برجام و صحنه ديپلماتيك جديد

كوروش احمدي
در حالي كه مذاكرات برجام همچنان در تعليق است، طي يكي، دو هفته گذشته شاهد برخي تحولات در اين رابطه بوده‌ايم. آخرين و مهم‌ترين اين تحولات برگزاري جلسه‌اي بين فرانسه، انگليس و آلمان با 10 عضو غير دايمي شوراي امنيت در نيويورك با هدف توضيح در مورد «مكانيسم ماشه» مقرر در بند 11 قطعنامه 2231 بوده است. تحول ديگر مربوط به حدود يك ماه پيش و انجام مشورت‌هايي توسط امريكا با متحدان اروپايي و خاورميانه‌اي در مورد امكان يك «توافق موقت» به جاي احياي برجام است.  ناروشن بودن سرنوشت بيانيه 4 مارس بين مدير آژانس و رييس سازمان انرژي اتمي ايران و عدم انجام سفر هيات فني آژانس به تهران موضوع مهم ديگري است كه طي هفته‌هاي گذشته با آن مواجه بوده‌ايم. آخرين تحول نيز يازدهمين و هفتمين مجموعه تحريم‌ها توسط امريكا و اروپا بعد از شروع اعتراضات در ايران بود. اين تحريم‌ها را اگرچه به لحاظ اثرات اجرايي مي‌توان عمدتا نمادين دانست، اما همچنان به لحاظ پيام ديپلماتيك مستتر در آنها داير بر گرديدن در بر همان پاشنه سابق قابل توجه‌اند. البته شاهد تحولاتي كه ربط مستقيمي به برجام نداشته، اما تنش‌زا بوده‌اند، مانند تنش بين ايران و امريكا در سوريه، نيز بوده‌ايم. از اين تحولات كه بگذريم اتفاق قابل ذكر ديگري طي يكي، دو ماه گذشته نيفتاده است.  
امريكا و اروپا همچنان سياست دو پهلو و مبتني بر تعليق را ادامه مي‌دهند. يعني از يك سو تاكيد مي‌كنند كه برجام «در دستور كارشان نيست» و از سوي ديگر از ديپلماسي به عنوان تنها راه‌حل براي مساله هسته‌اي ايران سخن مي‌گويند. هنوز نشانه‌اي كه حكايت از عدول طرفين از سياست‌هايشان باشد، مشهود نيست. احتمالا تصور واشنگتن اين است كه با توجه به پيشرفت برنامه هسته‌اي ايران، بازگشت به برجام 1394 ديگر براي امريكا مفيد نخواهد بود چراكه بازگرداندن برنامه هسته‌اي ايران به محدوده مقرر در برجام و تامين دوره يكساله براي گريز هسته‌اي ديگر ناممكن شده و در نتيجه تعليق تحريم‌هاي برجامي تنها به سود ايران خواهد بود. مشكل ديگر واشنگتن ظاهرا فاصله 6-5 ماهه تا انقضاي تحريم‌هاي موشكي در 18 اكتبر امسال و انقضاي تحريم اقلام و فعاليت‌هاي هسته‌اي و خاتمه قطعنامه 2231 تا 2025 است. 
معضل واشنگتن اين است كه اگر اكنون برجام احيا شود، نه تنها ايران از رفع تحريم‌ها سود مي‌برد بلكه در دو سررسيد مورد اشاره نيز برنامه هسته‌اي و موشكي‌اش به‌طور كامل از قيد تحريم رها خواهند شد. اين امر از يك سو درايت و مآل‌انديشي شايسته تيم مذاكره‌كننده قبلي ايران و از سوي ديگر بي‌توجهي دولت سيزدهم به محتواي برجام و اهميت عنصر زمان در آن را نشان مي‌دهد. 
به علاوه، از سپتامبر گذشته كه مذاكرات معلق شد، اتفاقات زيادي افتاده است. ظاهرا واشنگتن شرايط كنوني از نظر سياست داخلي و بين‌المللي را براي احياي برجام نامناسب مي‌داند؛ چرا كه طي 6 ماه گذشته بر دشمنان برجام در داخل امريكا و در سطح بين‌المللي افزوده شده و برجام از يك امر تكنيكال و حقوقي به يك موضوع مطرح در سطح افكار عمومي غرب نيز ارتقا يافته است. ادعاي استفاده از پهپادهاي ايراني در جنگ اوكراين و اعتراضات پاييز گذشته در ايران رسانه‌ها و پارلمان‌ها و جوامع مدني را نيز نسبت به برجام حساس كرده است.
 به‌ علاوه، در اثر فعاليت اين جريان‌ها و نيز ايرانيان مقيم خارج، طرفداران ايراني و غيرايراني ديپلماسي بين ايران و امريكا و علاقه‌مندان به برجام به دليل انواع آزار و اذيت‌هاي ديجيتالي و غير آن تقريبا از صحنه خارج شده يا به جرگه مخالفان برجام پيوسته‌اند. در تحليل‌هاي مقامات رسمي و در پوشش رسانه‌اي اخبار روابط ايران و غرب، جنگ اوكراين، سياست داخلي ايران و اعتراضات به عنوان عناصر جديدي وارد معادله شده‌اند و تعاملات ديپلماتيك و اقتصادي معمول بين ايران و اروپا به‌شدت كاهش يافته يا متوقف شده است. در اين گيرودار گويا ايران نيز علاقه‌اي به اجراي بيانيه 4 مارس با مدير آژانس ندارد، سفر تيم فني به تهران انجام نشده و شواهد حاكي از كندي يا توقف روند اجراي آن بيانيه است.
خبر تمركز امريكا بر «توافق موقت» اگر درست باشد، مي‌تواند نتيجه سياست دو پهلوي غرب و صحنه ديپلماتيك جديد باشد. به اين معني كه ممكن است راه خروج مد نظر امريكا اين باشد كه با اعطاي امتيازاتي مختصر و محدود در حوزه تحريم‌ها، خواستار منجمد شدن برنامه هسته‌اي ايران در محدوده معيني باشد. آزادسازي مشروط دارايي ايران در كره جنوبي هرچند بيشتر در رابطه با تبادل زنداني‌ها است، اما در اين رابطه نيز مهم است. «توافق موقت» در گذشته نيز مطرح بوده، اما ايران طبعا هيچگاه تمايلي به آن نشان نداده است؛ چرا كه چنين ترتيباتي تنها اهرم فشار ايران، يعني غني‌سازي بالا و بالاتر و ترسيم دورنماي ناشي از آن در برابر چشم غرب را خنثي مي‌كند. همزمان تحركي كه اروپا در مورد مكانيسم ماشه نشان داده نيز مي‌تواند در همين رابطه و به قول خبرنگار وال‌استريت ژورنال تلاشي براي طرح «تهديد معتبري» باشد؛ شايد به اميد اينكه ايران را در جهت پذيرش «توافق موقت» ترغيب كند.