هیچ تیمی به امید شانس راهی جام جهانی نمی‌شود

مهم‌ترین گام برای پایان دادن ناکامی ایران در جام‌های جهانی بی‌تردید بررسی دلایل و عوامل بازدارنده‌ای است که مانع از صعود به مرحله حذفی می‌شود، نه پرداختن به مسائلی، چون بدشانسی!
نه اینکه شانس در فوتبال مقوله‌ای بی‌معنا باشد، نه، اما هیچ تیمی با تکیه یا به امید شانس نیست که راهی جام جهانی می‌شود. به همین دلیل مانور دادن روی مقوله بدشانسی، آن‌هم امروز که بار دیگر پرونده تیم ملی فوتبال ایران در همان مرحله گروهی بسته شد، بدترین نوع توجیه اشتباهات و ناکامی‌های رقم خورده در قطر است.
پرونده ایران در جام بیست و دوم برخلاف آنچه انتظار می‌رفت، خیلی زود بسته شد، آن‌هم در شرایطی که محتمل‌ترین صعود ایران می‌توانست در همین دوره باشد، اما یک‌بار دیگر اوضاع آنطور که باید پیش نرفت تا حسرت صعود به مرحله حذفی همچنان روی دل فوتبال ایران باقی بماند. حسرتی که امیدی به پایان آن نیست تا زمانی که به جای بررسی دلایل این رخداد، پای بدشانسی در قطر پیش کشیده می‌شود!
البته که از الکساندر لوپز، دستیار کی‌روش و مربی دروازه‌بان‌های ایران بیش از این هم نمی‌توان انتظار داشت. مربی که حضورش در تیم ملی فوتبال ایران از همان دوره قبل مورد انتقاد بود، چراکه لوپز بی‌هیچ نقطه مثبتی در کارنامه کاری خود روی نیمکت ایران نشسته و مربیگری در تیم ملی ایران از همان سه سال قبل، مهم‌ترین نکته رزومه این مرد پرتغالی بود. مربی که تا قبل از آن تنها در تیم‌های گمنام لیگ دو پرتغال حضور داشت و بی‌هیچ تجربه قابل توجهی شانس نشستن روی نیمکت تیم ملی فوتبال ایران به او داده شده بود. بی‌تجربگی که خبرنگاران بسیاری مدعی بودند به وضوح می‌شود آن را در تمرین دادن این مربی به گلر‌های تیم دید! حال همین مربی که بزرگ‌ترین افتخارش مربیگری در تیم ملی فوتبال ایران است در قالب کارشناس به بازنگری دلایل ناکامی ایران در قطر پرداخته و مدعی شده که فوتبال ایران به دلیل نداشتن چاشنی شانس از صعود به مرحله حذفی بازمانده است. حال آنکه رقم خوردن این ناکامی هیچ دلیلی ندارد جز ارائه یک بازی ضعیف برابر امریکا.


جدا از بازی نخست که پرداختن به آن در این مقال نمی‌گنجد، تیم ملی فوتبال ایران می‌توانست به راحتی با کسب چهار امتیاز به همراه انگلیس صدرنشین راهی یک‌چهارم نهایی شود اگر در مصاف با امریکا هم مانند ولز بود. تیم ملی در مصاف با ولز به دنبال جبران ناکامی مقابل انگلیس بود و با یک کامبک دیدنی به رقابت‌ها بازگشت. در واقع خواست و، چون خواست، توانست. اما تماشای تساوی امریکا برابر انگلیس و همچنین تکیه بر پیروزی مقابل ولز باعث شد شاگردان کی‌روش مقابل یانکی‌ها آنطور که باید بازی نکنند و همین فرصتی شد برای امریکا که با استفاده از عدم جدیت یوز‌ها به چیزی که می‌خواست برسد. در واقع امریکا مقابل ایران همانطوری بازی کرد که ایران مقابل ولز و این کوچک‌ترین ربطی به شانس و اقبال ندارد!
هرچند نمی‌توان منکر مقوله شانس در فوتبال شد، اما آنچه باعث تکرار ناکامی ایران در صعود به مرحله حذفی در قطر شد به هیچ عنوان ارتباطی به شانس یا بدشانسی نداشت و ارتباط مستقیم به مسائل تاکتیکی و تکنیکی تیم داشت. به چینش سرمربی و تعویض‌های او و همچنین بازیکنانی که آمده بودند برای کسب مساوی و حتی در واپسین دقایق بازی هم هیچ عجله‌ای برای تغییر نتیجه نداشتند و بسان تیمی بازی می‌کردند که قصد مدیریت بازی را دارد، اما تیم بازنده نیازمند حمله است، نه مدیریت بازی و آغاز آن از مقابل دروازه خودی.
اما آیا لوپز آنقدر تجربه دارد که بداند تیمی که حتی در ثانیه‌های پایانی هم تمایل به شوت‌زنی به دروازه حریف را ندارد، نمی‌توان ناکامی‌هایش را به شانس ارتباط داد؟!