این مرغ یک پا ندارد، آقای وزیر!

سخنگوی اقتصادی دولت روز گذشته در حضور خبرنگاران به طور ضمنی اجازه افزایش قیمت‌ها را صادر کرد، هر چند بازار منتظر اجازه و دستور جناب وزیر نمانده بود، چرا که از ابتدای سال کورس گرانی در بسیاری از کالاها به خصوص کالاهای مصرفی و خوراکی آغاز شده است.   گویی این افزایش قیمت‌ها، به سنت دیرینه‌ای تبدیل شده که مردم هر سال در اردیبهشت ماه آن را با پوست و استخوان تجربه می‌کنند. 1) خاندوزی با این استدلال که «قیمت‌گذاری باید به گونه‌ای باشد که تولید برای تولیدکننده بصرفد» مهر تایید را بر افزایش قیمت‌ بخشی از کالاها زد و پای مرغ را وسط کشید که دیدید چه شد؟! وقتی تولید برای مرغ‌دار نصرفید، جوجه‌ریزی کاهش یافت و قیمت مرغ پر کشید! غافل از این که این مرغ یک پا ندارد و سوی دیگر ماجرا مصرف‌کننده است. جایی که قیمت‌گذاری باید به گونه‌ای باشد که خرید کالا برای مردم هم بصرفد و گرنه آن کالا مانند بسیاری از کالاهایی که تا کنون از سفره‌شان پر کشیده، از سبد خریدشان خارج می‌شود.     2) رئیس جمهور محترم از آغازین روزهای فروردین بر تحقق شعار سال تاکید کرده و از دستگاه‌ها برای مهار تورم و افزایش تولید، برنامه عملیاتی طلب کرد و دستور داد هر تصمیمی که به تورم منجر می شود در ستادی بررسی شود. آقای وزیر اقتصاد آیا این مجوز افزایش قیمت به تایید ستاد هماهنگی اقتصادی دولت رسیده است؟ اعلام کردید که افزایش قیمت‌ها اجتناب‌ناپذیر است ولی در بلند مدت به افزایش عرضه وکاهش قیمت منجر خواهد شد. با بخش اول صحبت شما که افزایش قیمت باعث می‌شود اجناس انباشت شده از انبارها خارج شود و عرضه افزایش یابد، موافقم اما از کدام کاهش قیمت صحبت می‌کنید؟ منظورتان از بلندمدت چه زمانی است؟ در کدام دولت، نمونه و مصداق عینی وجود دارد که افزایش قیمت کالایی باعث کاهش قیمت آن کالا در بلند مدت شده است؟  3) گفتید اگر قیمت کالا و خدمات را بدون توجه به افزایش هزینه‌های تولید میخکوب کنیم و اجازه افزایش معقول قیمت را ندهیم، تولید صرفه‌اش را از دست می دهد و متوقف می‌شود. چرا باید همیشه کفه سنگین به سمت مصرف‌کننده باشد؟ چرا گامی اساسی برای کاهش هزینه‌های تولید برنمی‌دارید؟ برنامه وزارتخانه شما برای جبران کمبود نقدینگی و افزایش سرمایه در گردش با تزریق تسهیلات کم‌بهره  به واحدهای تولیدی چیست؟ چرا امروز یک تولیدکننده باید کفش آهنی بپوشد و برای دریافت تسهیلات بانکی آن هم 36 درصدی از هفت خان عبور کند؟ چرا باید طبق آخرین آمارها 77 میلیون ایرانی یارانه نقدی بگیرند، در حالی که 65 درصد آنان جزو طبقه متوسط و برخوردار جامعه محسوب می‌شوند، قرار نبود این پول صرف رونق تولید شود؟ تولیدی که محصولش را در بازار رقابتی به فروش برساند، قرار نبود یارانه از پول تو جیبی و نقدی به کالابرگ الکترونیک تبدیل شود؟ البته حمایت مالی از دهک‌های پایین جامعه که اکنون با مستمری ناچیز نهادهای حمایتی صورت‌شان را سرخ نگه داشته‌اند به جای خود باقی است، اما در مجموع وعده تخصیص یارانه به تولیدکننده به جای مصرف‎‌کننده به کجا رسید؟ بسیاری از قوانین و دستورالعمل‌هایی‌که وزارتخانه‌ها صادر می‌کنند، از مهم‌ترین موانع تولید و کسب و کارند! پدری که فشارهای مالیاتی و تامین اجتماعی از کارفرما درآورده، مشتی است نمونه خروار. یا برخی از قوانین دیگر مانند تعرفه واردات مواد اولیه یا بخشنامه‌های صادراتی درباره محصولات صنعتی و کشاورزی که گاهی مخل تولید است، برای اصلاح آن‌ها چه کرده‌اید؟  چطور می‌توان از صنعتی که در زمستان گازش قطع می‌شود و در تابستان برقش، انتظار افزایش تولید داشته باشیم؟ برنامه شما برای تقویت زیرساخت‌های تولید و تامین انرژی لازم برای صنعت چیست؟  4) شما فقط تولیدکننده را دیدید، اما یک سمت بازار، توزیع‌کننده و فروشنده خرد است. با کدام توان و لجستیک می‌خواهید بر بازار نظارت کنید تا افزایش قیمت‌ها از مدار «منطق» خارج نشود؟ با بازرسی‌های محدود صمت و جهاد؟! تازه این بخش قابل نظارت و زیر تیغ دولت است، برنامه شما برای مبارزه با دلال‌های سیری ناپذیر چیست که نقش بسزایی در بالابردن قیمت‌ها دارند؟ 5) آقای وزیر، واقعیت این که برچسب‌هایی چون تعدیل قیمت‌ها یا اصلاح قیمت‌ها، درد گرانی را کاهش نمی‌دهد و آن چه در عمل نظاره خواهیم کرد کوچک‌تر شدن سفره مردم است و خطرناک‌تر از آن،  این است که مردم احساس کنند شما اساسا برنامه‌ای برای کنترل قیمت‌ها و مهار تورم ندارید! اگر چه انصاف حکم می‌کند، دولت‌های قبل نیز پاسخگوی این سوالات باشند چرا که بسیاری از این اقدامات، کار یک شب و دو سال نیست، اما انتظار مردم از دولت سیزدهم که «رونق تولید» را اولویت خود دانست، فراتر از گذشتگان است.