حذف دوستان منتقد باعث خوشحالی دشمنان می شود

آرمان امروز/گروه سياسي: هفته گذشته در ميان اخبار مربوط به اعتراضات و ... «علي لاريجاني» که پس از رد صلاحيتش توسط شوراي نگهبان براي شرکت در سيزدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري سکوت کرده بود با روزنامه اطلاعات گفت‌وگويي انجام داد که در آن مصاحبه به موضوعاتي همچون «برخورد با حجاب»، «مبارزه با فساد اداري»، «کاهش نفوذ دولت در اقتصاد»، «چگونگي نگاه به سياست خارجه» اشاره کرده است. آن گفت‌وگو پس از انتشار واکنش‌هاي بسياري به همراه داشت. از ابتداي ناآرامي‌ها در ايران که بيش از يک ماه مي‌گذرد کمتر چنين مصاحبه‌هايي از سوي چهره‌هاي ميانه‌رو سياسي مشاهده کرده ايم. حق‌شناس در واکنش به آن گفت‌وگو معتقد است که علي لاريجاني توانست از فضاي به وجود آمده استفاده کند و به بخشي از حاکميت که تصميم به «رد صلاحيت» او گرفتند نشان دهد مي‌توانست جانشين مناسب‌تري براي رفتن به پاستور باشد. در ادامه گفت‌وگوي ما را با اين عضو پيشين شوراي شهر مي‌خوانيد.
«محمدجواد حق‌شناس»، تحليلگر مسائل سياسي و عضو پيشين شوراي شهر تهران در واکنش به گفت‌وگوي چند روز گذشته «علي لاريجاني» در مورد مسائل کنوني اجتماعي-سياسي، با مثبت خواندن انتشار چنين گفت‌وگوهايي به خبرنگار «آرمان امروز» مي‌گويد: «بعد از رد صلاحيت از سوي شوراي نگهبان که براي علي لاريجاني و عموم مردم ايران شوک‌آور بود، فرصتي پيش آمد که به جامعه و البته حاکميت بگويد که گزينه مناسبي براي رياست جمهوري است. نگاهي که لاريجاني به موضوع حجاب دارد نشان مي‌دهد که مي‌توان با نرمش و البته با تاکيد بر فعاليت‌هاي فرهنگي با اين حوزه برخورد شود. شايد شخصي مانند او که پيش از اين سوابقي در جايگاه‌هاي حساس داشت و البته از خانواده شناخته شده‌‌اي در عرصه سياسي کشور هم برخوردار است، در خواب هم نمي‌ديد که از سوي شوراي نگهبان از حضور در رقابت‌هاي رياست جمهوري باز بماند ولي در هر صورت اين اتفاق رخ داد. پس از اين رخداد که به‌نظر من بعد از رد صلاحيت «مرحوم هاشمي» عجيب‌ترين تصميم نهادهاي نظارتي بود، لاريجاني براي ادامه حيات سياسي خود تصميم گرفت که سکوت کند و اين سکوت باعث شد که حتي رهبري هم به رد صلاحيتش واکنش نشان دهد اما شوراي نگهبان نتوانست او و جامعه را در مورد دلايل رد صاحيتش قانع کند.»
اين تحليل‌گر مسائل سياسي با اشاره به چيدمان جديد مجمع تشخص مصلحت نظام ادامه مي‌دهد: «باتوجه به چيدمان جديد مجمع تشخيص و با احکامي که براي علي لاريجاني و البته «صادق لاريجاني» صادر شد، به‌نظر مي‌خواستند از اين خانواده دلجويي کنند. حالا لاريجاني که مي‌توانست در رقابت‌هاي رياست جمهوري تحولي ايجاد کند از فرصت و شرايط به وجود آمده استفاده کرد تا بتواند نشان دهد همچنان مي‌توان به صداي معتدل در عرصه سياسي و اجتماعي ايران اميدوار بود. او همچنان در جايگاه ميانه سياست‌ورزي حضور دارد و سعي مي‌کند در اتفاقات اين چنين با تجربه وارد فضا شود و رگه‌هايي از نگاه به کشور را به نمايش بگذارد. در اين گفت‌وگو نه‌تنها به موضع خود در رابطه با چگونگي برخورد با حجاب پيشنهادات مثبتي داشت بلکه به موضوعات اقتصادي و سياست‌خارجي هم اشارتي کرد که به‌نظر در اين موارد مخاطبش جامعه بود تا آنها بتوانند در مورد آينده سياسي علي لاريجاني تصوير مناسبي داشته باشند. در حادثه‌اي که براي «مهسا اميني» رخ داد مي‌بينيم که در واکنش به گزارش‌هاي «نيروي انتظامي»، «مجلس» و البته «پزشکي قانوني» خود را در کنار مردم قرار مي‌دهد و با دادخواهان اين حادثه هم‌دردي مي‌کند و مي‌گويد که فشار روحي که نيروي انتظامي به اميني وارد کرد باعث اين رخ‌داد تلخ شده است.»
او در مورد واکنش رييس پيشين مجلس شوراي اسلامي در حوزه حجاب اضافه مي‌کند: «لاريجاني در اين قسمت از گفت‌وگوي خود با «روزنامه اطلاعات» مي‌گويد نبايد همه تاکيدات کشور بر روي حجاب باشد البته او در ادامه موضوع حجاب را با «نبوت» و «توحيد» مقايسه مي‌کند و معتقد است که برخورد با حجاب در چند دهه گذشته که همراه با خشونت بوده است نتوانسته نتيجه‌اي در بر داشته باشد. پس در اين زمينه نياز به تغييراتي هستيم. فراموش نکنيم که او از خانواده‌اي مذهبي است و به‌دليل نسبتي که با «شهيد مطهري» دارد اشراف کاملي به موضوعات فرهنگي-مذهبي به‌خصوص حجاب دارد. چون حجاب را در حوزه فرهنگي مي‌داند معتقد است که نبايد با نگاه پليسي با آن برخورد کرد. با اين نگاه کامل موافقم که نيروهاي فرهنگي که برخواسته از حوزه‌ها و انديشمندان دانشگاهي ايراني است، به‌جاي نيروهاي انتظامي و نظامي به مورد حجاب ورود کنند. به‌‎نظر بخشي از جامعه که علي لاريجاني را بايد جزو آنها بدانيم و چهره‌هاي مذهبي و شناسنامه‌داري هستند، مي‌خواهند برخورد با حجاب از دستور کار حاکميت خارج شود. اگرچه گفته‌هاي لاريجاني در مورد حجاب شفافيت لازم را ندارد ولي نوع گفتمان او چنين چيزي را مشخص مي‌کند.»


حق‌شناس با پرداختن به ديگر بخش‌‌هاي آن مصاحبه ادامه مي‌دهد: «لاريجاني همچنين به فساد موجود در ادارات و نقش از کار افتادن دولت در اقتصاد مي‌پردازد و به پرونده اختلاس در فولاد مبارکه اشاره مي‌کند که بخش اعظم اين تخلفات به بخش‌هاي دولتي باز مي‌گردد و اينکه حالا حدود 70 درصد از اقتصاد ايران را نهادهاي دولتي در اختيار دارند. باتوجه به اينکه او به‌عنوان مسئول بررسي پرونده‌هاي مربوط به «تنظيم قراردادها با چين» را بر عهده داشت مي‌خواهد به‌نوعي بگويد که نگاه به شرق مي‌تواند با توجه به رقيبان منطقه‌اي مناسب باشد و همچنين اشاره‌اي به تحريم‌هاي غرب دارد که در شرايطي که ايران به ارتباط با آنها نياز داشت ما را تنها گذاشتند. باتوجه به نگاه‌هاي لاريجاني که مي‌تواند منتقداني هم داشته باشد، بايد از اين نوع گفت‌وگوها استقبال کرد و بي‌تفاوت از کنار آنها عبور نکرد. در فضايي قرار داريم که جامعه به شدت دوقطبي است و نيروهاي موسوم به «برانداز» از هر بهانه‌اي براي بحراني نشان دادن ايران استفاده مي‌کنند تا پروژه سقوط را ادامه دهند. رسانه‌هاي غربي به شدت به‌دنبال استفاده از چنين فضاهايي هستند و حالا مي‌بينيم که ميدان خبر از «تهران» به «لندن» و «واشنگتن» رفته است. يکي از عوامل اين رخداد تريبون ندادن به اشخاصي مانند علي لاريجاني است.»
او با انتقاد از برنامه‌هاي صدا و سيما و با تاکيد بر تريبون دادن به افراد داراي شناسنامه سياسي که عملکرد شفافي داشته باشند ادامه مي‌دهد: «در شرايط حساس کنوني انتظار داريم که صدا و سيما به‌عنوان رسانه ملي از افرادي که با اظهارات ناسنجيده خود جامعه را برهم مي‌زنند دعوت نکند. اين نوع افراد بدون شناسنامه سياسي و عدم مشخص بودن جبهه‌ سياسي و اجتماعي، مردم را با اظهارت خود مخاطب قرار مي‌دهند که باعث آسيب به جامعه مي‌شود. رسانه ملي بايد از افرادي دعوت کند که به پويايي جامعه کمک کنند و بتوانند با نظراتي که مي‌دهند راه‌حلي براي برون رفت از شرايط کنوني پيشنهاد کنند. در ايران چنين نفراتي کم نيستند تا بتوانند اعتماد عمومي را به حاکميت بازگردانند. نهادهاي نظارتي همواره در برخورد با نفراتي مانند لاريجاني و مرحوم هاشمي واکنش مناسبي نداشتند و همين موضوع باعث افزايش شکاف در بين جامعه و حاکميت مي‌شود. خوانشي که برخي از فضاي سياسي ايران دارند و گزينه حذف را در دستور کار قرار مي‌دهند باعث دور شدن شهروندان از صندوق راي خواهد شد و البته باعث خوشحالي دشمنان ايران مي‌شود. خواسته‌هاي گروه‌هايي مانند «براندازان»، «تجزيه طلب‌ها»، «منافقين» و ... اين است که صندوق راي مورد توجه جامعه نباشد. همه اين سختگيري‌ها باعث شده تا «طبقه متوسط»، «نيروهاي مياني»، «نيروهاي اثرگذار» و ... در ايران کم رنگ شود و مرجعيت احزاب به «چهره‌هاي ورزشي» و «سينمايي» واگذار شود ولي باتوجه به همه افتخاري که چهره‌هاي ورزشي براي ايران کسب کرده‌اند آنها نمي‌توانند نگاه سياسي-اجتماعي مناسبي به رخ‍‌دادهاي اخير داشته باشند و قطعا در تحليل‌هاي خودشان اشتباه مي‌کنند. اگر از شخصي مانند «علي کريمي» در عرصه ورزشي و فوتبالي استفاده مي‌کردند قطعا چنين واکنش‌هايي از او نمي‌ديديم.»