اصلاحات در جریان اصلاح‌طلبی به بن‌بست رسیده است

اصولگرايان به محوريت محمدباقر قاليباف خواستار تغيير و تحول در مديريت کشور و حکمراني خوب در کشور هستند. آيا اين جريان از ظرفيت ايجاد تغيير برخوردار است؟
با توجه به اتفاقاتي که در پنج ماه گذشته رخ داد بايد بپذيريم که در برخي رويه‌هاي حکمراني خود بايد تجديد نظر کنيم.به همين دليل هر گروه و جرياني به هر نامي اعم از حکمراني نو،حکمراني اصلاح طلبانه و حکمراني خوب و يا هر واژه‌اي که به آن اطلاق شود بايد در راستاي تغييرات حرکت کند. نکته مهم اين است که اين تغييرات بايد در جامعه باشد و جامعه آن را به خوبي احساس کند.جامعه بايد احساس کند حکمراني در راستاي اصلاح امور در حال انجام شدن است.تفاوتي ندارد که اين موضوع توسط چه کسي بيان شود. با اين وجود آقاي خاتمي به عنوان فردي که رئيس دولت اصلاحات بوده و همواره بر مشي اصلاح طلبي تأکيد کرده اگر در شرايط کنوني به موضوع اصلاح حکمراني اشاره مي کند براي جامعه پذيرش بيشتري دارد.اين در حالي است که مردم خاطرات خوبي در زمينه اقتصادي و ديپلماسي از دوران رياست جمهوري آقاي خاتمي دارند.وي در بيانيه‌اي که به مناسبت پيروزي انقلاب دادند به15 بند اصلاحي اشاره کرده‌اند که تحقق اين موارد مي‌تواند به بهبود شرايط کمک کند.من معتقدم مواردي که آقاي خاتمي در بيانيه خود اشاره کرده تحقق يافتني است. برخي در کوتاه مدت،برخي ميان مدت و برخي بلندمدت قابل تحقق خواهد بود.اجرا شدن اين برنامه‌ها نيز جز حکمراني خوب به‌شمار مي‌رود.
رضايت‌مندي مردم در چه شرايطي فراهم مي‌شود؟آيا لوازم و رويکردهاي مناسب در اين زمينه وجود دارد؟
مهم‌ترين عاملي که مي‌تواند شرايط رضايت‌مندي مردم را به وجود بياورد بهبود وضعيت معيشتي مردم است.حاکميت بايد رويکردي را در پيش بگيرد که زندگي مردم از نظر اقتصادي راحت‌تر شود و مردم بتوانند باکيفيت بهتري زندگي کنند.امروز مردم در زندگي عادي خود مشکل دارند و در امور روزمره با چالش‌هايي مواجه هستند.اينکه ميزان تورم در کشور به يکباره به55 درصد و60 درصد مي‌رسد به معناي اين است که مردم زندگي راحتي ندارند و با مشکل مواجه هستند.بايد زندگي با کيفيت را به مردم برگرداند.راه برگرداندن آن به مردم به وجود آوردن اقتصاد پايدار است. رسيدن به اقتصاد پايدار نيز مستلزم وجود سياست پايدار و ديپلماسي مبتني بر تعامل با جهان است. در شرايطي که کشور با تحريم مواجه است نمي‌توانيم رشد اقتصادي بالايي داشته باشيم. وقتي از رشد اقتصادي و افزايش ارزش پول ملي صحبت مي کنيم بايد بتوانيم اقتصاد کشور را ساماندهي کنيم.موضوع حکمراني خوب و نو نيز اتفاق عجيب و غريبي نيست و فرمول مشخصي دارد.در اين فرمول ابتدايي‌ترين مفاهيم اقتصادي وجود دارد که اگر کشورها به آن توجه کنند مي‌توانند به سمت حکمراني خوب حرکت کنند.در شرايط کنوني که با وضعيت اعوجاجات ارزي مواجه هستيم همه ما مي‌دانيم که کسر بودجه دولت‌ها نقش اصلي را در ايجاد تورم در کشور ايفا مي‌کند.هنگامي که نفت و کالا به کشورهاي ديگر مي‌فروشيم اما امکان بازگشت ارز آن به کشور به سختي وجود دارد خزانه خالي مي‌شود.مصرف کنندگان ارز براي توليد کالا ناگزير به خريد ارز گران قيمت هستند.اين وضعيت ارزش قيمت کالا را در داخل کشور افزايش مي‌دهد. در چنين شرايطي قيمت کالاهاي ديگر نيز تحت تأثير قرار مي‌گيرد و افزايش پيدا مي‌کند.حقوق بگيران و مزدبگيران نيز از جمله مهم‌ترين افرادي هستند که تحت تأثير کاهش ارزش پول ملي قرار مي‌گيرند و احساس فقر مي‌کنند.در کنار اين احساس فقر اين افراد به طبقات پايين‌تر اجتماعي رانده مي‌شوند.


شما تغيير برخي رويکردها در زمينه سياست خارجي را براي تغيير شرايط اقتصادي و معيشتي مردم کليدي مي‌دانيد؟
بله؛اين اتفاق رخ بدهد براي کشور بهتر است. ما بايد به سمتي حرکت کنيم که با جهان رابطه خود را بهبود ببخشيم. تحريم‌ها آثار زيانباري روي اقتصادي کشور گذاشته است. از سوي ديگر پرونده هسته‌اي ايران بايد هر چه زودتر حل شود.در شرايط کنوني بايد لغو تحريم‌ها به مهم‌ترين اولويت حکمراني کشور تبديل شود.اگر تحريم‌ها لغو شود وضعيت اقتصادي کشور بهبود پيدا مي‌کند و رضايتمندي به کشور بازمي گردد.در شرايط کنوني مردم با مشکلات متعددي مواجه هستند. پس از مشکلات اقتصادي مشکلات اجتماعي وسياسي نيز بايد حل شود.در زمينه سياسي و اجتماعي بــرخي قوانين ما بايد اجــرا شود و در مقابــــل برخـــــي نيز بايد اصلاح شود. برخي مسائـــل نيازمند قوانين عادي است.به هر حال موضوعاتي مانند ترکيب مجالس مورد نقد برخي نخبگان کشور قرار داشته است. در اغلب مجالس در کشورهاي ديگر از تخصص‌هاي گونا گون در مجالسي استفاده مي‌شود.
آيا شرايط و فضا براي چنين تغييراتي در کشور وجود دارد؟
تغييــرات در اين سطـــح مي‌توانــد اعتماد را بيشتر کند. در واقع با چنيــن رويکردهايي مي‌توان مردم را به مشارکت بيشتر در انتخابات تشويق کرد. قـــرار نيست از اين مسائل عدول کرد و شايد لازم باشد روي برخي مواضع ايستادگي کرد. چين که براساس اقتصادي کمونيستي و سوسياليستي به اين سطح از توسعه اقتصادي دست پيدا نکرده و بلکه با عبور از اقتصاد سوسياليستي به اين مرحله رسيده است. در شرايط کنوني اقتصادي اين کشور سرمايه‌داري است. اين به معناي اين است که چين از برخي مسائل براي توسعه و پيشرفت خود عبور کرده است. به عنوان مثال حکومت از مسأله قانوني ماهواره عبور کرده و با وجود اينکه امروز ماهواره از نظر قانوني ممنوع است اما برخي از آن استفاده مي کنند.ما بايد بپذيريم که جامعه در حال تغيير است.مهم‌ترين اتفاقي که بايد در اين زمينه رخ بدهد اصلاح برخي رويه‌هاي حکمراني است. اصلاح نيز به معناي کنار گذاشتن سياست‌هايي است که اشتباه هستند.اين موضوع کمترين هزينه را براي هر نظام سياسي ايجاد مي کند.هر نظام سياسي که دست به اصلاح بزند هم به سود خود نظام است هم به سود مردم.در شرايط کنوني امکان دوقطبي شدن جامعه وجود دارد.
در شرايط دو قطبي شدن جامعه چگونه مي‌توان به سمت حکمراني خوب پيش رفت؟
حرکت به سمت اصلاح بايد توسط حاکميت صورت بگيرد. حاکميت مسئوليت دارد. مسئوليتي که حاکميت با توجه به قدرت و امکاناتي که در اختيار دارد هم تراز با برخي معترضين نيست.معترضاني که در خيابان‌ها حضور پيدا مي کنند جوان هستند و سن زيادي ندارند اما احساس نااميدي مي‌کنند.اتفاقاتي که در ماه‌هاي اخير در کشور رخ داده باعث فشارهاي بيشتر بين‌المللي به کشور شده که اين موضوع مي‌تواند در آينده چالش‌هايي به وجود بياورد.امروز مسائل بين ايران و آمريکا پيچيده تر از گذشته شده است. اين وضعيت بين ايران و کشورهاي اروپايي نيز به وجود آمده است.نکته مهم اين است که در مسير رسيدن به حکمراني خوب بايد نگاه داخلي تغيير کند. در چنين شرايطي است که نگاه کشورهاي ديگر نيز به حاکميت در ايران تغيير مي‌کند.اتفاقات چند ماه اخير و چالش‌هايي که امروز کشور با آن مواجه است نتيجه شرايط انتخابات مجلس و رياست جمهوري است که با مشارکت پاييني برگزار شد.
آقاي خاتمي در بيانيه‌اي که به مناسبت پيروزي انقلاب صادر کردند از به بن‌بست رسيدن اصلاحات سخن گفتند. منظور از اين بن‌بست در درون جريان اصلاحات چيست؟
اينکه اصلاح‌طلبان در قدرت حضور ندارند و از سوي ديگر سياست‌ها و برنامه‌هاي آنها در جامعه اجرا نشده به معناي اين است که اصلاحات هم در اصلاح ساختارهاي و هم در روش‌ها و کارکردها به بن‌بست خورده است. يکدست شدن حاکميت باعث عبور از شرايط بد به شرايط خوب نشده است..پيشنهاداتي که آقاي خاتمي داده‌اند مي‌تواند حاکميت را در مسير اصلاح و پيشرفت قرار بدهد.برخي که مسير اصلاحات قبول ندارند به خيابان‌ها مي‌آيند. اين در حالي است که جريان اصلاحات داراي چارچوب فکري و نظري است.ما هنوز هم بر اين باور هستيم که هيچ راهي به جز اصلاح ساختارها براي رسيدن به حکمراني خوب وجود ندارد.اين موضوعي است که همه نخبگان و حاکميت بايد به آن توجه کنند و در دستور کار خود قرار بدهند.