و به نتيجه برسيم، بهتر است هرچند آخرين بار مذاکرات عملا معلق شد تا دوباره از سر گرفته شود. در چنين شرايطي دولت به همکاري با شانگهاي که يک اتحاد اقتصادي نيست اميدواراست. اما واقعيت اين است که سازمان شانگهاي بيش از آنکه اقتصادي باشد يک سازمان سياسي- امنيتي و تا حدودي خيلي کمتر اقتصادي است.


اين سخن به معناي اين است که عضويت در سازمان شانگهاي نمي‌تواند به اقتصاد ايران کمک کند؟
شانگهاي بيشتر جنبه‌هاي سياسي و امنيتي دارد اما توجه به يک نکته خيلي ضروري است. الان شانگهاي در قضيه بحران اوکراين و تحريم‌هايي که روسيه شده، با اينکه روسيه خودش بنيانگذار شانگهاي است ولي کشورهايي مثل چين، هند و قزاقستان کاملا سياست بي‌طرفي اتخاذ کردند و از سياست روسيه حمايت نکردند. در قطعنامه پيشنهادي که اخيرا در محکوميت روسيه در شوراي امنيت صادر شد براي اينکه اين چهار استان را ضميمه خاک خودش کرده، فقط تنها کشوري که رأي منفي داد، روسيه بود و عملا وتو کرد. کشورهايي مثل چين و هند رأي ممتنع دادند. امري که خيلي مهم بود و حتي برزيل که در بريکس با روسيه هست رأي ممتنع داد. پس وقتي سازمان شانگهاي درمورد بنيانگذارش اينگونه عمل مي‌کند در مورد ايران يا ساير کشورها تکليف روشن است. عمدتا کشورهاي عضو شانگهاي با اينکه يک سازمان امنيتي و سياسي هستند ولي بيشتر بر محوريت منافع خودشان عمل مي‌کنند، تصميم مي‌گيرند و اجرا مي‌کنند و نه منافع جمعي سازمان شانگهاي چون عملا ديديم چنين چيزي در مورد روسيه انجام نشد. حتي در بحران اخيري که در مرزهاي تاجيکستان و قرقيزستان پيش امده بود در اجلاس سران شانگهاي در سمرقند کوچک‌ترين تصميم گيري يا بيانيه‌اي صادر نشد. واقعيت اين است که اگر قرار است به گسترش همکاري‌هاي اقتصادي فکر کنيم بيشتربايد بر روي اتحاديه اقتصادي اوراسيا و يا بريکس سرمايه‌گذاري کنيم.
گمانه‌زني‌هايي درباره آزاد سازي پول‌هاي بلوکه شده ايران مطرح شده بود. اين موضوع مي‌تواند به وضعيت مذاکرات کمک کند؟
اين خبر خوب مي‌توانست به افزايش اميدواري‌ها به حل و فصل مساله هسته‌اي و گره گشايي از روند مذاکرات که اکنون دچار وقفه شده انجامد به خصوص که با خبر آزادي نمازي‌ها همزمان بود، کمک کند. موضع گيري کاخ سفيد و اعلام مشروط بودن آزادسازي پول‌ها اما از شدت اميدواري‌ها کاست. بايد ببينيم که اصلا قضيه چيست و چرا طرف آمريکايي موضوع را تکذيب کرده است؟ آيا واسطه ايران يعني عمان همين‌طور يک حرفي زده و چه دليلي در کار بوده است؟ضمن اينکه اين موضوع يک بحث جداي از مذاکرات است. درست است که مي‌تواند نشانه مثبتي براي از سرگيري مذاکرات باشد اما فعلا نمي‌توان روي آن حساب کرد. اگر اين خبر صحت داشت مي‌تواند مقدمه از سرگيري مذاکرات باشد اما از آنجا که اين موضوع از سوي طرف آمريکايي تکذيب شده است نمي‌توان خوشبين بود. دليل تکذيب آمريکا را نمي‌دانيم اما آيا در هيات حاکمه آمريکا اختلافاتي وجود دارد. شايد هم چنين وعده‌اي داده شده و بعد وعده را پس گرفته‌اند. به هر حال مسئولان ايراني بي‌دليل چنين خبري را اعلام نمي‌کنند. به خصوص که يک منبع موثق يعني نور نيوز که نزديک به شوراي عالي امنيت ملي است اولين بار اين خبر را اعلام کرد. بايد صبر کرد و ديد که چه مي‌شود. به هرحال در شرايط فعلي نمي‌توان به هيچ وجه اميدوار شد. نکته قابل توجه ديگر آن است که طرف آمريکايي به ناآرامي‌هاي داخلي ايران هم نظر دارد. در شرايط کنوني پرونده هسته‌اي به مرحله‌‌اي رسيده که به‌طور يقين نيازمند تصميمات جدي است تا از شرايط بن‌بست خارج شود. اولين اقدام مناسب تصميمي بود که ايران در ادامه همکاري با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي گرفت. تصميم درستي که جاي تقدير دارد زيرا ايران به‌ راحتي مي‌تواند با اين نهاد به توافق برسد. توافق با ساير طرفين برجام که به دنبال حل مناقشه هسته‌اي از طريق سياسي بودند، سخت‌تر از توافق با آژانس است.
از نظر شما مهم‌ترين گره به نتيجه نرسيدن برجام چيست؟
کشورهاي غربي به نوعي به روند افزايش غني سازي اورانيوم در ايران اعتراض مي‌کنند. درحالي که واقعيت اين است که ايران به اين موضوع به عنوان يک عامل بازدارنده نگاه مي‌کند. به هر حال اين يک واقعيت است که در برجام سال2015 طرف مقابل تعهدات خود را انجام نداد ولي ايران تعهدات خود را انجام داد. 14 گزارش مديرکل وقت آژانس، آقاي آمانو هم تاييد کرد که ايران تعهدات خود را انجام داده ولي طرف آمريکايي به‌خصوص تعهداتش که مبني بر برداشتن تحريم‌ها و وضع نکردن تحريم جديد بود را انجام ندادند. با اين وجود بعد از خروج آمريکا طرح دادند و انتظار داشتند ايران اين طرح را بدون کم و کاست بپذيرد درحالي که طرف ايراني مي‌گويد موضوع هسته‌اي براي ما يک عامل بازدارنده است تا طرف مقابل مجبور شود تحريم‌ها را بردارد. مادامي که ايران زير نظر آژانس بين‌المللي انرژي اتمي فعاليت مي‌کند، اصولا نمي‌شود گفت کارش ايراد دارد چون در چارچوب ان. پي. تي هيچ منعي براي غني سازي و ادامه آن در ايران وجود ندارد. اما انتظاري که اتحاديه اروپا دارد اين است که ايران در چارچوب برجام خودش را محدود کند. اين انتظار هم موقعي مي‌تواند منطقي باشد که آنها تعهدات برجامي را از طرف آمريکايي‌ها مطالبه و خودشان هم اجرايي کنند. وقتي آمريکا حاضر نيست تحريم‌ها را لغو کند و مطالبات را جواب نمي‌دهد بنابراين طرف ايراني هم خودش را ملزم به اجراي برجام نمي‌بيند. پس فعاليت‌هاي ايران زير نظر آژانس است و طبق ان. پي. تي هيچ محدوديتي براي غني سازي وجود ندارد. اگر آنها نگران فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران هستند بهتر است فشار را روي آمريکا بگذارند طرف آمريکايي را متقاعد کنند که تحريم‌ها را لغو کند و به تعهدات خود به برجام بازگردد. قطعا طرف ايراني بارها اعلام کرده که اگر آنها تعهدات خود را اجرا کنند ايران نيز به تعهداتي که در برجام پذيرفته، بازخواهد گذشت. درباره پادمان هسته‌اي هم مشکل پابرجاست و همچنان اين بحث وجود دارد و ايران انتظار دارد اين موضوع در چارچوب 1+4 حل و فصل شود درحالي که آنها مدعي هستند بايد در چارچوب شوراي حکام حل شود. اما چون اتحاديه اروپا و آلمان، انگليس و فرانسه به عنوان اعضاي شوراي حکام قطعنامه‌هاي پيشنهادي سال 99 و خرداد امسال را داده‌اند، اين امکان براي اين کشورها وجود دارد که با يک قطعنامه جديد مساله را فيصله بخشند. با اين وجود آنها مي‌گويند چنين کاري نخواهند کرد براي اينکه ايران بايد به سوالات پاسخ دهد. طرف ايراني هم به جاي اينکه مشکل را با آژانس حل کند خواهان اين است که اين مساله از نظر سياسي حل شود. در شرايط کنوني مذاکرات در اين موضوع متوقف مانده است. طرف ايراني معتقد است قبل از توافق بايد مساله پادمان حل شود ولي طرف اروپايي معتقد است بايد در حين اجراي توافقي که در 120 روز حاصل مي‌شود اين مساله هم با شوراي حکام حل و فصل شود و آنها هم قول مساعدت داده‌اند. درنهايت اينکه مساله پيچيده شده است.