مزد ترس

فرزانه دانایی: دیروز سه‌شنبه دهم آبان مصادف با اول نوامبر، ساکنان سرزمین‌های اشغالی پای صندوق‌های رأی رفتند تا ترکیب جدید کنست و به تبع آن، نخست‌وزیر جدید رژیم صهیونیستی را مشخص کنند. این انتخابات پنجمین انتخابات پارلمانی در سرزمین‌های اشغالی طی ۴ سال گذشته است که در صورت موفقیت‌آمیز بودن می‌تواند مشخص کند نتانیاهو از حزب دست راستی لیکود می‌تواند دوباره به عرصه سیاست بازگردد یا لاپید از حزب میانه‌رو «آینده وجود دارد» نخست‌وزیر بعدی این رژیم خواهد بود.  چهارمین دور انتخابات پارلمانی در سرزمین‌های اشغالی که در روز ۲۳ ماه مارس سال ۲۰۲۱ برگزار شده بود، با دشواری تمام و ائتلاف احزاب مختلف، در نهایت موجب پیروزی لاپید شده بود اما با گذشت نزدیک به یک سال و نیم، ائتلافی که منجر به روی کار آمدن لاپید شده بود، در هم شکست و تهدید نتانیاهو دوباره بر سر کنست قرار گرفت. دولت لاپید سرانجام تصمیم گرفت شکست را بپذیرد و تن به انتخابات زودهنگام داد اما به نظر می‌رسد برگزاری انتخابات زودهنگام نیز نتوانسته تضمینی برای شکل‌گیری دولتی قوی در سرزمین‌های اشغالی باشد. بر اساس آخرین نظرسنجی‌ها قبل از برگزاری انتخابات، نه نتانیاهو و نه لاپید نمی‌توانند تعداد کرسی لازم برای کسب اکثریت در پارلمان را به دست آورند و به احتمال زیاد این انتخابات نیز منجر به شکل‌گیری دولت جدید نخواهد شد. اگر حزب لیکود بتواند ۶۱ کرسی از ۱۲۰ کرسی کنست را به دست آورد، به احتمال زیاد نتانیاهو با دولتی ائتلافی از بین احزاب دست راستی، یکی از راست‌گراترین و تندروترین دولت‌های رژیم صهیونیستی را در سرزمین‌های اشغالی تشکیل خواهد داد. ایجاد «دولت یهود» در سرزمین‌های اشغالی و تلاش برای بیرون راندن اعراب، الحاق کرانه باختری به سرزمین‌های اشغالی و گسترش شهرک‌سازی‌ها در سرزمین‌های فلسطینیان، از برنامه‌های او در دوره قبلی نخست‌وزیری‌اش بود اما دلایل زیادی باعث شد دولتش بعد از مدتی دچار فروپاشی شود. یکی از مهم‌ترین دلایل، عدم حمایت دولت آمریکا از نتانیاهو بود، زیرا رابطه‌اش با ترامپ بشدت قوی بود و او گلایه‌ها و انتقادات زیادی را علیه دموکرات‌ها مطرح کرده بود که به نظر می‌رسید دموکرات‌ها به عمد به دنبال سرنگونی دولت او و تضمین گرفتن در خصوص ‌عدم بازگشتش به عرصه سیاست هستند. دومین دلیل، بحران اقتصادی پیش آمده در سرزمین‌های اشغالی بعد از همه‌گیری کرونا بود که باعث می‌شد هر شب راهپیمایی‌های اعتراضی طولانی‌ای در مقابل منزل او و محل کارش شکل گیرد و در نهایت به رأی متزلزل حزبش در انتخابات منجر شد. دلیل دیگر، پرونده‌های مفاسد اقتصادی نتانیاهو و همسرش بود که در دادگاه‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و هر از گاهی، ابعاد تازه‌تری از این فساد برای رسانه‌ها مشخص می‌شد. حملات گاه و بیگاه به غزه و کرانه باختری که باعث حملات متقابل فلسطینیان به سرزمین‌های اشغالی می‌شد، دلیل دیگری بود که باعث شد شهرک‌نشینان رأی خود را به حزب لیکود ندهند، زیرا پس از سال‌ها به دنبال کمی آرامش و ثبات وضعیت بودند.  در این میان نتانیاهو از شکست پیشین درس عبرتی نگرفته و باز هم به دنبال اجرای برنامه‌های نژادپرستانه‌اش در سرزمین‌های اشغالی است. او گفته است دولت یهود (که مصداق بارز آپارتاید است) را تشکیل خواهد داد و از سوی دیگر توافق مرزی با لبنان را نیز رد کرده و آن را اجرایی نمی‌کند. این برنامه در عین حال که باعث هراس جامعه جهانی شده -زیرا می‌تواند باعث ایجاد جنگی جدید بین لبنان و رژیم صهیونیستی شود- باعث ناراحتی دولت آمریکا نیز شده است، زیرا دولت میانجی در شکل‌گیری این توافق، دولت بایدن بوده است. نتانیاهو با این حال پا را فراتر از این گذاشته و اعلام کرده درباره احتمال توافق برای بازگشت آمریکا به برجام نیز، او این توافق را به رسمیت نشناخته و به خرابکاری در تاسیسات هسته‌ای ایران یا رویارویی با نیروهای ایرانی در سوریه ادامه می‌دهد. تحلیلگران رسانه‌ای در آمریکا معتقدند با وجود اینکه توافق آبراهام در روزهای آخر نخست‌وزیری نتانیاهو و ریاست جمهوری ترامپ بین رژیم صهیونیستی و کشورهای عرب منطقه شکل گرفت اما تندروی‌های نتانیاهو این توافق را نیز در آینده در معرض خطر قرار خواهد داد و موجودیت آن را زیر سوال خواهد برد.  به این ترتیب به نظر می‌رسد در صورتی که نتانیاهو بتواند در این انتخابات نیز با اکثریتی شکننده، دوباره نخست‌وزیر شود، براحتی طی چند روز یا چند ماه آینده‌اش، ائتلافش با شکست رو‌به‌رو شده و دولتش دچار فروپاشی می‌شود.  در طرف مقابل، اگر لاپید بتواند اکثریت را با کمک احزاب چپ تا میانه‌رو به دست آورد، مشخص نیست همان تردید و شک‌های قدیمی در دوران نخست‌وزیری که منجر به فروپاشی دولتش شد، باز هم ادامه نداشته باشد. او با وجود اینکه گفته بود - بر خلاف نتانیاهو- به راه‌حل «۲ دولتی» معتقد است اما عملا در دوران نخست‌وزیری‌اش، گامی در این جهت برنداشت و بالاترین میزان خشونت‌ها در قدس شرقی و کرانه باختری در دوران نخست‌وزیری او شکل گرفت. او اگرچه ارتباط خوبی با کشورهای عرب منطقه برقرار کرده و تلاش دارد کشورهای عرب بیشتری را به توافق آبراهام بکشاند اما در مسیر اجرای این توافق، گام‌های مهمی برای جلب اعتماد اعراب برنداشت و بسیاری را به این فکر انداخت که به احتمال زیاد، توافق آبراهام، در نهایت در حد تعارفات دیپلماتیک یا برخی همکاری‌های اقتصادی و فرهنگی باقی خواهد ماند و هیچ‌گاه به دلیل بی‌اعتمادی طرفین، به همکاری نظامی و اطلاعاتی نخواهد رسید. لاپید نیز با وجود اینکه به دنبال به راه انداختن دولت یهود در سرزمین‌های اشغالی نیست اما باز هم تکلیف مسلمانان در قدس شرقی را مشخص نکرده و همچنان به گرفتن خانه‌ها و زمین آنها مشغول است و به احتمال زیاد در صورتی که او نخست‌وزیر شود، مانند احتمال نخست‌وزیری نتانیاهو، باز هم درگیری بین مردم در سرزمین‌های اشغالی وجود خواهد داشت و صهیونیست‌های تندرو به بهانه‌های مختلف به مسلمانان حمله‌ور خواهند شد.  در این میان در صورتی که نه لاپید و نه نتانیاهو، اکثریت لازم را برای نخست‌وزیری به دست نیاورند، رئیس‌ رژیم صهیونیستی، «اسحاق هرتزوگ» یکی از آن دو را به انتخاب خود مامور تشکیل کابینه می‌کند و اگر فرد مورد نظر نتواند کابینه خود را تشکیل دهد، فرد بعدی مسؤول تشکیل کابینه خواهد شد. اگر این مساله نیز به حل مشکل ختم نشود، انتخابات دیگری در راه خواهد بود.  در مجموع به نظر می‌رسد با اینکه نتایج انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی در نهایت ظرف یک هفته مشخص می‌شود اما شاید هفته‌ها و ماه‌ها طول بکشد که هر کدام از نامزدهای انتخاباتی بتوانند کابینه خود را تشکیل دهند. این مساله به همراه احتمال برگزاری دور جدید انتخابات، نشان از وضعیت بسیار بد و بن‌بست سیاسی در سرزمین‌های اشغالی دارد که رسانه‌های غربی سعی دارند زیاد به آن نپردازند، زیرا برای آنها پرداختن به کارایی نداشتن دموکراسی در سرزمین‌های اشغالی، خطرناک‌ترین اقدامی است که در زمان افول رژیم صهیونیستی می‌تواند رخ دهد. برای آمریکا که این رژیم جعلی را «تنها دموکراسی خاورمیانه» می‌داند، پذیرفتن اینکه این رژیم توانایی تشکیل یک دولت مقتدر و ایجاد ثبات سیاسی را ندارد، بسیار سخت است. دلیل این مساله نه در مسائل داخلی و اقدامات سبعانه رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی و کرانه باختری و غزه، بلکه در استقلال نداشتن این رژیم است؛ یکی از مسائلی که کمتر به آن پرداخته شده اما جنگ در اوکراین باعث شد بیش از پیش مورد نظر و توجه رسانه‌ها قرار گیرد. رژیم صهیونیستی در بحران اوکراین عملا نداشتن استقلال سیاسی را برای کل دنیا به نمایش گذاشت. این رژیم به عنوان متحد غرب، هیچ کمکی به اوکراین نکرد و هر از گاهی به دلیل اینکه کمک‌های نظامی و مالی آمریکا به اوکراین بالا رفته، لب به انتقاد و شکایت نیز گشود. صهیونیست‌ها به دلیل وابستگی‌شان به کمک‌های مالی و نظامی آمریکا عملا نتوانستند در طرف روسیه قرار بگیرند اما به دلیل اینکه امنیت غذایی و انرژی خود را مدیون روس‌ها هستند و نمی‌خواهند مورد غضب کاخ کرملین قرار بگیرند، نتوانستند مانند متحدان غربی خود به اوکراین کمک مالی یا نظامی کنند. این مساله گاه به تنش لفظی و درگیری بین سران این رژیم و رهبران اوکراین نیز منتهی شد و در آخرین اقدام، رئیس‌ رژیم صهیونیستی در تماس تلفنی با زلنسکی اعلام کرد نمی‌تواند وعده هیچ کمک نظامی‌ای را به اوکراین بدهد. رژیم صهیونیستی با این اقدامات حالا هم متحدان خود را در غرب از دست داده و با آنها همیاری نشان نداده است و هم گاه و بیگاه مورد غضب روس‌ها قرار می‌گیرد. نتیجه این سیاست آشفته، بی‌ثباتی بیشتر سیاسی در داخل این رژیم است که به احتمال زیاد خود را در انتخابات فعلی و نتایج آن و حوادث بعد از آن نشان می‌دهد.