واشنگتن به دنبال کانالیزه کردن مناسبات با طالبان

شاید بتوان گفت که امریکایی‌ها در تعاملات و مناسبات جهانی با کشور‌ها یا قابلیت و قدرت مدیریت بحران‌ها، هیچ وقت تا این حد ناتوان و عاجز نبوده‌اند که برای تحقق نسبی رؤیا‌ها و اهداف‌شان، هیچ ابزار و گزینه مستقیم و ذاتی نداشته باشند و مجبور شوند از سازمان‌های بین‌المللی به‌عنوان ویترین پنهان برای وجاهت‌سازی اقدامات‌شان در جهان استفاده کنند.
مراکز مطالعاتی و مقامات راهبردی- امنیتی امریکا تأکید کرده‌اند که فرسایش قدرت امریکا در دو پرونده افغانستان و عراق، آنان را به ناتوانی امروز رسانده است و فراموش نمی‌کنیم که از عراق، شبانه فرار کردند و از گروه‌های مقاومت عراقی خواهش کردند به کاروان‌های فراری آن‌ها به کویت حمله نکنند. از افغانستان هم آنچنان دستپاچه فرار کردند که تا مدتی، از این سرافکندگی تحت فشار افکار عمومی داخلی و بین‌المللی بودند. امروز امریکا، در مذاکرات مستقیم با طالبان در افغانستان که در دوحه قطر انجام گرفته و در امارات ادامه یافته یا از طریق هندی‌ها، ژاپنی‌ها، اماراتی‌ها و پاکستانی‌ها به جایی نرسیده و به شرایطی دچار شده که آبروی سازمان ملل را به حراج گذاشته و دستگاه‌های کمک‌رسان را به جاسوس و نبض‌گیر طالبان تبدیل کرده و برای اینکه ابتکار عمل منطقه‌ای ایران، روسیه و چین و همسایگان در مدیریت تحولات افغانستان را به مدیریت خود درآورد، سازمان ملل را مأمور کرده است تا طی نشستی با نمایندگان ویژه کشورها، گزارشی برای نشست نوامبر ۲۰۲۳ آماده نموده و مقدمات یک قطعنامه فصل هفتمی و حقوق بشری را مهیا کند و بدین‌شکل، مناسبات بقیه کشور‌ها را با افغانستان در نظارت و مدیریت خودشان قرار دهد. هرچند این رؤیاپردازی از مسیر شورای امنیت سازمان ملل می‌گذرد و دو عضو اصلی آن، هدف سیاست‌های تحریک‌آمیز و تنش‌ساز امریکا قرار دارند (روسیه و چین)، ولی در عین حال طی نشست روز‌های اول و دوم ماه می‌در دوحه در روز‌های گذشته، گوترش نشست خود را با نمایندگان کشور‌ها برگزار کرد که حاصل آن، نه‌تن‌ها کمکی به اهداف رؤیایی امریکا نمی‌کند، بلکه حضور فعال ایران و حمایت روسیه و سپس چین و هند از دیدگاه‌های ایران، از فرصت‌های تحرک امریکا کاسته و در عمل باید انتظار داشت گزارش گوترش، دبیرکل سازمان ملل در مورد افغانستان، ناچار در مسیری قرار گیرد که ابتکار و نقش کشور‌های منطقه‌ای را نمی‌تواند نادیده بگیرد و اهداف امریکا را محقق کند. سازمان ملل نیز، چه برای آموزش دختران و چه اشتغال زنان افغانستانی که مستمسک شعار حقوق بشری امریکا و غربی‌هاست، یا دیگر موضوعات بشردوستانه، ناچار است با ایران همکاری کند. نکته مهم این است که طالبان درک درستی از توان و نقش ایران در خنثی کردن برنامه‌های امریکایی داشته باشد و رویکرد شایسته‌ای از خود نشان دهد.