اولویت برخی نمایندگان، مطالبات پایدار‌چی‌ها است

دولت سيزدهم به طور کاملاً ملموسي از فقدان تخصص و تجربه رنج مي برد و نگاه کارشناسي در تصميم هاي دولتي ها مغفول است. در شرايطي گه مانع هاي متعددي پيش روي گذر از بحران ها قرار دارد، يک مجلس کارآمد مي تواند نقشي موثر داشته باشد تا با نظارت دقيق و قانون نويسي واقع بينانه، فضا را براي ترميم معضلات فراهم کند. آيا مجلس يازدهم که اتفاقاً با دولت همسو است، مي تواند در اين برهه خطير راه گشا باشد؟
محمود صادقي که در مجلس دهم به عنوان نماينده تهران حضور داشت، در گفت‌وگو با خبرنگار «آرمان امروز» ضمن ابراز نااميدي از مجلس يازدهم، به بررسي چرايي تشکيل مجلسي ضعيف و ناکارآمد مي پردازد:
  در شرايطي که همه حوزه ها دچار به هم ريختگي هستند، يک مجلس کارآمد مي تواند گره گشا باشد. مجلس يازدهم مي تواند تاًثيرگذاري مثبتي از خود به جا بگذارد؟
نه! در واقع ما نمي‌توانيم از مجلسي که زاييده انتخاباتي با کمترين نِساب مشارکت در همه ادوار انتخابات مجلس است، انتظار کارآمدي حداقلي داشته‌باشيم، چه برسد به اينکه توقع داشته‌باشيم در اين شرايط گره‌گشا باشند. نمايندگان فعلي در شرايطي مجلس نشين اند که در کلانشهر تهران فقط يازده درصد از واجدين راًي دادند. طبيعي است، چنين مجلسي و چنين نماينده هايي اکثريت جامعه را نمايندگي نمي کنند و در واقع نماينده اقليت مردم هستند که باطبع اين مجلس، توقع و مطالبات اصولگرا و مشخصاً طرفداران طيف جبهه پايداري و تندروها را در اولويت قرار مي دهد. در اين مدت هم عمدتاً طرح و برنامه هايي را مدنظر قرار داده اند که عمدتاً ريشه در اراده و خواست پايداري چي ها دارد. با اين توضيح که اين روند هم در برهه همزماني با دولت روحاني و هم در مقطع دولت رئيسي مشاهده شده است. به عنوان مثال مصوبه اي که نمايندگان مجلس يازدهم در آذر ماه 99 درباره برجام داشتند، مذاکرات را در حالت بن بست قرار دادند که تک تک مردم تاًثيرات منفي آن تصميم را با جان و دل حس مي کنند. آنهم در شرايطي که در آن مقطع با پيروزي دموکرات ها در انتخابات رياست جمهوري آمريکا آمادگي بالايي در خصوص احياي برجام به وجود آمده بود. حتي در زمان روحاني با نطق ها و رفتارهاي راديکال کار را به جايي رساندند که دادِ رهبري هم از عدم رعايت نزاکت توسط نماينده ها درآمد. به ويژه دکتر ظريف را سيبل قرار دادند و به همين دليل مسببِ اصلي گرفتاري هاي  اين روزهاي مردم هستند. نکته قابل اشاره هم اين است که در اوائل دوره، مجلس دهم را به دليل عدم اجراي طرح شفافيت مي کوبيدند، اما در حالي که بيش از نيمي از دوره شان گذشته است، خودشان مقابله اي بسيار جدي درباره اجراي شفافيت دارند تا در اين بحث مهم هم خلف وعده کنند.


  مجلس دهم چرا اين طرح مهم را اجرايي نکرد؟
فراکسيون اميد طراح اين طرح بود و ما به طور جدي پيگيري مي کرديم. اما بحث اصلي برخي افراد اين بود که اگر قرار بر شفافيت باشد، شفافيت بايد شامل شوراي نگهبان، مجمع تشخيص مصلحت نظام و... هم شود که کليات اين طرح تصويب شد. اما چون گروهي همچنان شفاف سازي را براي همه ارگان ها مي خواستند، به نتيجه نرسيد که اين موضوع بهانه اي براي تخريب ما در تبليغات انتخاباتي شد که «آنها شفاف سازي را تصويب نکردند و ما مي کنيم». اما 38 ماه از حضورشان در از مجلس مي گذرد و انگار نه انگار که ما را محکوم کرده و وعده اي مهم به مردم داده بودند. يا در موضوعِ مهم و حياتي معيشت که ديگر همه چيز براي همه روشن است! معيشت يکي از شعارهاي اصلي مجلس و دولت بود که هم مجلس و هم دولت، با وجود اينکه بعضي از طرح و لوايح را تصويب کردند، نه تنها نتوانستند قدمي براي آرامش مالي مردم بردارند، بلکه سفره ها روز به روز کوچک تر و حسرت ها روز به روز بيشتر شده اند.
  در مباحث مربوط به سياست خارجي هم اوضاع خوب نيست.
 اف اي تي اف موضوعي بود که به دليل مهم بودنش، مجلس دهم 4 مصوبه درباره اش داشت که متاًسفانه در مجمع تشخيص معطل ماند و مجلس يازدهمي ها اصلاً به اين مساًله ورود نکرد و بيشتر براي عدم شفافيت مالي تلاش کرده و اظهارنظر کردند تا اين «قفل» همچنان مناسبات مالي کشور با کشورهاي ديگر را مسکوت کند. در کل بايد گفت، مجلس يازدهم هيچ گشايشي براي رهايي مردم از گرفتاري به وجود نياوردند.
  «خاتمي خودش را نخود هر آش مي بيند»، «بايد  فروشندگان وي پي ان را اعدام کرد» ، « هنرمندان که چيزي نيستند، ابرقدرتها هم در برابر ما موفق نشدند» و ... آنهايي که با اين ادبيات از جايگاه نمايندگي حرف مي زنند، ادعاي ديگري درباره خودشان ندارند. مساًله اين است، چرا صندلي هاي نهاد مجلس در اختيار چنين افرادي قرار گرفته است؟
اينکه رويکرد لمپنيسم که فراتر از پوپوليسم است، در مجلس امکان بروز و ظهور پيدا مي کند، نتيجه آن سيستمي است که با مهندسي انتخابات عرصه را براي نخبگان و کارنامه داران تنگ کرده اند تا بي شناسنامه ها بيايند و همچنين کاهش جدي مردم در روز راًي گيري را شاهد باشيم تا کساني بيايند که نسبت به افکار عمومي به جاي نگرش ايجابي مثبت و اصلاحي و مشارکت جويانه داشته باشند، نگاه امنيتي و پليسي و چماقي دارند و طرح هاي شان هم در اين فضا است. مثلاً اين روزها مجدانه در پي اين هستند تا آدم هايي که هر کدام به دليلي مورد توجه جامعه و مردم هستند، از اظهارنظر محروم کنند. تاًکيد مي کنم، اين شرايط بد و نگران کننده ريشه در نظارت استصوابي و البته نگرش و فعاليت اعضاي شوراي نگهبان دارد.
  شايد هم چنين فضايي مطلوب حاکميت باشد. به هرحال اگر لازم بدانند، کنترل شوراي نگهبان نبايد کار دشواري باشد.
من در طول نمايندگي بارها گفتم، مجلس عصاره شوراي نگهبان است. آنهم در حالي که امام مجلس را عصاره ملت مي دانستند. اما درباره اينکه حاکميت چکار مي کند، به تعبير آقاي خاتمي بايد حاکميت را از نظام جدا ببينيم. در واقع اين شرايط به هيچ وجه مطلوب نظام جمهوري اسلامي نيست. يعني اين حرکت هايي که جناح حاکم انجام مي دهد، نشانه انحراف از انقلاب و انحراف از جمهوريتِ جمهوري اسلامي است. پس اين تماميت خواهي ها را نبايد به حساب حاکميت گذاشت.
  آيا شما نشانههايي از اصلاح و اميدواري ميبينيد؟
در خودِ نظام جمهوري اسلامي ظرفيت هاي زيادي براي حاکميت اراده مردم وجود دارد. در واقع خودِ جمهوريتي ايجاد شده و انتخاباتي که در نظام تعبيه شده است و همچينن اصل 26 قانون اساسي تاًکيد دارد «همه امور بايد با اتکا آراي عمومي باشد» . اما وقتي همه اين ظرفيت‌ها محدود و مسدود شده است، طبيعتاً اين تصور قالب مي شود که در سيستم فعلي راهي براي اصلاح نيست.