سبقت بریکس از جی ۷

گروه اقتصادی: سهم ۵ کشور عضو گروه بریکس از اقتصاد جهانی از زمان تاسیس این گروه در سال ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۲۰ بیش از ۸ درصد افزایش یافته است. بر اساس آمار بانک جهانی از تولید ناخالص داخلی کشورها به قیمت‌های جاری، سال ۲۰۰۹ که گروه اقتصادهای نوظهور جهان متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و سپس آفریقای جنوبی تشکیل شد و نام بریکس به خود گرفت، سهم این ۵ کشور از تولید ناخالص داخلی جهانی ۱۵,۹ درصد بود. در سال ۲۰۰۹ مجموع تولید ناخالص داخلی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی ۹۶۶۲ میلیارد دلار بود که در سال ۲۰۲۰ به ۲۰۶۴۶ میلیارد دلار رسید. بدین ترتیب، با همکاری‌های این ۵ کشور در مسائل کلان اقتصادی جهان، به‌تدریج سهم آنها از اقتصاد دنیا افزایش یافت و در سال ۲۰۲۰ به 24.4 درصد رسید.  نتیجه یک تحقیق از سوی موسسه آکورن ماکروی انگلیس نشان می‌دهد مجموع تولید ناخالص داخلی کشورهای گروه بریکس بیشتر از مجموع کشورهای گروه 7 است. به گزارش «وطن امروز»، تحقیق این موسسه نشان می‌دهد کشورهای عضو گروه بریکس شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی 31.5 درصد تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار دارند و این در حالی است که 7 عضو کشور گروه 7 شامل کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و انگلیس که ادعای برتری اقتصادی نسبت به دیگر کشورهای جهان را دارند، در مجموع 30.7 درصد تولید ناخالص داخلی در جهان را از آن خود کرده‌اند. کارشناسان می‌گویند از آنجا که انتظار می‌رود رشد اقتصادی چین و هند افزایش یابد و از طرفی کشورهای بیشتری عضو گروه بریکس شوند، شکاف بین تولید ناخالص داخلی بین این دو گروه بین‌المللی افزایش خواهد یافت. چند هفته پیش سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه اعلام کرد چند کشور از علاقمندی خود برای عضویت در گروه بریکس خبر داده‌اند که از جمله آنها می‌توان به آرژانتین، ایران، اندونزی، مصر، مکزیک، پاکستان، عربستان و برخی دیگر از کشورها اشاره کرد. سال گذشته هم کشورهای عضو گروه بریکس پیشنهاد ایجاد یک ارز واحد را با هدف کنار گذاشتن دلار از مبادلات تجاری خود مطرح کردند.  همچنین چندی پیش از سوی صندوق بین‌المللی پول نیز پیش‌بینی شده بود که سهم گروه بریکس از اقتصاد جهانی در سال‌های آینده همچنان افزایشی خواهد بود و در سال ۲۰۲۷ به 28.9 درصد خواهد رسید.  * ایران؛ پدیده بریکس شاید برخی تحلیلگران اقتصادی، عضویت ایران در بریکس را بر اساس مؤلفه‌های اقتصادی غیرمحتمل بدانند، چون شاخص‌هایی مثل ارزش و تنوع صادرات، تولید خالص یا ناخالص ملی و قدرت ارز ملی کشورمان فاصله‌ای بعید با آفریقای جنوبی، هند و برزیل دارد که در این زمینه‌ها در رتبه‌های جهانی پایین‌تری در میان اعضای بریکس هستند اما آنچه برای رهبران اتحادیه اهمیت دارد، فقط اقتصاد نیست. هرچند ایران پتانسیل‌های اقتصادی خوبی دارد و یک مخزن مهم انرژی و نیروی انسانی نیز هست اما جایگاه راهبردی کشورمان در منطقه‌ای که چهارراه شرق و غرب و شمال و جنوب کره خاکی محسوب می‌شود و همین‌طور نقش ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی در مقابله با سلطه غرب، از نگاه ائتلاف جدید، اهمیتی به مراتب بیشتر دارد. بر اساس نظریه گذار قدرت ارگانسکی، ایران از مؤلفه‌هایی حیاتی برخوردار است که ظرفیت ما را برای تبدیل شدن به کشوری در سطح اعضای ارشد بریکس افزایش می‌دهد.  * چشم‌انداز 2050 جالب اینجاست که سرمایه‌داری غرب از قبل این تحول را به چشم یک تهدید توأم با فرصت رصد کرده بود. در حقیقت عنوان «بریک» ابداع ۲ دهه پیش «گلدمن ساکس» است؛ شرکت بانکداری و خدمات مالی چندملیتی که بزرگ‌ترین موسسه سرمایه‌گذاری خارجی در آمریکا محسوب می‌شود. محققان این موسسه به عنوان بازوی سرمایه‌گذاری بین‌المللی کارتل صهیونیستی راکفلر، سال 2001 عنوان «بریک» را به مجموعه‌ای از کشورهای با رشد اقتصادی سریع‌تر از غرب اطلاق و پیش‌بینی کردند آنها تا سال 2050 عمده اقتصاد جهانی را شکل خواهند داد. گلدمن ساکس هیچ‌‌گاه توضیح نداد آیا این عنوان مخفف نام ۴ کشور برزیل، روسیه، هند و چین بوده یا خیر اما به نظر می‌رسد چنین بوده است، البته آمریکایی‌ها که در آغاز قرن بیست‌ویکم میلادی خود را در اوج قدرت‌شان در جهان تک‌قطبی می‌دیدند، در برآوردهای ۲ دهه پیش تصور می‌کردند می‌توانند با ابزار سرمایه‌گذاری در کشورهای غیرغربی در حال رشد سریع، به آقایی خود در آینده ادامه دهند.  با آنکه اتحادیه‌ای به نام بریک با حضور کشورهای نامبرده در سال 2009 اعلام موجودیت کرد و با پیوستن آفریقای جنوبی نام بریکس به خود گرفت اما آمریکایی‌ها این موضوع را چندان جدی تلقی نکرده و در سال 2015 متعاقب کند شدن موقت رشد اقتصادهای نوظهور بر اثر رکود جهانی 2008 و افت قیمت نفت، گلدمن ساکس پرونده پیش‌بینی بریک 2050 را مختومه اعلام کرد.  گذشت زمان اما چهره‌ای دیگر از نظریه بریک رو کرد. در کمتر از یک دهه حالا بریکس خود را مهم‌ترین بدیل نظم جهانی معرفی کرده که حتی می‌تواند تا 2050 نظام نوینی در جهان چندقطبی بر پایه چندجانبه‌گرایی پدید آورد.  * اینک چند‌جانبه گرایی از سال 2009 که سران برزیل، روسیه، هند و چین گرد هم آمده و مجموعـه اولیه بریـک‌ را -پیش از آنکه آفریقای جنوبی در سال 2010 به آنها ملحق شود- به‌وجود آوردند، سایر کشورها را برای ایجاد یک نظم جهانی دموکراتیک‌تر، چندقطبی‌تر و مبتنی بـر قواعد بین‌المللی، مسؤولیت‌پذیری، همکاری و عملکرد هماهنگ و نیز تصمیم‌گیری مشترک، به نفع تمام ملـت‌ها، فراخواندنـد. جالب اینکه هیچ‌یک از تغییرات سیاسی داخلی و تغییر روندهای بین‌المللی در 13 سال اخیر نتوانسته چشم‌انداز رهبران فعلی 5 کشور عضو بریکس را نسبت به برپایی این اتحادیه تغییر دهد.  در این میان فقط روسیه به رهبری پوتین است که تقریبا هنوز با همان کادر رهبری قبلی به کارش ادامه می‌دهد، در حالی که در 13 سال اخیر در چین، هند، برزیل و آفریقای جنوبی شاهد تغییر جناح حاکم و حتی تغییر نسل در رأس نظام‌های سیاسی‌شان بوده‌ایم.