جان ارزان محیط‌ بانان

حميد رضا خالدي – آرمان امروز: در حالي که تا کنون 189 نفر شامل 144 محيط‌بان ، 22 جنگل‌بان و نيروي حافظ منابع طبيعي، 7 نفر از همياران مردمي محيط‌زيست و 15 نفر از همياران مردمي منابع طبيعي در راستاي حفاظت از عرصه‌هاي طبيعي، مناطق حفاظت‌شده، حيات وحش و تنوع زيستي کشور جان خود را از دست داده‌اند، هنوز اين قشر جزء مظلوم ترين و ضعيف ترين اقشار جامعه قلمداد مي شوند. قشري که نه تنها در قبال کار سختي که دارند حقوق و مزاياي ناچيزي دريافت مي کنند که حتي اگر حين خدمت، فوت کنند يا مجروح شوند، هنوز «شهيد» و «جانباز» تلقي نمي شوند. شايد تنها جايي که نامي از محيط بان ها برده شده باشد، برگي از تقويم تاريخ کشورمان باشد. 22 اسفند که به نام محيط بان ها، هک شده است. بهانه اي براي انجام گفت و گويي با اسماعيل کهرم، کنشگر نام آشناي محيط زيست کشورمان در مورد دغدغه هاي محيط بان هايي که وظيفه خطير صيانت از محيط زيست کشورمان را بر دوش دارند.  
 شما سالهاست که به خاطر کار و فعاليتهاي زيست محيطي که داشته و داريد، ارتباط تنگاتنگي با محيطبانها داريد. با همين رويکرد اگر بخواهيد تحليلي داشته باشيد از مهمترين مشکلات و دغدغه هاي محيط بان ها فکر ميکنيد که در حال حاضر مهمترين دغدغه اين قشر چه مساله اي است؟
اولين و مهمترين دغدغه محيط بانان کشورمان «معيشت» اين عزيزان است. شما هيچ کارمند دولتي را در کشورمان نمي توانيد پيدا کنيد که مثل محيط بان ها از آن ها بهره کشي شود. شايد باور نکنيد ولي ما شکاربان هايي را داريم که محل خدمتش در گرمسار است اما هر چند ماه يکبار مي تواند برود به خانه و خانواده اش که در يکي از روستاهاي اطراف کرج قرار دارد، سر بزند!‌چون نه پول دارد که در گرمسار خانه اي اجاره کند و نه مي تواند هر هفته پول کرايه بدهد و برود خانه و اهل و عيالش را ببيند. همسرش هم مي گويد: وي هيچ وقت در مقاطع حساس زندگي ما حضور نداشته است. نه وقتيکه بچه ها به دنيا آمده اند و نه وقتيکه مشکلي در خانه داشته ايم.
  خود شما هم شخصا، با اين محيط بان ها زندگي کرده ايد؟


بله. زياد. حتي يکبار که حساب مي کردم ديدم بيش از هزار روز را در کنار اين عزيزان در محل ماموريت ها و يا پاسگاه‌ها بوده‌ام.
  پس بايد از نزديک با شيوه زندگي آنها در محيط کارشان آشنا باشيد.
دقيقا. زندگي اين عزيزان واقعا همراه با سادگي و مشقت فراوان است. مثلا اکثر آنها هر روز، تخم مرغ و يا املت مي خورند. چرا؟ چون تنها غذاي سالمي که در روستاهاي نزديک مراکز حفاظت شده مي توانند پيدا کنند تخم مرغ است! برخي از آنها نيز کشک را مي سابند و با نان مي خورند. درحاليکه کشک از لحاظ ارزش غذايي، جزء کم اثرترين مواد غذايي است.يعني مي خواهم بگويم که اين عزيزان حتي از ابتدايي ترين حقوق انساني خود نيز محروم هستند.
  يکي از دغدغه هاي ديگر محيط بان ها، شهيد تلقي شدن محيط بان هايي است که در جريان انجام وظايف خود فوت شده اند. قبول داريد؟
صددرصد. الان به قدري آمارکشته هاي محيط باني بالاست که هنوز آماري از تعداد کشته ها اعلام نشده، يک يا چند محيط بان ديگر هم کشته مي شوند. اما با اين حال تاکنون هيچ يک از تلاش هاي صورت گرفته براي شهيد قلمداد شدن محيط بان ها به نتيجه نرسيده است. درحاليکه اگر يک افسر پليس فرد خلافکاري را در يک درگيري بکشد، در دادگاه اگر 50 درصد هم حق با پليس باشد، مامور را تبرئه مي کنند. اما در مورد محيط بان ها، مثلا محيط باني که در کرمان و در يک درگيري براي حفظ گونه هاي حفاظت شده، مجبور به شليک شده و فرد متخلف را کشته است، به سادگي اعدام مي شود. يا چند نفر از محيط باناني که در درگيري ها، شکارچيان غيرمجاز را کشته اند و مبرا شده اند، توسط خون خواهان نزديک وي مجروح يا حتي کشته مي شوند. با اين حال هنوز خبري از اصلاح قوانين براي شهيد قلمداد شدن آنها نيست.
   زمانيکه در عمليات ها مجروح هم مي شوند، هيچ کمکي به آنها نمي شود؟
خيلي کم و ناچيز. حتي در برخي موارد خييرين به مساله ورود مي کنند و هزينه هاي درماني آنها را مي پردازند. مثلا چندي قبل يکي از محيط بان هاي ما، پايش را در حين ماموريت از دست داد. به همت خييرين قرار شد پولي جمع شود و براي وي پاي هوشمند مصنوعي از آلمان با قيمت حدود 3 ميليارد تومان بخرند. البته من موافق نبودم و نيستم. چون معتقدم اگر اين پاي مصنوعي هوشمند خراب شود بايد برود آلمان تا بتوانند آن را تعمير کنند و اين يعني اوج فاجعه براي محيط باني که مجروح شده است. من مي گفتم بهتر است 5/2 ميليارد آن را بدهيد براي آن محيط بان مجروح يک خانه بخريد و با مابقي اين پول يک پاي مصنوعي خوب و در حد قابل قبول تهيه کنيد. تازه اين فرد شانس آورده است وگرنه خيلي وقتها هزينه هاي درماني آن ها نيز به درستي پرداخت نمي شود!
  خب چرا پروسه شهيد قلمداد شدن محيط بان ها هنوز به نتيجه اي نرسيده است؟
ساده است. چون براي سازمان محيط زيست هزينه دارد! چون بايد به فوت شدگان و خانواده هاي آنها حقوق بدهند، مزايا بدهند، سهميه کنکور بدهند و... براي همين رغبتي به اين کار ندارند. الان اگر يک محيط بان فوت شود براي اينکه شهيد قلمداد شود، بايد از هفت خان رستم عبور کند. در حاليکه ماموران نيروي انتظامي اگر حين ماموريت شهيد شوند به راحتي شهيد قلمداد مي شوند.
  يعني قبول داريد که ما در مورد قوانين هم ضعف قانون داريم؟
صد درصد! چرا محيط باني که براي حفظ جان خود يا همکارش مجبور به شليک آنهم با تجهيزات 30 سال قبل مي شود، بايد مجرم شناخته و مجازات شود؟ چون ضعف قانوني داريم. مي دانيد مشکل کجاست؟ چون نمايندگان مجلسي که عضو کميسيون محيط زيست هم هستند، اصلا نمي توانند به هيچ عنوان شرايط محيط بان ها را درک کنند. اگر براي آنها يک تور يک هفته اي بگذارند و مجبور باشند در طول اين مدت با گروهي از محيط بان ها زندگي و کار کنند، آنوقت به ضرورت اصلاح قانون در مورد حمايت از محيط بان ها پي مي بردند.
  هر وقت صحبت از اين مشکلات مي شود، مسئولان مي گويند ما بودجه نداريم وگرنه مي توانستيم همه خواست هاي محيط بان ها را برآورده کنيم. واقعا همه چيز به همين بودجه مربوط است؟
اينها همه بهانه است. اصولا وقتيکه از روز اول مي خواهند تعدادي محيط بان استخدام کنند فکر همه چيز آن را مي کنند. از حقوق و مزايا تا کفش و لباس و حقوق بازنشستگي و... پس بودجه هاي لازم براي آن را هم در نظر مي گيرند. بنابراين کمبود بودجه واقعا محلي از اعراب ندارد!.