ایران همه قراردادهای خود را با چین لغو کند

«آرمان ملی»- احسان انصاری:« رفتار گستاخانه چین به اندازه‌ای است که در بیانیه‌ای مشترک با دشمنان منطقه‌ای ایران نیز مشارکت می کند و آن را امضا می‌کند.این در حالی است که انتظار دارد ایران هیچ واکنشی نسبت به این موضوع نشان ندهد. من امیدوارم مسئولان جمهوری اسلامی متوجه حساسیت‌های ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژی واکنش نشان دادن به این گونه اقدامات بشوند و به موقع نسبت به این اتفاقات واکنش صحیح و منطقی نشان بدهند.پیشنهاد من این است که ایران وارد فاز لغو همه قراردادهای اقتصادی با چین شود.این اتفاق می‌تواند به رهبران چین این نکته را گوشزد کند که ما می‌دانیم که آنها با ما چه می کنند». جملات ذکر شده اظهارات دکتر پیروز مجتهدزاده، تحلیل گر روابط بین‌الملل در گفت‌وگو با«آرمان ملی» است.مجتهدزاده در این گفت‌وگو نسبت به نوع رابطه ایران و چین در شرایط کنونی هشدار می‌دهد و مخاطرات این رویکرد را بیان می‌کند. در ادامه ماحصل این گفت وگو را می‌خوانید. رويکرد دولت عدم ارتباط با غرب و ارتباط اقتصادي و سياسي با شرق و به خصوص چين و روسيه بود.در چنين شرايطي قرارداد سنگين اقتصادي چين با عربستان و امضاي بيانيه ضدايراني چه معنايي از نظر سياسي دارد؟
قراردادهاي اقتصادي بين ايران و چين و روسيه تنها در دولت رئيسي نبوده و بلکه در دولت حسن روحاني آغاز شد.در دولت حسن روحاني بود که قراردادهاي عجيب و پرسود براي طرف مقابل و پرزيان براي ايران بسته شد.اين در حالي است که دولت ابراهيم رئيسي نيز از نظر سياسي رويکردي متفاوت نسبت به دولت روحاني از خود نشان نداده است.تنها تفاوت دولت روحاني و رئيسي اين است که دولت حسن روحاني يک وزير خارجه معماآفرين و سوال برانگيز به نام محمد جواد ظريف داشت اما هنگامي که به دولت رئيسي مي‌رسيم حتي همان وزير خارجه را نيز نداريم. نکته مهم ديگري که در اين زمينه وجود دارد اين است که فرصت‌ها و امکاناتي که دولت رئيسي در اختيار دارد نسبت به دولت‌هاي گذشته بيشتر است. نکته ديگر اينکه ارتباط با کشورهاي شرق تنها سياست دولت رئيسي نبوده و بلکه سياست جمهوري اسلامي بوده که از زمان حسن روحاني آغاز و تا به امروز در دولت رئيسي ادامه داشته است. در همه اين سال‌ها نيز برخي گروه‌ها در اين سياست‌هاي دخالت کرده‌اند.به همين دليل من معتقدم پيش از آنکه اين موضوع را تحليل کنيم که عربستان و چين با ما چه مي‌کنند بايد به اين سوال پاسخ بدهيم که خودمان با خودمان چه مي‌کنيم؟اين در حالي است که در سال‌هاي اخير سياست خارجي ايران همواره واکنشي بوده و وجه ايجابي نداشته است. تا زماني که ما مشکلات خود را در اين زمينه حل نکنيم چه انتظاري داريم که کشورهايي مانند عربستان و چين براي ما مشکل ايجاد نکنند.
تحليل شما از رفتارشناسي چين در اين قضيه چيست؟چين با اين اقدامات چه اهدافي را در خاورميانه دنبال مي کند؟
واقعيت اين است هنگامي که ما تکليف خود را در سياست خارجي نمي‌دانيم ونسبت به برخي بديهيات ترديد داريم به صورت طبيعي ديگران وظايفي نسبت به ما نخواهند داشت.در چنين شرايطي هر تصميمي که چيني‌ها گرفته باشند چه مثبت و منفي باشد ما نمي‌توانيم انتظار پايداري و عمل به آن وقول و قرارهاي آنها را داشته باشيم.ما زماني که دشمني را با غرب آغاز کرديم و آن را در اولويت قرار داديم به اين نتيجه دست پيدا  کرديم که براي جبران اين دشمني بهتر است که با کشورهاي شرق ارتباط داشته باشيم.ما حتي به اين موضوع توجه نکرديم که قدرتي به نام شرق وجود ندارد.قدرت شرق در گذشته به شوروي تعلق داشت که در نهايت به روسيه کنوني تقليل پيدا کرد.ما بايد ببينيم چين در دنياي ژئوپليتيک امروز چه وضعيتي دارد.چين از مدت ها قبل يعني از زمان فروپاشي شوروي و پايان دوران دو قطبي مدعي ابرقدرتي شد و در اين زمينه دست به اقدامات زيادي زد و ديدگاه‌هاي مختلفي را مطرح کرد و در اين زمينه سرمايه‌گذاري‌هاي زيادي نيز انجام داد.با اين وجود چين تاکنون هرگز نتوانسته خود را به سطح يک ابرقدرت واقعي ارتقا بدهد.همزمان روسيه که جانشين شوروي شد موضوع ابرقدرتي را براي خود مطرح کرد و تلاش‌هاي زيادي نيز در اين زمينه انجام داد. با اين وجود ما تا به امروز مشاهده مي‌کنيم نه تنها به سطح يک ابرقدرت نرسيده بلکه در زمينه وحدت سرزميني خود نيز با مشکلات زيادي مواجه شده است.اين مشکلات را نيز روسيه و پوتين به وجود آورده است.در چنين شرايطي بود که ما در ايران رويکرد ژئوپليتيکي خود را تغيير داديم.پس از خلأ ژئوپليتيکي که پس از انقلاب در ايران به وجود آمد ما تصميم گرفتيم ابرقدرت غربي را کنار بگذاريم و به جاي آن به فکر ارتباط با شرق باشيم.اين در حالي است که جبهه غرب که از آمريکا و اتحاديه اروپا تشکيل شده است رويکرد منسجمي دارند و در مسيري که براي خود تعيين کرده‌اند حرکت مي‌کنند.


استراتژي دشمني با غرب و دوستي با شرق چه پيامدهايي داشته است؟
واقعيت اين است که کشورهايي مانند روسيه و چين به همان اصول و قواعدي پايبند هستند که شوروي در گذشته در چنين وضعيتي قرار داشت.ما فکر مي‌کرديم روسيه همان شرايطي را دارد که شوروي داشت و در مورد چين نيز براي اين کشور قدرت و اصولي را متصور بوديم که در واقعيت در چنين وضعيتي قرار نداشت.اگر ما به رفتار روسيه در سال‌هاي اخير با ايران دقت کنيم متوجه مي‌شويم که اين کشور چگونه با ما رفتار کرده است.روسيه ناگهان ادعا کرد از ايران تسحليات نظامي مي‌خرد براي اينکه در جنگ اوکراين مورد استفاده قرار بدهد. به نظر مي‌رسد پوتين از صدام حسين درس نگرفته که هنگامي که وي به کويت حمله کرد و اين کشور را اشغال کرد در نهايت چه شد.اين در حالي بود که کويت يک کشور مستقل و عضو سازمان ملل بود.پوتين نيز همين اشتباه را تکرار کرد و به يک کشور مستقل عضو سازمان ملل به‌نام اوکراين حمله کرد.اقدامي که با سرزنش‌هاي گسترده بين‌المللي مواجه شد.به دليل اين سرزنش‌هاي بين‌المللي روسيه و پوتين تنها ماندند و هيچ دفاعي از خود نتوانستند انجام بدهند.در چنين شرايطي پوتين تلاش کرد ايران را کنار خود داشته باشد. به همين دليل از ايران يک سري تجهيزات دسته نظامي به نام پهپاد خريد. اين در حالي بود که برخي در داخل کشور عنوان مي کردند که ما به روسيه تجهيزات نظامي فروخته‌ايم.اين افراد اين نکته را فراموش کردند که فروش پهپاد به روسيه با عنوان فروش تجهيزات پيشرفته نظامي نبوده و بلکه اين نکته بود که روسيه به کشورهاي جهان گفت که در جنگ اوکراين تنها نيست و بلکه ايران نيز در کنار اين کشور قرار دارد.
هدف روسيه از اين اتفاق چه بود؟
ايران از فروش پهپادهاي نظامي خود به روسيه نه تنها در عرصه بين‌المللي اعتباري کسب  نکرد و بلکه چهره خود را نيز مخدوش شده مي‌بيند.نکته مهم ديگر اينکه کساني که اين پهپادها را به روسيه فروختند از خود نپرسيدند که روسيه که وارث تسحليات نظامي پيشرفته شوروي است که در رقابت‌هاي تسحلياتي نه تنها از آمريکا عقب نبود و بلکه در برخي زمينه‌ها جلوتر نيز بود چطور شده که در شرايط کنوني نمي‌تواند پهپاد توليد کند؟آيا کسي چنين سوالي از خود پرسيد؟واقعيت اين است که روسيه نيازي به تکنولوژي نظامي ايران ندارد و بلکه ايران را وارد ماجرا اوکراين کرد و براي ايران هزينه‌هاي سياسي و اقتصادي در عرصه بين‌المللي به وجود آورد.کار به جايي رسيده که برخي کشورها هنگام محکوم کردن حمله نظامي روسيه به اوکراين  ايران را نيز شريک جرم مي‌دانند و اين شراکت را نيز محکوم مي‌کند. اين وضعيت درباره چين نيز وجود دارد. اين کشور نيز در مناسباتي که با ايران داشت تلاش کرد حداکثر استفاده اقتصادي،سياسي وژئوپليتيکي از ايران بکند.چين در قراردادهاي اقتصادي که با ايران منعقد کرد تنها به سود اقتصادي فکر نمي‌کرد و بلکه به دنبال اين بود که ايران را از نظر سياسي و ژئوپليتيکي وابسته کند.
هدف چين از اين رويکرد چه بود؟
هدف اصلي چين از اين رويکرد اين بود که اگر امروز با دشمن ايران در منطقه قرارداد اقتصادي سنگين مي‌بندد ايران نتواند واکنشي نشان بدهد.اين وضعيت تأسف‌انگيزي است که ايران هنگام عقد قرارداد با چين به آن توجه نکرد.کساني که چنين قراردادهايي را با چين امضا کردند نه تنها به ماهيت اين قراردادها و آينده آن توجه نکردند و بلکه نسبت به انتقادهاي کارشناسان داخلي نيز اعتنايي نکردند.به همين دليل ما بايد اقرار کنيم که  مشکل اصلي از سوي مسئولاني است که چنين تصميماتي را گرفته‌اند.اين وضعيت نتيجه سياست خارجي خودمان است.امروز ما مشاهده مي‌کنيم که چين در برابر قراردادهاي در ظاهر اقتصادي و در باطن سياسي هر کاري که تمايل داشته باشد انجام مي‌دهد. رفتار گستاخانه چين به اندازه‌اي است که در بيانيه‌اي مشترک با دشمنان منطقه‌اي ايران نيز مشارکت مي‌کند و آن را امضا مي‌کند.اين در حالي است که انتظار دارد ايران هيچ واکنشي نسبت به اين موضوع نشان ندهد.من اميدوارم مسئولان جمهوري اسلامي متوجه حساسيت‌هاي ژئوپليتيکي و ژئواستراتژي واکنش نشان دادن به اين گونه اقدامات بشوند و به موقع نسبت به اين اتفاقات واکنش صحيح و منطقي نشان بدهند.پيشنهاد من اين است که ايران وارد فاز لغو همه قراردادهاي اقتصادي با چين شود.اين اتفاق مي‌تواند به رهبران چين اين نکته را گوشزد کند که ما مي‌دانيم که آنها با ما چه مي‌کنند.ما بايد در سياست‌هايي که در مقابل چين داريم تجديد نظر کنيم و اقداماتي انجام بدهيم که منافع ما را در بلندمدت تأمين کند.