روایت آزادی از زندان مخوف «دوله‌تو»

  [محمد کاظمی] «کاش کمی بزرگ‌تر بودم»، «۲۷۰ شاخه گل سرخ»، «دار و دسته دارعلی»، «خمپاره خواب‌آلود»، «خیابان پیر» و... فقط بخشی از آثار اکبر صحرایی، نویسنده جنگ و دفاع مقدس، است. او متولد سال 1339 در شیراز است و جوایز فراوانی هم در کارنامه خود دارد؛ از جمله جایزه جلال آل احمد برای رمان «حافظ هفت»،‌ جایزه ادبی اصفهان، جایزه همایش ادبی سوختگان وصل و.... صحرایی اولین مجموعه داستانش را در سال 1378 به نام «کانال مهتاب» منتشر کرد که به سال‌های دفاع مقدس می‌پرداخت. حالا هم در یکی از تازه‌ترین آثار خود، «لندکروز بهشت»، دوباره به همان سال‌ها برگشته است؛ رمانی در 14 فصل که به داستان زندگی یکی از دلاوران جنگ به نام شهید حسن حق‌نگهدار می‌پردازد. به مناسبت انتشار این کتاب، گفت‌وگویی با اکبر صحرایی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

 چرا سراغ روایت زندگی شهید حق‌نگهدار رفتید؟
او از شهدای شاخص است و این کتاب نخستین اثری است که درباره این شهید نوشته شده است. در اصل هم باید چهار، پنج سال پیش منتشر می‌شد، اما به دلایلی طول کشید و امسال چاپ شد. کار با مصاحبه و تحلیل دو سال طول کشید که یک سال صرف مصاحبه و یک سال هم صرف نوشتن کتاب شد.

چه ویژگی‌ای در آخرین کتاب‌تان وجود دارد که آن را از دیگر داستان‌ها متمایز می‌کند؟
نقطه وسیع و درخشان این داستان وقایع رخ داده در زندان دوله‌تو است. جایی که زندانیان آن تعدادی از افراد جهاد سازندگی، ارتش، سپاه و بسیج بودند و توسط کومله و دموکرات در کردستان اداره می‌شد. سقف این زندان به‌قدری کوتاه بود که به آغل گوسفندان معروف بود و زندانیان برای تردد در آن باید مثل چهارپایان خم می‌شدند و چهار دست و پا حرکت می‌کردند. این شهید بزرگوار در عملیاتی با گردان خود به این زندان حمله و آن را از دست حزب کومله و دموکرات خارج کرد. در این قسمت کتاب چگونگی آزادی اسرا روایت شده که در نوع خود جذاب و خواندنی است.

دلیل‌تان برای انتخاب این موضوع چه بود؟
 از ویژگی‌های یک نویسنده این است که به سمت سوژه‌هایی برود که با آنها زندگی کرده و ارتباط داشته است؛ آنچه باعث می‌شود که بتواند داستان را به تصویر بکشد. من هم به واسطه اینکه در جبهه حضور داشتم، به نحوی با این دوستان رزمنده در ارتباط بودم. خودم شاهد طنازی و شوخ‌طبعی‌های این شهید و زندگی شاد و بانشاط ایشان بودم.



 
به همین دلیل است که بسیاری از آثار شما درونمایه طنز و شوخی دارند؟
 یکی از ویژگی‌های کار من این است که به بُعد نشاط و سرزندگی در روزهای جبهه و جنگ اشاره می‌کنم. حتی در آثاری که شاید خیلی جدی باشند هم این رویه را حفظ کرده‌ام. شاید مخاطب نوجوان با این سوال مواجه شود که چطور نوجوانی چند ماه تا چند سال بدون مرخصی در جبهه حضور پیدا می‌کند، جانباز می‌شود و سختی‌های جبهه را می‌بیند، اما وقتی از جبهه بازمی‌گردد از ترک جبهه ناراحت هم هست؟ شاید بتوان گفت همین شوخ‌طبعی و سرزندگی علت آن بوده. شخصیتی که من به آن پرداختم این ویژگی را داشت و به دلیل  شناختی که از ایشان داشتم، توانستم این موضوع را به خوبی منعکس کنم.
 
چه کتاب‌های دیگری در دست چاپ دارید؟
 چهار اثر دیگر در دست چاپ است که یک عنوان آن برای کودک و نوجوان و سه عنوان دیگر برای بزرگسال است. کتاب «متولد قصرالدشت» که انتشارات صریر آن را منتشر کرده، رمانی درخصوص زندگی شهید عبدالله اسکندری است. فرمانده‌ای که در سوریه سر از بدن ایشان جدا کردند و در شهرهای مختلف ‌چرخاندند. این کتاب حدود 420 صفحه است. طبق معمول، کتاب با کودکی این سردار بزرگوار آغاز می‌شود. این کار حدود دو دفتر است. دفتر اول از جنگ ایران و عراق آغاز می‌شود و 50 فصل دارد. دفتر دوم به شرح اتفاقات پس از جنگ می‌پردازد که شامل مسئولیت‌های شهید تا زمانی است که به سوریه اعزام می‌شود. این دفتر هم 51 فصل دارد.

کمی درباره شهید اسکندری توضیح می‌دهید؟
 او با وقوع انقلاب به صف نیروهای انقلابی پیوست. با پیروزی انقلاب و شروع جنگ به جبهه اعزام رفت و تمام هشت سال را در جبهه حضور داشت. به این بهانه کل تاریخ هشت‌ساله جنگ ایران و عراق و خصوصا حضور مجاهدین خلق در جنگ، ترورهای شهری، کمک‌های آنها به صدام و برخی از وقایع یکی‌، دو سال اول انقلاب در دفتر اول این کتاب روایت می‌شود. او پس از جنگ هم به فعالیت خود ادامه داد تا اینکه جنگ سوریه رخ داد و به آنجا اعزام شد. با اینکه آن زمان در سن بازنشستگی بود، در عملیات‌ها حضور پیدا کرد. در نهایت اسیر نیروهای دشمن شد، سر از تن ایشان جدا کردند و با رجزخوانی آن را در شهرهای مختلف چرخاندند. داعش قصد داشت پیکر ایشان را در ازای دریافت مبلغی معاوضه کند که خانواده شهید قبول نکردند. در نهایت پیکر پس از چند سال به وطن بازگشت. این کلیتی است که در این کتاب روایت شده است.

درباره آخرین کتاب‌تان هم می‌گویید؟
آخرین کتابم «خمپاره‌ خواب‌آلود» است که سوره مهر در ماه‌های اخیر چاپ کرده. علاوه بر این، مجموعه داستان‌های شیراز تحت عنوان «باغ ملی» برای شهرداری در حال انجام است.

    طناز ی‌های جنگ

آنچه از خاطرات برمی‌آید، این است که شهید حسن حق‌نگهدار شخصیت طنازی داشت و از مجموع رفتارها و اخلاقیات او در هشت سال دفاع مقدس خاطرات طنزی باقی مانده که برخی از آنها در کتاب هفت‌جلدی «دار و دسته علی»، نوشته اکبر صحرایی، (انتشارات سوره مهر) به چاپ رسیده است. «لندکروز بهشت» جلد آخر این کتاب هفت‌جلدی است. وجه تسمیه آن هم این است که وقتی شهید حق‌نگهدار برای فرماندهی عقب‌نشینی نیروها به خط می‌رود، توسط دشمن قیچی می‌شوند و او در لندکروزی به شهادت می‌رسد. صحرایی در واقع زندگی شهید حق‌نگهدار را از اولین روزهای جنگ تا آخرین پاتک دشمن در عملیات بیت‌المقدس ۷ روایت می‌کند. حق‌نگهدار از نوجوانی با وقایع انقلاب همراه شد و پس از جنگ، با ورود به سپاه پاسداران، به جبهه‌های جنگ تحمیلی رفت. اوج داستان اما در زندان «دوله‌تو» کردستان اتفاق می‌افتد و تا زمانی پیش می‌رود که این شهید برای نجات جان همرزمان خود به دل دشمن می‌زند. فضای این کتاب را می‌توان تا حدودی نزدیک به آثار دیگر صحرایی نیز دانست. او زبان طنز را شیوه‌ای بهتر برای بیان مفاهیم و ماندگاری آنها می‌داند. به همین دلیل هم سراغ نوشتن داستان‌هایی نظیر سبیل‌ها، علاف‌ها، خمپاره شادی، هذیان، گدا، صرفه‌جویی، حباب و ... رفته است. صحرایی در واقع تلاش می‌کند با زبان طنز، خاطرات و حقایقی را درباره دوران پرافتخار هشت سال دفاع مقدس بیان کند. به‌ویژه که گاهی مخاطبان خود را نسل جوان تعریف کرده و به عنوان مثال «سنگر علاف‌ها» را برای این گروه از مخاطب نوشته است. صحرایی در «سنگر علاف‌ها» سعی دارد نگاهی جدید به حوادث در جنگ تحمیلی داشته باشد و داستان افرادی را روایت می‌کند که در جنگ تحمیلی معمولا به کار گرفته نمی‌شدند و سعی می‌کردند که با شوخ‌‌طبعی خود را سرگرم کنند. این کتاب شامل ۵۵ داستان کوتاه است که به صورت نخ تسبیح به هم متصل هستند و خواننده هنگام خواندن داستان به لایه‌های زیرین آن می‌رسد. از صحرایی تاکنون بیش از ۳۰ عنوان کتاب در حوزه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در قالب رمان، داستان کوتاه و بلند، زندگی‌نامه، خاطرات و طنز چاپ شده است. او با نگارش رمان «حافظ هفت» در پنجمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد عنوان برگزیده را به دست آورد.