وقت‌کشی به وقت برجام


امیرعلی ابوالفتح
کارشناس مسائل آمریکا

دولت آمریکا پیشتر یک تصمیم اجماعی جهت خروج از برجام را گرفت. برجام، هم در میان جمهوری‌خواهان و هم دموکرات‌های آمریکایی منتقدان جدی دارد. نکته اصلی این است که آمریکا چیزی ورای نسخه اولیه برجام که در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید را می‌خواهد و تا زمانی که خواسته‌هایش محقق نشوند، این کشور به توافق برجام باز نمی‌گردد و تحریم‌ها علیه ایران را نیز لغو نمی‌کند. به طور خلاصه می‌توان گفت که آمریکایی‌ها خواهان برجام پلاس هستند. یعنی تغییر در برجامِ سال ۲۰۱۵ و انعقاد برجام دو و سه و ... (در حوزه‌هایی نظیر توان موشکی، پهپادی، نفوذ منطقه‌ای ایران و غیره). در این فضا، ایران تاکید دارد که اصلِ برجام، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر مورد قبول این کشور است. ایران نهایتا با تغییراتی جزئی که به چهارچوب اصلی توافق سال ۲۰۱۵ آسیب نزند موافقت خواهد کرد. از این رو، باید اذعان کرد که فاصله میان خواسته‌های ایران و آمریکا به قدری زیادی است که بعید به نظر می‌رسد اروپایی ها، یا روس‌ها و یا چینی‌ها و یا دیگر طرف‌های بین المللی بتوانند اقدامی انجام دهند و مواضع تهران-واشینگتن را به یکدیگر نزدیک کنند. به بیان ساده تر، خیلی دور از انتظار است که آمریکایی‌ها حاضر شوند به برجام سال ۲۰۱۵ بازگردند و تحریم‌ها علیه ایران را بردارند و ما بار دیگر به فضای قبل از ۸ میِ سال ۲۰۱۸ بازگردیم. اگر طرفین اصلی برجام را ایران و آمریکا در نظر بگیریم که واقعا نیز چنین است، برای این دو طرف، وضعیت کج‌دارومریز جاری، هم فرصت و هم تهدید است. برای ایران از این بابت تهدید است، زیرا اقتصاد این کشور تحت فشار است. تحریم‌ها باقی می‌مانند. مشکلات معیشتی تشدید می‌شوند و شاهد افزایش قیمت ارز‌های خارجی و سخت‌تر شدنِ دسترسی ایران به منابع خارجی بلوکه شده هستیم و اساسا می‌بینیم که ایران تا حد زیادی از فضای تجارت جهانی حذف شده است. طبیعتا مجموع این مسائل در کنار عواقب منفی اقتصادی که به همراه دارند، عاری از تبعات مخرب اجتماعی نیز نمی‌باشند. با این حال، این وضعیت فرصت‌هایی را نیز ایجاد کرده است. مثلا به صورت ناخواسته بخش‌هایی از صنعت و البته فضای کلی اقتصادی ایران تحت فشار‌های خارجی دست به ابتکاراتی زده و می‌زنند که به نوعی روند خودکفایی و شکوفا شدن برخی توانمندی‌ها در کشور را تسریع و تسهیل کرده است. البته که کاهش میزان وابستگی اقتصاد کشور به صادرات نفت را نیز بایستی دستاورد بسیار خوبی دانست. برای آمریکا نیز فضای مشابهی حاکم است. از یک سو آمریکایی‌ها با شبحِ نزدیک‌شدن ایران به سلاح‌های اتمی رو به رو هستند؛ و از سوی دیگر آمریکا با تحت فشار قرار دادن اقتصاد ایران، از اوج گیری قابل توجه قدرت اقتصادی این کشور مخصوصا در منطقه غرب آسیا جلوگیری می‌کند. فراموش نکنیم که ایران ظرفیت‌های قابل توجهی دارد و شکوفا شدن آن‌ها می‌تواند این کشور را به قطب اصلی اقتصادی منطقه غرب آسیا بدل کند و البته که آن را به الگویی برای کشور‌ها و ملت‌هایی تبدیل کند که پس از یک دوره طولانی مقاومت در برابر آمریکا، توانسته اند رشداقتصادی قابل ملاحظه‌ای را به ثبت برسانند. موضوعی که به هیچ عنوان مطلوب واشنگتن نیست. از این رو، تداوم روند جاری در برجام، هم برای ایران و هم آمریکا، حامل فرصت و تهدید‌های مختلفی است و درست به همین دلیل هم است که می‌بینیم نوعی فضای سکوت حاکم است و نه از احیای برجام به صورت جدی سخن گفته می‌شود و نه مرگ قطعی این توافق اعلام می‌شود.