این عمار؟

مصطفی وثوق‌کیا
روزنامه نگار

​​​​​​​در سومین روز جشنواره حقیقت نگاهی به چند مستند داشتیم؛ مستندی از مرز امریکا و کانادا و دیگری درباره صداهایی از یک قرن قبل تا کنون.


1- قرار روز شانزدهم/ عمار حلب واقعاً شهید می‌شود؟
چه کسی فکر می‌کرد محمدحسین محمدخانی که روزی یواشکی خودش را به سوریه رساند و در لوای کار فرهنگی آنجا حضور داشت تنها با یک فرصت تبدیل به فرمانده‌ای استثنایی  برای مدافعان حرم تبدیل شود و در مدت کوتاهی لقب عمار حلب را بگیرد؟ اما خب این اتفاق افتاد و این جوان رشید تهرانی طوری محبوب دل رزمندگان ایرانی و سوری و عراقی و افغانستانی شد که کسی باور نمی‌کرد این جوان نترس که یک تنه هر عملیاتی را پیش می‌برد واقعاً شهید هم بشود. اما هنر مردان خدا فقط این نیست که زور بازو نشان دهند، آنها ابتدا قلوب مؤمنین را فتح می‌کنند و بعد راهی دیدار معشوق می‌شوند. مستند «قرار روز شانزدهم» اگر چه ما را از وسط ماجرای محمدحسین محمدخانی به داخل می‌برد اما در همان دقایق می‌فهمیم که این پسر سر به زیر چه کرد و چه قراری با خدای خودش داشت که دلش را از قید دنیا رها کرد و در سرزمین حلب سر بر زمین گذاشت.
2- دیافراگم/ صدایی از یک قرن قبل
اگر می‌خواهید بدانید اولین صداها و اصوات در ایران روی صفحه‌هایی که با دستگاهی به نام گرامافون ضبط شده چه بوده است این مستند دقیقاً این را به شما خواهد گفت؛ از همان دوران مظفرالدین شاه که مملکت کسری بودجه داشت ولی شاهش برای سفر اروپا از دول غربی استقراض می‌کرد و در یکی از همین پایتخت‌ها این وسیله جذاب را می‌بیند و پایش را به ایران باز می‌کند و اول هم صدای خودش را ضبط می‌کند و انحصارش را هم می‌دهد به همان شرکت. این مستند جذاب راوی همین صداهاست؛ صدای سیاستمداران و خوانندگان و هنرمندان این دیار. حتی صدای قاری معروف دوران قدیم هم هست با اذانی ماندگار که در یادها باقی گذاشته است. اگرچه دوران گرامافون تمام شده اما خاطره‌بازی‌هایش تمام نشده و برای خیلی‌ها جذاب است.
3- مدار چهل و پنجم/ سراب عدالت امریکایی
15 دقیقه کافی است تا لارنس ابوحمدان در مستندش تناقض‌های رفتاری و سیاسی را با استفاده از یک تمثیل نشان دهد. کتابخانه‌ای در مرز امریکا و کانادا وجود دارد که رسومات مرزی درآن انجام نمی‌شود اما تبادل مرزی هم ندارد. این مکان فقط برای دیدار است. ابوحمدان با استفاده از این خلأ مرزی روایتی از یک قتل را بیان می‌کند که قضات امریکایی را وادار به فکر کردن کرده و در این اثنا او آنها را به چالش می‌کشد. به بیان دیگر وی این قتل را که در خاک امریکا ولی علیه شهروندان مکزیکی بوده  دستمایه کشتار مردم بی‌گناه در سودان و سوریه و عراق و افغانستان و پاکستان می‌کند تا اثبات کند که عدالت امریکایی سرابی بیش نیست و فقط در لفاظی باقی می‌ماند و حتی خود مردم امریکا  شاید نتوانند از آن بهره ببرند.
4- قان ماز/ عطش و طمع
پیرمردی در اواخر عمر دچار مشکلاتی با فرزندانش بر سر تقسیم اموال است. مستند زندگی این پیرمرد و خانواده‌اش را بدون روتوش پیش چشم گذاشته و طمع و نفرت و اختلاف این خانواده را ما می‌بینیم. پیرمردی که باید دستگیر فرزندان مستحقش باشد از این کار استنکاف می‌کند و فرزندانی که با پدر پیرشان به مثابه قلکی پر از پول رفتار می‌کنند. فحاشی‌ها و اختلافات خانوادگی این پیرمرد و فرزندانش در نهایت با مرگ پیرمرد به اتمام می‌رسد که نه فرزندان توانستند خدمتی به پدرشان بکنند و نه پدرشان کاری برای فرزندان.