نگارگر ستایش جهانی از هنر ایرانی

   اسطوره هنر معاصر ایرانی، امروز 93 ساله می‌شود. نام استاد محمود فرشچیان که می‌آید، آثار ماندگارش در ذهنمان به خط می‌شوند: ضامن آهو، عصر عاشورا، یوسف و زلیخا، پنجمین روز آفرینش، شمس و مولانا، شام غریبان و...؛ آثاری که پشت هر کدامشان قصه‌ای نهفته است. محمود فرشچیان، یک هنرمند چند بعدی است. او علاوه بر این‌که هنرش را در خدمت مذهب و دین به کار گرفته، از فرهنگ و ادبیات این سرزمین هم غافل نبوده‌است. روح هنر ایرانی- اسلامی در تابلوهای استاد فرشچیان موج می‌زند. برای همین هم هست که او یکی از معدود هنرمندان معاصر ایرانی است که هنرش در سطح جهانی حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد. به مناسبت زادروز این هنرمند بزرگ ایرانی از شهرت جهانی آثارش نوشته‌ایم.    گنجینه زنده بشری یونسکو افتخارات و جوایز ملی و جهانی استاد محمود فرشچیان کم نیستند. از جمله جوایز و افتخارات او می‌توان به این موارد اشاره کرد: کسب نشان افتخار جهادگر فرهنگ و هنر، چهره ماندگار، قرار گرفتن در فهرست روشنفکران قرن بیست و یکم، کسب مدال طلای جشنواره بین‌المللی هنر آمریکا، کسب نشان درجه یک هنر، دریافت تندیس طلایی اسکار ایتالیا، دریافت دیپلم آکادمی اروپا، کسب مدال طلای جشنواره بین‌المللی هنر بلژیک و مدال طلای آکادمی هنر و کار ایتالیا. علاوه بر این‌ها، همزمان با ثبت جهانی نگارگری (مینیاتور) در سال 99 در پرونده‌ای مشترک میان ایران، ترکیه، آذربایجان و ازبکستان، نام استاد محمود فرشچیان هم به عنوان گنجینه زنده بشری یونسکو ثبت شد؛ افتخاری که نام ایران و هنر ایرانی را بیش از پیش در جهان بلندآوازه کرد. هدیه‌ای متفاوت برای مقامات بلندپایه خارجی در شهرت جهانی آثار فرشچیان همین بس که مقامات کشورمان هر وقت بخواهند هدیه‌ای به سفیران، وزیران و رؤسای دولت‌ها اهدا کنند، یکی از انتخاب‌هایشان، آثار این هنرمند بزرگ است. ژانویه 2015 میلادی بود که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سابق کشورمان در یکی از مراحل مذاکرات هسته‌ای، کتابی از آثار مینیاتور استاد فرشچیان را به همتای آمریکایی‌اش هدیه داد. ظریف درباره این کتاب به جان کری گفت: «این مینیاتورها تصاویر نقاشی‌هایی با ابعاد یک متر در یک متر است ولی اگر شما به آتلیه استاد فرشچیان در نیوجرسی سری بزنید، برای دیدن ریزه‌کاری‌های تابلوی اصلی به شما ذره‌بین می‌دهند تا جزئیات را با دقت ببینید». او همچنین در سال 94 در مراسم رونمایی از تابلوهای «شام غریبان» و «آسمان چهارم» درباره اهدای آثار استاد فرشچیان به مقامات خارجی گفته بود: «از زمانی که دکتر کمال خرازی آثار استاد فرشچیان را به عنوان وزیر امور خارجه به صورت هدیه برای سفیران کشورهای خارجی در نظر می گرفت و بنده هم افتخار چنین کاری را داشتم تا زمان کنونی که مسئولیت وزارت خارجه را دارم، مهم‌ترین هدیه‌ای که به سفیران و وزیران کشورهای مختلف هدیه کردم، مجموعه آثار استاد فرشچیان بوده است». فرشچیان از نگاه استاد دانشگاه ادینبورگ محمود فرشچیان سبک مخصوص   خود را در نگارگری دارد. او به خوبی توانسته عناصر هنر سنتی و نوین ایرانی را تلفیق کند و سبک نوآورانه و پویای خود را به وجود آورد. او در عین حال از هنر غرب هم غافل نبوده و سعی کرده آن را نیز در نظر داشته باشد. رابرت هیلن براند، استاد برجسته هنر اسلامی دانشگاه ادینبورگ انگلستان معتقد است: «محمود فرشچیان با پیشینه هنر ایرانی به خوبی آشناست، اما به شیوه غیرقابل تقلید خود، نقاشی می‌کند که به هیچ روی با اسلوب‌های پیشین هنر ایرانی اشتباه نمی‌شود. او روایتگر پیغام مستقل خویش است. نقاشی‌های او بازتابی از جهان‌بینی کاملاً فردی اوست و در وهله دوم، توان و ظرفیت جاودانی هنر ایرانی در بازآفرینی خود، برخورداری دوباره از شکل‌های پیشین به شیوه‌های شگفت‌انگیز، تمرکز بر جزئیات به شیوه‌ای کم و بیش ریزبینانه و تلفیق ایده‌های فراایرانی با جهان اندیشه ایرانی را به منصه ظهور رسانده است».  هنر ایرانی بر دیوار ساختمانی در منهتن جالب این‌که داستان ساکن شدن محمود فرشچیان در آمریکا هم به هنر او برمی‌گردد؛ یعنی هنرش باعث شد او در آمریکا ماندگار شود. ماجرای اقامت او در این کشور از زبان خودش خواندنی است: «در آمریکا نمایشگاهی از نقاشی‌های هنرمندان ایرانی برپا شده بود که من برای تماشای آن به نیویورک رفتم. در راه بازگشت به ایران بودم که فردی در همان سالن نمایشگاه گیرم انداخت و به واقع کار دستم داد. البته پسر من هم آن زمان در آمریکا زندگی می‌کرد. این فرد گفت، ما ساختمانی را در منهتن بنا کرده‌ایم. او یک شرکت طراحی ساختمان داشت و با ایران مکاتبات فراوانی را انجام داده بود تا مرا پیدا کند و یک باره اتفاقی در آن‌جا مرا دید. می‌خواستند برای طاق و دیوار دو ساختمان بزرگ در منهتن نیویورک نقاشی بکشند. به چند نقاش آمریکایی و ژاپنی نمونه سفارش داده بودند، اما هیچ‌کدام نتوانسته بودند این کار را انجام دهند. دقیقاً یادم می‌آید که او گفت مطمئن هستم شما می‌توانید. من ناچار شدم و پذیرفتم. بلیتم را عقب انداختم و چند طرح برایشان تهیه کردم و اتفاقاً قبول شد. چند کار نقاشی برای دیوار و طاق آن جا انجام دادم که الا‌ن هست و همه می‌روند و می‌بینند. این است که دست خودم نبود و همان اتفاق بود که مرا نگه داشت. دوست دارم نکته‌ای را اضافه کنم. من آن‌جا که هستم بیشتر می‌توانم به مملکت و هنرمان خدمت کنم. وقتی که سن آدم بالا می‌رود، زمان طلا می‌شود. در این وقت اندکی که حس می‌کنم برایم باقی مانده، تنها دوست دارم تجربیات این سال‌ها را به نوعی در یک شکل درست به نسل بعد منتقل کنم».