بازندگی اروپا در بازی جنگ امریکا

باند قدرت در امریکا می‌دانند ابزار‌های سخت و فرسوده‌ای دارند و در مسابقه توازن قدرت در قبال قدرت‌های بزرگ عقب مانده‌اند و در چشم‌انداز نزدیک هم، نوید بحران جدید اقتصادی و تورم افسارگسیخته داده شده است؛ لذا نگاه امریکا به جنگ‌افروزی در اوکراین، نوعی فرار به‌جلو و صادر کردن بحران و بسیاری از عقب‌ماندگی‌های قدرت سخت به خارج از کشور است. امریکا با جنگ اوکراین، بخش زیادی از مشکلات اقتصادی خود را از جیب اروپا جبران کرده و با اقدامات ویژه سیاسی، نسل جدیدی از تندرو‌های راستگرا را در تعدادی از کشور‌های اروپا به قدرت رسانده تا امکان اجماع در مسائل عمده بین‌المللی را با کمترین هزینه داشته باشد تا با درگیر کردن اجباری روسیه، به فرسایش قدرت سخت و مهم‌تر از آن تضعیف قدرت اقتصادی نوپای روسیه بپردازد و منابع مالی آن را تا حد امکان محدود کند و از این طریق، یکی از موانع بزرگ در مسابقه و موازنه قدرت در نظام بین‌الملل را از سر راه بردارد. بر این اساس امریکا با دست‌و‌دل‌بازی به ارسال سلاح‌های فرسوده خود به اوکراین پرداخته تا نفس تازه‌ای به مجموعه‌های عظیم تسلیحات‌سازی در امریکا ببخشد و تسلیحات خود را با هزینه اوکراین نوسازی کند و با این روش سعی نمی‌کند، سطح تنش را با روسیه به مرز واکنش‌های غیرعادی روسیه افزایش دهد و به تعبیر دیگر استمرار جنگ و درگیری در اوکراین از نگاه باند قدرت در امریکا، یک موهبت و نعمت است و اگر گاهی از ضرورت مذاکره یا پایان جنگ در اوکراین سخن می‌گوید، برای تست و واکنش‌گیری از روسیه و دیگر بازیگران است. پوتین هم که نقطه مرکزی تدبیر و سیاست در روسیه است، به‌خوبی از این بازی جنگ امریکا آگاه است و تاکتیک جنگ را به سیاه‌چاله‌ای از نابودی بنیه‌های گوناگون غربی که عملاً وارد جنگ در اوکراین شده‌اند، قرار داده و به جز زیرساخت‌ها و نیروی انسانی در میدان، سلاح‌های وارداتی از غرب را نیز هدف یک جنگ درازمدت قرار داده است.
پوتین به‌خوبی مطلع است که بسیاری از سلاح‌های وارد شده به اوکراین از طریق یک مافیای هماهنگ شده، به کشور‌های دیگر از جمله کشور‌های آفریقایی ارسال می‌شود تا دیگر پروژه‌های کودتایی امریکا را سامان دهند و رقابت در آفریقا را نیز در مقابل دیگر کشور‌های بزرگ و فعال در آفریقا، به سود خود به پیش ببرند.
این بازی جنگ امریکایی در اوکراین، عملاً اقتصاد اروپا را در مسیر نابودی قرار داده و مقاومت‌های گذشته برای قرار دادن ۲ درصد از GDP کشور‌ها در ناتو را پشت سر گذاشته و عملاً به ناتو روح جدیدی از امکان بازیگری بخشیده است. آنچه در بعد محدود کردن مراودات و تجارت سلاح با روسیه از سوی امریکا دنبال می‌شود یا برای منابع درآمد روسیه در عرصه انرژی و تحت عنوان قیمت‌گذاری اجباری دنبال می‌شود، به امید تحقق اهداف راهبردی در قبال روسیه است که بنا به برخی اطلاعات موجود مقامات روس، از یک سال قبل از جنگ، برای آن برنامه‌ریزی کرده‌اند و هم‌اکنون نیز فقط با فروش نفت و گاز روسیه به اروپا، روزانه یک میلیارد دلار به روسیه تحویل می‌شود؛ لذا بازی جنگ امریکا در اوکراین، بازنده‌ای به‌نام روسیه ندارد، ولی اروپا قطعاً بازنده اصلی است.