در ستایش نبوغ شعری و موسیقایی «اخوان‌ثالث»

 بیشتر ما او را با شعر «زمستان» می‌شناسیم. مهدی اخوان ثالث، در دهمین روز آخرین ماه زمستان در سال 1307 به دنیا آمد و 61 سال زندگی کرد و فضاهای شاعرانه‌ تازه ای به زبان فارسی و دوستدارانش هدیه داد. اخوان‌ثالث را بیشتر با شعرهای نو و نوپردازی‌هایش می‌شناسیم، اما دانش وسیع و اشراف کامل بر گنجینه ادبیات قدیم فارسی و سرودن اشعار اولیه در قالب‌های کهن فارسی بود که باعث شد اخوان‌ثالث یکی از پنج چهره اصلی جریان شعر نوی معاصر فارسی باشد. بسیاری از کارشناسان ادبیات معتقدند اخوان‌ثالث راه نیما یوشیج را در شعر نو کامل کرد و اگر تلاش‌های او نبود، نوپردازی در شعر معاصر به جایی نمی‌رسید،اما یکی از جنبه‌های شاعری اخوان، موسیقی‌پژوهی و آشنایی او با موسیقی سنتی ایران است که باعث شده موسیقی در شعرش رو به کمال باشد. او چند صباحی مشق تار کرد و بعد وارد دنیای شعر و ادبیات شد. به مناسبت سالروز 94 سالگی اخوان‌ثالث، از خدمات ارزشمند این شاعر معاصر به زبان فارسی و همچنین موسیقی‌پژوهی‌اش نوشته‌ایم.    خدمات «م.امید» به زبان فارسی کار مهمی که اخوان‌ثالث برای حفظ میراث زبان فارسی کرد، از نبوغ او ناشی می‌شود. شاعری که تحصیلات دانشگاهی در رشته ادبیات فارسی نداشت، اما با آثارش کاری کرد که استادان و دانشگاهیان این رشته همچنان در پی کشف راز و رمزهای شعر او هستند. دکتر بهرام پروین‌گنابادی، استاد ادبیات فارسی معتقد است، اخوان می‌تواند واژه‌های کهن را در کنار واژه‌های امروزی بگذارد و کسی متوجه نشود که این نشان از نبوغ اخوان در زبان دارد. نبوغ زبانی، خود را در واژه، ترکیب‌سازی و نحو جملات نشان می‌دهد و تمام این‌ها باید در خدمت ریتم باشد که اخوان به خوبی دارای این نبوغ است. شفیعی کدکنی می‌گوید: «بعضی وقت‌ها اخوان نادانسته حرف‌هایی می‌زد که آن حرف‌ها آن‌قدر عمیق و بلند بود که می‌شد این‌ها را با آب طلا نوشت و اگر آن حرف‌ها از زبان یک فیلسوف فرهنگی بیرون می‌آمد، در دنیا فراگیر می‌شد»؛ اما به گمان من آن حرف‌ها نادانسته نیست و خیلی هم دانسته بوده، چون نگاه که می‌کنیم متوجه می‌شویم با نابغه‌ای رو‌به‌رو هستیم که در زبان و فهم شعر دارای نبوغ است و آن چیزی را می‌فهمد که دیگران از آن عاجز هستند. شعر اخوان‌ثالث را که می‌خوانی، زبان و لحنش یادآور شاهنامه فردوسی است. اخوان، حکمِ فردوسی دوره معاصر را دارد. مانند حکیم توس که نجات‌دهنده زبان فارسی در روزگار خود بود، او هم شعر معاصر فارسی را از آفات و آسیب‌ها نجات داد و اجازه نداد زبان شعر، اسیرِ بی‌قیدی‌ها و تفنن‌ها شود.  عشق و علاقه اخوان‌ثالث به موسیقی نواحی یکی از جنبه‌های کمتر شناخته‌شده اخوان ثالث، آشنایی او با موسیقی ایران و نوازندگی است. این شاعرنامدار، در نوجوانی نواختن تار را آموخت و همین باعث شد که به شعر و ادبیات هم علاقه‌مند شود، اما آن‌چه مانع پیشرفت او در موسیقی شد، مخالفت جدی پدرش با موسیقی و نوازندگی بود. اخوان در این‌باره گفته‌است: «مشکلی که من داشتم، پدرم بود که به قول معروف قدما نمی‌خواست روی خوش به بچه‌اش نشان بدهد؛ یعنی اغلب، اخم‌هایش درهم‌کشیده بود و من مانده بودم چه کنم. پدرم گفت: باباجان، این کار را دیگه نکن. گفتم: چه کاری؟ گفت: همونی که گفتم. خب البته فهمیدم چه می‌گوید. بعد گفتم: چرا آخر باباجان؟ مثلاً به چه دلیل؟ گفت: این نکبت داره... از این حرف‌هایی که می‌شد نصیحت کرد». اخوان با همه علاقه‌اش به موسیقی سنتی ایران، به آن انتقاد هم داشت و معتقد بود که این هنر که همیشه همپای شعر بوده، در جریان نوپردازی در شعر، به‌روز نشده و همچنان بر سرِ دوراهیِ سنت و نوآوری ایستاده است. او البته راه حلی هم برای این مشکل دارد و در این باره می گوید: «موسیقی ما کاشکی برای حال و آینده‌اش از موسیقی غرب، بعضی پندها و پیوندها بگیرد و به بعضی از چشم‌اندازهای نجیب آن نگاهی بکند». اخوان به موسیقی نواحی ایران، به ویژه دیار خودش، خراسان عشق می‌ورزید و اشعارش درباره حسین سمندری و ابراهیم شریف‌زاده، نوازندگانِ نامی موسیقی خراسان، گواه این ادعاست. این شاعر در اشعاری که در سال 63 برای استاد سمندری سروده و متن آن در کتاب «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم» آمده، در وصف او گفته‌است: «قربان زخمه‌های تو خون‌پاش و نغمه‌ریز/ «سبز پری»ست این‌که زنی یا «شتر خجو»؟/ تو با دو سیم، محشر کبری به پا کنی/ شش تار خویش من شکنم یا نه؟ هان بگو/ از پنجه تو زخم جگر، خون دل چکان/ مضراب من برنجی و مومی ست، سیم مو».       اخوان ثالث بهترین شاعر نیمایی زمان خود رهبر انقلاب در دیدار با شاعران در تاریخ 25 شهریور 87، اخوان‌ثالث را بهترین شاعر نیمایی زمان خود دانسته و گفته‌اند: «در عرصه شعر نو، مرحوم اخوان که قطعاً بهترین شاعر نیمایی زمان خودش بود و به نظر من از همه اقرانش قوی‌تر، مسلط‌تر و لفظ و معنای شسته‌رفته و بهتری داشت. در یک گوشه‌ای زندگی می‌کرد؛ کسی از او خبری نداشت؛ کسی او را نمی‌شناخت، جز یک عده خواص، در حال عزلت و انزوا؛ یعنی وضع عرضه شعر این بود». ایشان همچنین در دیدار با شاعران در سال ۹۵ نیز به یکی از اشعار مرحوم اخوان ثالث اشاره می‌کنند: «من پارسال این شعر اخوان را این‌جا خواندم که البته او برای مقصود دیگری گفته است: «ای تکیه‌گاه و پناه زیباترین لحظه‌های پرعصمت و پرشکوه تنهایی و خلوت من، ‌ای شط شیرین پرشوکت من»، ببینید چقدر این شعر قشنگ است. من گفتم وقتی این شعر را می‌خوانم، مخاطب من در این شعر دعاست. دعا همین است: «ای تکیه‌گاه و پناه زیباترین لحظه‌های پرعصمت و پرشکوه تنهایی و خلوت من، ‌ای شط شیرین پرشوکت من». البته او این شعر را در یک مسیر دیگری برده، خب حالا اگر شما بتوانید شعر مربوط به دعا را با این‌جور ادبیاتی که هم الفاظ قشنگ است، هم مضامین قشنگ است، مضمون‌ها چقدر زیباست، موسیقی شعر چقدر عالی است- موسیقی شعر خودش یک بابی است، آن روانی و زیبایی و صافی و موسیقی شعر از حالت لکنت زدن و مانند این‌ها شعر را خارج می‌کند- با این مایه‌ها و با این شیوه‌ها بگویید، به نظر من خیلی خوب است».