ولادت باسعادت امام هادی(ع) را تبریک می گوییم

جذب حداکثری با مهرورزی حکیمانه در سیره امام هادی(ع)
در سالروز ولادت باسعادت امام علی النقی(ع)، با استناد به منابع مشهور روایی و تاریخی، به نقش مکارم اخلاق در نفوذ فراگیر فرهنگی و اجتماعی امام(ع)  در جامعه معاصر ایشان  و تأثیر ویژه این رویکرد  در ایجاد بستر وحدت مسلمانان و تقریب مذاهب اسلامی پرداخته‌ایم
    جواد نوائیان رودسری calture@khorasannews.com
 


فضل بن حسن طبرسی، ملقّب به «امین‌الاسلام»، محقق و عالم نامدار شیعه و مدفون در جوار مضجع شریف امام رضا(ع)، در کتاب مشهور «اعلام الوری» به نقل از محمد بن حسن علوی روایتی را درباره جایگاه اجتماعی امام هادی(ع) نقل کرده‌است که چشم‌انداز سیره عملی و اخلاقی آن‌حضرت و واکنش مردم به آن را، پیش روی مخاطب قرار می‌دهد: «[محمد بن حسن علوی می‌گوید:] همراه با پدرم کنار در ورودی سرای متوکل (خلیفه عباسی) ایستاده بودیم. من در آن هنگام کودکی بودم و در میان گروهی از مردم از طالبی، عباسی و جعفری ایستاده بودیم که ناگهان ابوالحسن(ع) (کنیه امام دهم) وارد شد. مردم همگی از مرکب‌های خویش پایین آمدند [و به احترام ایستادند] تا آن‌حضرت وارد سرا شد. یکی از حاضران از دیگری پرسید: به خاطر چه کسی پایین آمدیم؟! به خاطر این بچه؟! حال آن که او از نظر سال از ما بزرگ‌تر و شریف‌تر نبود. به خدا سوگند دیگر به احترام او از مرکب خویش پایین نخواهم آمد. ابوهاشم جعفری نیز گفت: به خدا قسم حتی کودکان چون او را می‌بینند، به احترام او پیاده می‌شوند. هنوز دیری نگذشته بود که آن‌حضرت به طرف مردم آمد. حاضران چون او را دیدند باز به احترام وی پیاده شدند؛ ابو‌هاشم خطاب به حاضران گفت: مگر نمی‌گفتید دیگر به احترام او پیاده نمی‌شوید؟ پاسخ دادند: به خدا قسم اختیار را از دست دادیم و از مرکب‌های خود پیاده شدیم!» سیره اخلاقی امام هادی(ع)، همواره به گونه‌ای بود که دوست و دشمن را به تکریم و تعظیم ایشان وا می‌داشت. در واقع فرایند جذب افراد به راه حق، در سیره امام علی‌النقی(ع)، از خودِ آن‌حضرت شروع می‌شد؛ به این معنا که ابتدا، افراد جذب کرامت‌های اخلاقی امام هادی(ع) می‌شدند و در گام بعدی، شخصیت الهی آن‌حضرت را می‌شناختند و در زمره شیعیان قرار می‌گرفتند. این رویکرد، در عصری که جریان‌های گوناگون فکری، سیاسی و اعتقادی در جهان اسلام فعال بود و تفکرات التقاطی و الحادی، ذهن و اندیشه مسلمانان را تهدید می‌کرد، یک اقدام راهبردی محسوب می‌شد. امام هادی(ع) حتی در عرضه دانش الهی خود به دیگران، همواره مسئله مکارم اخلاق را در نظر می‌گرفت و به گونه‌ای با مخاطب خود سخن نمی‌گفت که عواطف وی جریحه‌دار شود یا نزد امام(ع)، احساس خُسران یا کوچکی کند. این نگاه ظریف به مقوله برقراری ارتباط با دیگران و در واقع، مهندسی فرهنگی روابط اجتماعی در سیره امام دهم(ع)، آن‌قدر کارامد بود که حتی دلِ لجوج‌ترین دشمنان را هم نرم می‌کرد و باعث گرایش آن‌ها به آن‌حضرت می‌شد. شیوه نامه جذب حداکثری روایت یحیی بن هرثمه، مأمور متوکل عباسی که برای آوردن امام هادی(ع) به مدینه اعزام شد، تأثیر این راهبرد امام(ع) را نشان می‌دهد. در این روایت که علامه مجلسی آن را در جلد 50 کتاب ارجمند «بحارالانوار» نقل کرده‌است، هرثمه را افرادی همراهی می‌کنند که دارای اعتقادات مذهبی متفاوت و حتی خلاف هم هستند، اما بعد از دیدن مکارم اخلاق امام هادی(ع) و در پی آن، ملاحظه کرامت آن‌حضرت و نزول نعمات با دعای ایشان، هرثمه سخت به امام(ع) دلبسته شد و به امامت ایشان، ایمان آورد. حال تصور کنید وقتی هرثمه که تنها چند روز افتخار ملازمت امام هادی(ع) را داشت، چنین در برابر مکارم اخلاق آن‌حضرت نرم شد و قلبش را آماده دریافت معارف الهی آن‌حضرت یافت، مردم مدینه که 13 سال از برکات وجود امام علی‌النقی(ع) بهره‌مند بودند و مکارم اخلاق آن‌حضرت را به چشم می‌دیدند، چه مهر عمیقی را از امام (ع)به دل داشتند؟ یحیی بن هرثمه، وقتی قصد اجرای مأموریت و خارج کردن امام هادی(ع) را از مدینه داشت، با صحنه‌ای شگفت‌انگیز روبه‌رو شد: «فَلَمّا صِرْتُ اِلَیهَا ضَجَّ اَهْلهَا وَ عجّوا ضَجیجاً وَ عجیجاً ما سمعتُ مثله»؛ مردم مدینه چنان ناله سر دادند و چنان ضجه آن ها به آسمان بلند شد که یحیی تا پیش از آن، چنین صدای گریه و زاری را نشنیده‌بود. رفتار و سیره امام(ع) در مدینه چنان مردم را به سوی وجود مقدس آن‌حضرت جذب کرد که آتش حسد مخالفان اهل‌بیت(ع) را برانگیخت و چنان‌که شیخ مفید در «الارشاد» گزارش می‌کند، افرادی مانند عبدا... بن محمد هاشمی و جمعی از ناصبیان، به متوکل نامه‌هایی از باب سعایت نوشتند و امام هادی(ع) را به تلاش برای بر هم زدن نظم عمومی در مدینه متهم کردند؛  در حالی که آن‌چه در برابر چشم آن ها قرار داشت، تأثیر شگرف مکارم اخلاقی بود که در قلب‌های آحاد جامعه، بذر محبت به خاندان رسالت علیهم‌السلام را می‌کاشت و اسباب پیوستن آن ها را به امام(ع) و مشاهده دانش الهی و دیگر کرامات آن‌حضرت، فراهم می‌کرد. رعایت ادب مناظره اخلاق‌مداری امام هادی(ع) نه فقط در معاشرت با مردم، بلکه در ورود به بحث‌ها و مناظرات نیز، در حد اعلای خود حفظ می‌شد و جاری بود. گفتیم که آن‌حضرت، معارف اسلام را به گونه‌ای بیان نمی‌فرمود که در مخاطب، به ویژه مخاطبانِ مخالف، واکنش تندی را برانگیزد. شیوه امام(ع) در این‌گونه موارد، مانند اجداد طاهرینش – که درود خداوند بر آن ها باد – تکیه بر مشترکات، به ویژه قرآن کریم و دوری از مسائلی بود که اختلافات را تشدید می‌کرد و بر آتش تفرقه و دشمنی می‌دمید. نمونه‌ای از این رویکرد را در سیره امام هادی(ع)، می‌توان در روایتی فقهی که کُلینی آن را در جلد هفتم «اصول کافی» آورده‌است، به خوبی مشاهده کرد. مردی مسیحی را نزد متوکل آوردند که با زنی مسلمان، عمل خلاف عفت انجام داده‌بود. همین که خواستند حد را بر وی جاری کنند، مسلمان شد. یحیی بن اکثم، از علمای مشهور دربار عباسی – که شکست وی در مناظره با امام جواد(ع) مشهور است – گفت که این ایمان، شرک و فعل قبیح قبلی این مرد را از بین می‌برد و نباید بر وی حد جاری کرد. برخی از فقهای حاضر این فتوا را نپذیرفتند   و احکام مختلفی در این زمینه صادر شد. متوکل که در حل این مسئله درمانده بود، پاسخ آن را از امام هادی(ع) خواست. آن‌حضرت طی نامه‌ای پاسخ داد که مجرم باید اعدام شود. این حکم، انتقاد علمای حاضر در آن مجلس را برانگیخت، چرا که آن ها، چنین حکمی را مطابق قرآن و سنت نمی‌دانستند. متوکل در نامه‌ای دیگر به امام هادی(ع) خواستار توضیح درباره دلیل صدور چنین حکمی شد. امام(ع) در پاسخ وی نوشت: مگر در قرآن نخوانده‌اید که پروردگار می‌فرماید : «فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَکَفَرْنَا بِمَا کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ * فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِکَ الْکَافِرُونَ» (غافر – 84 و 85) (پس چون سختى [عذاب] ما را دیدند، گفتند فقط به خدا ایمان آوردیم و به آن‌چه با او شریک می‌کردیم، کافریم * پس هنگامى که عذاب ما را مشاهده کردند، دیگر ایمان شان براى آن ها سودى نداد؛ سنت ‏خداست که از [دیرباز] درباره بندگانش چنین جارى شده و آن‌جاست که ناباوران زیان کرده‌اند) متوکل با شنیدن این استدلال محکم و قرآنی، دستور داد مطابق فتوای امام هادی(ع) عمل شود و علما نیز، بر این فتوا صحه گذاشتند و با آن هم‌داستان شدند. مدارا در عین اصرار بر اصول نکته‌ای که نباید از آن غافل شویم این است که مدارا و اخلاق‌مداری امام هادی(ع)، به معنای نادیده گرفتن حق و فاصله گرفتن از بیان آن برای جلب رضایت دیگران نبود. امام(ع) از هر فرصتی برای بیان حقایق و به ویژه، جایگاه سیاسی امامت به عنوان رهبر جامعه اسلامی استفاده می‌فرمود و این رویکرد، در بسیاری از دعاهای مهم و شناخته شده منسوب به آن‌حضرت دیده می‌شود. نمونه بسیار مهم در این زمینه، زیارت غدیریه امام هادی(ع) است؛ زیارتی که در کتاب‌های مشهور ادعیه، مانند «المزار الکبیر»، اثر شیخ ابوعبدا... مشهدی ذکر شده. این زیارت که از نظر حدیثی بسیار معتبر و محدث قمی – که رضوان خداوند بر وی باد – درباره آن گفته‌است: «کمتر حدیثی به قوت سند این زیارت‌نامه می‌رسد»، هنگامی بر زبان مبارک امام دهم(ع) جاری شد که معتصم عباسی آن‌حضرت را به سامرا فرا خوانده‌بود. امام(ع)، طی این سفر، روز عید غدیر به نجف اشرف رسید و با این کلمات نورانی به زیارت قبر مطهر جدّش شتافت. زیارت غدیریه را باید تاریخ مختصر دوران متقدم شیعه بدانیم. محور اصلی زیارت نامه را، اصل تولا و تبرّا تشکیل می‌دهد و در فرازهای مختلف آن، ضمن اثبات ولایت امیرمؤمنان(ع) با استناد به بیش از 30 آیه از قرآن کریم و بیان گسترده فضایل ایشان، به حوادث ناگوار دوران امامت آن‌حضرت و اتفاقاتی همچون جنگ صفین، شهادت عمار یاسر، واقعه جانگداز کربلا و ... پرداخته می‌شود. این پرداختن، البته مبتنی بر ارائه دلیل و تحلیل‌های لازم برای اثبات حقانیتی است که اهل‌بیت(ع)، در عصر و دوران هر امامی، با روش و شیوه خاص آن دوران، به تبیین آن پرداخته‌اند. زیارت غدیریه، در حالی بر زبان مبارک امام هادی(ع) جاری شد که آن‌حضرت در تعامل و گفت‌وگو با مخالفان، همواره جانب ملاحظات عاطفی و مذهبی افراد را نگه می‌داشت. این رویکرد در سیره الهی آن‌حضرت، اولاً پاسخی صریح به کسانی است که مسئله وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی را نافی و در مقابل اصل تبرا و تولای شیعه می‌دانند و ثانیاً جوابی بی‌حاشیه و قاطع به کسانی است که فکر می‌کنند برای برقراری وحدت و رسیدن به تقریب، باید ارزش‌ها و اصول را کنار گذاشت و به سمت جامعه‌ای با اعتقادات جزئیِ یکدست پیش رفت.