نقدي به مناظره غني‌نژاد و درخشان

گپ و گفتي كه نشان داد دقيقا اقتصاد ما  آيينه تمام‌نماي اين مناظره است
مناظره موسي غني‌نژاد و درخشان بيش از آنكه يك مناظره اقتصادي را يدك بكشد، لجبازي دو فرد سالخورده براي ثابت كردن‌شان به يكديگر بود. گپ و گفتي كه نشان داد دقيقا اقتصاد ما آيينه تمام‌نماي اين مناظره است. همانقدر ايدئولوژيك‌زده و دور از علم اقتصاد و پذيرش يكديگر كه در جريان‌هاي اقتصادي كشور نيز نمونه آن را مي‌بينيم. نتيجتا با ديدن اين مناظره مشخص مي‌شود چرا وضعيت اقتصادي كشور در تضاد ميان افراد اينچنيني، هيچگاه به نفع مردم تمام نمي‌شود. در طرف درخشان چندان صحبتي و نقدي براي بحث كردن وجود ندارد زيرا حرف قابل اتكا و توجهي شنيده نشد كه پايه‌اي براي نقد داشته باشد و صرفا اتهام‌زني‌هاي مرسوم بود كه باعث مي‌شد مخاطب ديگر حرف‌هاي درخشان را جدي نگيرد و كفه ترازو به نفع غني‌نژاد بچرخد. اين نكته نشان مي‌دهد كه اگرچه درخشان مناظره‌كننده قابل اتكا و توجهي نبود اما ضعف او علتي بر قوت غني‌نژاد با اتهام‌زني‌هاي تاريخي‌اش نيست. 
غني‌نژاد در اين مناظره تاكيد داشت كه مسائل تاريخي در ايجاد وضعيت فعلي نقش دارند و اين تنها چپگراهاي مسلمان و مصدقي هستند كه چنين وضعيتي را ايجاد كرده‌اند. ارايه يك ادعاي تاريخي در مقابل يك فرد كه مواضع و نوع بيانش مشخص است صرفا اتهام‌زني به كساني است كه تريبوني براي دفاع از خود ندارند. غني‌نژاد حتي پا فراتر نهاده و در بياني غيرعلني و نيمه شفاف شوروي را درگير پروژه تسخير سفارت مي‌داند و معتقد است شوروي و روسيه امروزي از اين اتفاق سود برده‌اند كه مشخص نيست اين ادعا چه گزاره‌هايي را در دل خود دارد؟ مجري برنامه نيز در زمان بحث تسخير سفارت توسط چپ‌ها به تسخير سفارت در 25 بهمن اشاره مي‌كند كه تمامي اسناد و مدارك و گفته‌هاي پژوهشگران مستقل نشان مي‌دهد كه آن افراد هيچگاه عضويت در سازمان‌هاي چپ‌گراي ماركسيستي يا مسلمان نداشتند و سازمان‌هاي مرسوم سياسي آن زمان نيز ادعاي مداخله در اين كار را نفي كردند اما هنوز عده‌اي تلاش دارند تسخير سفارت در 25 بهمن و حتي 13 آبان را به چپ‌گراهاي ماركسيست و به‌طور كلي چپ‌گرايي بچسبانند. غني‌نژاد يك اشتباه تاريخي ديگر را نيز مرتكب مي‌شود و اعلام مي‌كند تحريم‌هاي ايران پس از تسخير سفارت آغاز شد؛ اين صحبت درحالي است كه نخستين تحريم امريكا و غرب عليه ايران در ارديبهشت 1358 يعني شش‌ماه قبل از تسخير سفارت رخ مي‌دهد.
در ادامه غني‌نژاد براي تطهير صحبت خود مانند طرف مقابل از نام و اعتبار امام در يك امر استفاده مي‌كند و مي‌گويد دانشجويان به امام اطلاع نداده بودند!ا
 اگر امام پس از تسخير سفارت با دانشجويان رفتار تقابلي انجام مي‌داد يا نظر مثبتي درباره بازگشايي سفارت اتخاد مي‌كرد آنگاه مي‌توان گفت كه دانشجويان يك امر سياسي را تحميل كرده‌اند اما وقتي اين اقدام از سوي امام، انقلابي بزرگ‌تر از انقلاب اول تلقي مي‌شود، صحبت غني‌نژاد صرفا يك فرار رو به جلو استفاده از يك امر تاريخي تحليلي و نام امام است. غني‌نژاد سپس بدون اشاره به نام موسوي خوييني‌ها بحث را ادامه داده و از او به عنوان يك روحاني كه نمي‌خواهد نامش را ببرد اشاره مي‌كند و ادامه مي‌دهد كه چپ‌ها كاري كردند كه 40 سال ما را گرفتار كردند! ‌اي كاش آقاي غني‌نژاد منظور خود از چپ بودن و كار‌هاي چپ‌ها در چهل سال اخير را مشخص مي‌شود و سپس در مقابل به برخي رفتار‌هاي نئوليبرال‌ها در اين تاريخ چهل‌ساله نيز اشاره مي‌كرد كه خصوصي‌سازي‌هاي مطلوب جناح ايشان در جريان اصلاح‌طلبي و حتي اصولگرايي چه بلايي بر سر كارگران آورد و در دولت‌هاي مطلوب ايشان نيز با كلماتي مانند توسعه و خصوصي‌سازي تمام كارگراني كه به اميد بهبود وضعيتي بهتر راي داده بودند را فقير‌تر كردند.
او اشاره مي‌كند كه امام مملكت را از دست چپ‌ها نجات داد، اين صحبت در حالي است كه باز مشخص نيست چپ‌ها چه كساني هستند زيرا او به دانشجويان پيرو خط امام چپ مي‌گويد و اينها دقيقا همان افرادي هستند كه نخست‌وزير و دولت دهه شصت مورد تاييد و حمايت امام بودند. نتيجتا اگر منظور چپ‌هاي ماركسيست است كه در دايره قدرت و نهاد‌هاي مختلف پذيرفته نشدند و به مرور خط خود را از انقلاب جدا كردند؛ اين طيف اصلا حضوري در روند‌هاي قانوني و اقتصادي نداشت كه بخواهد تاثيري در اجرا بگذارد. اگرچه روح اقتصادي حزب توده در فضاي دهه شصت و آن‌هم به علت فضاي جهاني قابل مشاهده بود اما آنچه در سطح اجرا جريان داشت در دست ماركسيست‌هاي چپ نبود و آقاي غني‌نژاد هم در اين نقطه از صحبت به ماركسيست‌هاي چپ اشاره نمي‌كند و اشاره‌اش به مصدقي‌هاي چپ است كه تعريفي شخصي از دولت دهه شصت است. يكي به نعل زدن و يكي به پاشنه امريكا نيز در ادامه صحبت‌هاي غني‌نژاد نشان داد كه او نه مي‌تواند از امريكا به اندازه ادعاهايش دفاع كند نه مي‌تواند آن را كنار بگذارد و سابقه خود در دفاع از سيستم اقتصادي آنها را ناديده بگيرد نتيجتا به اين سوال مي‌پردازد كه امريكا چه كاري عليه ما كرده است؟ او مي‌داند چه سوالي بپرسد كه كسي در آنجا براي پاسخ آن آماده نباشد.