آنچه به جایی نرسد فریاد است

شمار قربانیان سوانح رانندگی به ١٩ هزار و ۴٩٠ نفر رسیده است. حالا اگر این آمار به ۲۰ هزار نفر یا ۲۰۰ هزار نفر هم برسد، آب از آب تکان نمی‌خورد. انگار عدد‌ها هر روز بیشتر از گذشته ماهیت خودشان را از دست می‌دهند و با وجود اینکه رقم‌شان بزرگ‌تر می‌شود، پیش چشم حقیر‌تر می‌شوند، به‌طوری‌که یک با هزار یا ۲۰۰ هزار یا ۵۰۰ هزار برابر می‌شود. سال‌هاست پلیس دلایلی را که منجر به بار آمدن این فاجعه ملی شده، عیان می‌کند. فاجعه ملی به این خاطر که کشورمان رکورد‌دار کاهش نرخ جمعیت جهان است و به جای اینکه از جمعیت موجودمان مراقبت شود، بخش مهمی از مردم به مسلخ سوانح جاده‌ای فرستاده می‌شوند تا کشور بیش از گذشته از جمعیت خالی شود.
در همه سال‌هایی که پلیس گزارش‌هایش را مطرح کرده، بیش از مردم، دولت‌ها مخاطبانش بوده‌اند که به گزارش‌های پلیس وقعی نهاده نشده است. افزایش قربانیان سوانح جاده‌ای نشان می‌دهد یک گوش‌شان در بوده و گوش دیگرشان دروازه و به جای توجه به گزارش‌های پلیس، آن را به سطل زباله‌هایشان حواله داده‌اند، مثل گزارش پلیس درباره سانحه زنجیره‌ای و مرگبار جاده رامهرمز که دو سال قبل روی میز سران سه قوه قرار گرفت، اما ظاهراً هنوز این گزارش ورق هم نخورده است. مراقبت از راه‌ها، جاده‌ها و خیابان‌ها برعهده دولت‌هاست که به جای مراقبت از این مسیر‌ها مدام به آمار نقاط حادثه‌خیزش اضافه شده است. در همین خیابان‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌های تهران که مسیر عبور خیلی از مدیران است، چاله‌چوله‌هایی وجود دارد که هیچ‌کس به فکر پر کردنش نیست، چه برسد به جاده و راه‌های دورست که گذر هیچ مدیری به آنجا نمی‌افتد. متولی تجهیزات امداد و نجات و مراکز درمانی دولت‌ها هستند، اما نابسامانی این مراکز سبب شده عمده مجروحان سوانح رانندگی به دلیل فقدان بدیهی‌ترین امکانات درمانی جانشان را از دست بدهند یا در صورت نجات تا پایان عمرشان روی صندلی چرخدار بنشینند. ایمن نبودن خودرو‌ها که خود حدیث مفصلی است که میدان دار آن عالیجنابان مافیا هستند که درآمد‌های کلانشان به آن‌ها مصونیت‌های آهنین داده است.
اینکه حرف پلیس در بدنه مدیریتی جامعه شنیده می‌شود، اما به آن عمل نمی‌شود، بی‌اعتمادی عمومی به پلیس است و ساختار قانونی را هدف قرار می‌دهد. بی‌اعتمادی به پلیس از این منظر که پلیس توان دفاع از منافع عمومی را ندارد و با بی‌توجهی به گزارش‌هایش مورد تحقیر قرار می‌گیرد و جایگاهش نزد مردم تنزل پیدا می‌کند.