دور زدن دوربین‌های چهره‌نگار

آرمان امروز- حميد رضا خالدي: 10 روز از آغاز فاز جديد برخورد با بدحجابي از طريق دوربين‌هاي شناسايي چهره و پلمب امکاني که به بدحجابان خدمات مي‌دهند، مي‌گذرد. در اين شرايط مطالب متعددي در فضاي مجازي منتشر مي‌شود و براساس آن راه‌هاي پوشاندن صورت با ماسک و حتي گريم آموزش داده مي‌شود. روز 26 فروردين بود که آذري جهرمي، وزير ارتباطات سابق بکارگيري اين امکانات را خطاي بزرگي تلقي کرد و نوشت:‌ « از فردا احتمالا تبليغ «آرايش (گريم) ضد تشخيص چهره پليس» يا چيزي شبيه اين رونق خواهد يافت.» البته اين امر چندان جديد هم نيست و پيش‌تر و در زماني‌که زنان و دختران با محدوديت ورود به استاديوم‌ها مواجه بودند، تعدادي از آنها با گريم مردانه، از فيلتر گيت‌ها و ماموران نيروي انتظامي مي‌گذشتند و با رسانه‌اي شدن اين اتفاق و رسانه‌اي شدن آن، جنجال بزرگي آفريد. حالا نيز دوربين‌هاي تشخيص چهره آغاز به کار کرده‌اند و روزاه هزاران پيامک کشف حجاب براي مردم ارسال مي‌شود، اخبار رسمي و غيررسمي منتشر شده در فضاي مجازي حکايت از آن دارد که زنان و دختراني که همچنان توجه چنداني به اين دوربين‌ها ندارند و احتمالا فاز بعدي برخورد با اين افراد به‌جاي پيامک خواهد بود و اين‌بار طرفندهاي مختلف از جمله آرايش و گريم و زدن ماسک جلوي دوربين‌ها آغاز خواهد شد، مانند افرادي که پلاک خودرو را به بهانه هل دادن، مي‌پوشاندند تا دوربين‌هاي طرح ترافيک آنها را رصد نکند!.
اما آيا اين دوربين‌هاي چيني! واقعا قادر هستند چهره شهروندان بدحجاب را حتي از زير ماسک يا چشم تشخيص و ثبت کنند؟ از آن مهم‌تر اينکه آيا همانطور که شهروندان ادعا مي‌کنند، آيا استفاده از ماسک يا آرايش مي تواند باعث بروز خطا در ثبت چهره توسط دوربين‌ها شود؟ براي پاسخ به اين سوال ابتدا بايد نگاهي داشته باشيم به شيوه عملکرد دوربين‌هاي چهره نگار. براساس يک اصل کلي، عملکرد دستگاه‌هاي تشخيص چهره مبتني بر الگوريتم‌هاي تشخيص چهره دو بعدي يا سه بعدي است که جهت تجزيه و تحليل تصاوير، استفاده مي‌گردد. نمونه بارز اين دستگاه ها حضور و غياب تشخيص چهره يا تصويري از محاسبات رياضي و Deep Learning جهت شناسايي چهره انسان در تصاوير يا فيلم ها و اندازه گيري ويژگي هاي خاص صورت است. روشي که مي تواند شامل فاصله بين چشم‌ها، موقعيت هاي نسبي بيني، چانه و دهان باشد. مايکل جيميسون، پژوهشگر در زمينه تکنولوژي‌هاي رايانه‌اي در کمپاني سنستار مي‌گويد: «وظيفه اصلي تکنولوژي تشخيص چهره ضبط تصوير چهره و ذخيره مشخصه‌هاي خاص چهره براي استفاده‌هاي بعدي است. بدين‌صورت که مشخصه‌هاي توليد‌شده توسط دو عکس متفاوت از يک فرد (بدون تأثير نور محيط و ديگر شرايط محيطي مؤثر در کيفيت عکس) تاحدامکان نزديک به يکديگر باشد و در مقابل مشخصه‌هاي توليد شده از چهره دو فرد متفاوت کاملاً متفاوت باشد. با ارائه اطلاعات و محاسبات کافي، يک شبکه عصبي نسبت به يک انسان مي‌تواند بهتر عمل کند. اين شبکه عصبي مي‌تواند مشخصه‌هاي پيچيده‌تر و بيشتري توليد و استفاده کند، مشخصه‌هايي که انسان قادر به توليد و تحليل آن‌ها نيست.
چرا به اينجا رسيديم؟
اما فارغ از اين موضوع، هزينه‌هايي که با اينگونه اقدامات برگردن کشور و مردم مي‌افتد، تا چه اندازه مي‌تواند موثر باشد و با يک پديده فرهنگي مانند حجاب همخواني دارد.  امير محمود حريرچي، جامعه شناس در تحليل اين پديده اجتماعي به خبرنگار «آرمان امروز» مي‌گويد: «مساله اصلي و چالش جدي جامعه ما اين است که اصولا دولتمردان با کارهاي فرهنگي بيگانه هستند!. شايد به‌ اين دليل که وقتي مي‌توانيم داعيه کارهاي فرهنگي را داشته باشيم که زير ساخت‌هاي رفاهي و اقتصادي حداقلي در کشور ما مهيا باشد، در آن صورت مي‌توان با اقدامات «ايجابي» فرهنگي بسياري از چالش‌هاي جامعه را حل کرد، اما زماني‌‌که با برخوردهاي فرهنگي بيگانه‌ايم، تلاش مي کنيم با اقدامات «سلبي» و دستوري با چالش‌ها روبه‌رو شويم.»  وي با اشاره به آنچه در جامعه ما رخ مي‌دهد مي‌گويد: «وقتي مردم در جامعه شاهد اين‌همه «فساد» در ابعاد مختلف مالي و اختلاس هستيم و در عوض اقدام قاطعي از سوي مسئولان براي برخورد با آنها نمي‌بينيم، مردم از خود سوال مي‌کنند که چرا به جاي پرداختن به چنين مسائلي، به يک امر فرهنگي و سلبي اينقدر بها و هزينه مي‌کنند؟ مثلا چرا هنوز حق حضانت زنان به عنوان يکي از ساده ترين حقوق آنها مغول مانده است؟!»  حريرچي در بخش ديگري از سخنان خود با بيان اينکه در مورد گره‌هاي اجتماعي ابتدا بايد ريشه‌يابي دقيقي انجام شود، مي‌گويد: «مثلا در مورد حجاب بايد ديد که چرا مردمي که تا همين چند دهه قبل اگر کسي بدحجاب بود خودشان وي را طرد مي‌کردند، امروز اعتقادشان را به آن نوع از پوشش از دست داده‌اند؟ ما همان مردمي بوديم که در زمان جنگ پا به پاي مسئولان پشت جبهه‌ها را حمايت مي‌کرديم. موشک ها را در آسمان شهرمان با دست نشان مي‌داديم اما بدون ترس به زندگي‌مان ادامه مي‌داديم. همان مردمي که با کوپن زندگي را سپري مي‌کردند، اما حاضر نبودند حجاب‌شان را ترک کنند. اما عملکرد ناموفق مسئولان در سال‌هاي اخير و به‌خصوص در بروز فساد – در ابعاد مختلف مالي آن- در جامعه، باعث شده تا اعتقادات مردم کمرنگ تر شود. در عين حال گوش شنوايي هم از سوي مسئولان وجود ندارد شايد به اين دليل که مديران ما اگر بخواهند «ببينند» و «بشنوند» بايد «جوابگو» نيز باشند! براي همين به برخوردهاي دستوري و سلبي روي مي‌آورند، در حالي‌که تجربه ثابت کرده که به هيچ عنوان چنين برخوردهايي در برابر ناهنجاري‌هاي اجتماعي و فرهنگي جواب نمي‌دهد و منجر به بروز فساد و محکوم به شکست است. مگر حساب چند نفر را مي توان بازداشت و جريمه ميلياردي کرد؟ يا چند کارت ملي را مي‌توان توقيف کرد؟ البته به نظر مي‌رسد بخشي از اين برخوردها نيز به انتخابات پيش روي مجلس بر مي‌گردد!»