شهر کوره‌پزخانه‌ها پشت دروازه «پایین‌خیابان»

امروزه شهر مشهد و شهرک‌های صنعتی اطراف آن، یکی از قطب‌های مهم تولید مصالح ساختمانی است؛ در واقع شهر مشهد را باید مرکز عمده تولید این مصالح در شرق کشور بدانیم. کارخانه‌های بزرگ تولید سیمان و گچ، کارگاه‌های متعدد آجرپزی و سنگ‌بُری و فعالیت صنایع معدنی مربوط به آن ها در اطراف مشهد، خبر از این جایگاه راهبردی می‌دهد. با این حال، شاید کمتر کسی بداند که جایگاه مشهد در این عرصه، مربوط به همین یکی دو دهه اخیر و حتی 100 سال گذشته نیست. مشهدی‌ها از دیرباز فعالان پرتلاش عرصه صنایع ساختمانی بوده‌اند. ردّ چنین فعالیتی را دست کم می‌توان تا دوره تیموری، یعنی چیزی حدود 600 سال قبل گرفت. در واقع این شهر، 600 سال است که به قطب تولید صنایع ساختمانی تبدیل شده و تقریباً از واردات محصولات مورد نیاز در صنعت ساختمان، بی‌نیاز است. در این نوشتار مختصر، می‌خواهیم به تاریخچه شکل‌گیری و رشد صنایع ساختمانی در مشهد از شش قرن قبل تا امروز بپردازیم. آغاز یک صنعت با «خشت خام» تولید و عرضه خشت با گل‌های مخصوص این کار، احتمالاً نخستین بخش از صنایع ساختمانی بود که در مشهد قدیم فعال شد. در واقع تولید و عرضه خشت، میراثی بود که از نوغان قدیم به مشهد انتقال یافت و بعدها، جایش را به تولید آجر داد؛ آجرهایی با ابعاد مختلف که کاربری‌های متفاوتی داشتند و در سقف، دیوار و کف ساختمان‌ها استفاده  می شدند. ظاهراً تولید آجر در مشهد، از قرن چهارم هجری رایج بوده‌است؛ بنای روضه منوّره را با آجرهایی ساخته و ترمیم می‌کردند که به احتمال زیاد، در اطراف حرم مطهر و در کوره‌هایی که به همین منظور احداث شده‌بود، ساخته می‌شد. این کوره‌ها، خیلی بزرگ و به قول امروزی‌ها صنعتی نبودند. در سال 1376ش و حین حفاری در محوطه گنبدسبز مشهد، نمونه‌ای از این کوره‌های آجرپزی پیدا شد که به نظر می‌رسید از تولیدات آن برای ساخت این بنا، در دوره صفویه استفاده کرده‌اند. دور از ذهن نیست اگر چنین در نظر بگیریم که در پروژه‌های بزرگ ساختمانی قرون ماضی، مانند ساخت مقبره‌ها و مساجد بزرگ و به ویژه سازه‌های اماکن متبرکه، کوره‌های آجرپزی موقت را نزدیک به پروژه ساختمانی برپا می‌کردند تا هزینه مربوط به حمل و نقل را به حداقل برسانند و در ضمن، سفارش‌های خاص تولید آجر را، در شکل و ابعاد گوناگون، زیر نظر معمار بنا، اجرا کنند.  ورود مشهد به عرصه کاشی‌سازی مشهد تا دوره تیموری، فاقد کارگاه‌های کاشی و معرق، برای تولید مصالح تزیینی ساختمان بود. یادمان باشد که بخش مهمی از معماری ایرانی، صرف‌نظر از الگوها و اشکال متنوع این هنر ریشه‌دار و اصیل، به تزیینات خاص آن، به ویژه استفاده از کاشی وابسته است. قدیمی‌ترین کاشی‌های موجود در شهر مشهد، یعنی کاشی‌های به کار رفته در ازاره روضه منوره رضوی، موسوم به کاشی‌های سنجری، ساخت اواخر دوره سلجوقی و اوایل دوره خوارزمشاهی در کاشان است و از این شهر، با مشقت و سختی فراوان، به مشهد حمل شده. احتمالاً در دوره تیموری، به ویژه در عهد شاهرخ که هنر ارج و قرب فراوانی یافته و هرات، پایتخت ایران، به مرکز بزرگ اجتماع هنرمندان تبدیل شده‌بود، نخستین کارگاه‌های کاشی و معرق‌سازی هم در مشهد برپا شد. این را می‌توان در حجم گسترده استفاده از کاشی‌های نفیس در بناهای این دوره شهر مشهد، مانند مسجد گوهرشاد و مسجد یا مقبره 72 تن (در بازار فرش) متوجه شد. برخی از کاشی‌های مقبره امیر غیاث‌الدین ملک، مشهور به «مسجد 72 تن» که در حدود سال 817ق، همزمان با ساخت مسجد گوهرشاد در مشهد بنا شده، در نوع خود بی‌نظیر و فوق‌العاده است و خبر از سطح بالای توان و استعداد صنعت کاشی‌سازی در مشهد دوره تیموری می‌دهد؛ موضوعی که باعث تقویت این باور می‌شود که به احتمال زیاد، در این دوره، مشهد میزبان استادان زبردست این صنعت از اقصی‌نقاط ایران و به ویژه شهر هرات بود؛ استادانی که موظف بودند نظر معمار چیره‌دستی همچون قوام‌الدین شیرازی، معمار مخصوص گوهرشادخاتون را جلب و زیر نظر او کار کنند. در کنار صنعت کاشی‌سازی، فعالیت نقاشان نیز، از این دوره به بعد، در پروژه‌های ساختمانی شهر مشهد بیشتر شد. فضای داخلی بسیاری از بناهای فاخر را به شکل مناسب زیرسازی می‌کردند تا نقاشان بتوانند با طرح‌های اسلیمی، آن ها را تزیین کنند. این روش، بعدها و با گسترش فن آینه‌کاری از دوره قاجار به این سو، تقریباً منسوخ شد؛ اما می‌توان نشانه‌هایی از زیبایی و شکوه آن را در فضای داخلی بقعه خواجه‌ربیع مشاهده کرد. از برجسته‌ترین نقاشانِ بنا در این دوره، آقاحسن نقاش است که در عهد شاه تهماسب یکم صفوی و با سفارش والی خراسان، زیر گنبد روضه منوّره را به شکلی بسیار هنرمندانه نقاشی و تزیین کرد. آقاحسن، از شاگردان برجسته کمال‌الدین بهزاد بود. خشت، آجر و کَوَل با ساخت باروی شهر مشهد در دوره شاه تهماسب یکم، گستره شهر برای چند قرن، تقریباً در فضای این بارو محدود ماند و طبعاً، به دلیل محدودیت زمین‌های داخل بارو، کارگاه‌های تولید مصالح ساختمانی، به بیرون از شهر مشهد منتقل شد. از آن‌جا که بخش مهمی از خاک مورد نیاز برای تولید آجر، از محدوده‌ای واقع در شرق و شمال شرقی مشهد به دست می‌آمد، خیلی زود این منطقه به مکان استقرار کوره‌های آجرپزی و صنایع مرتبط با آن تبدیل شد. هانری رنه دالمانی، جهانگرد فرانسوی که در سال 1898 م / 1277ش و دوره ناصرالدین‌شاه قاجار به مشهد آمده، تصاویری از فعالیت این صنایع، بیرون از دروازه پایین‌خیابان، در جناح شرقی شهر مشهد را ثبت کرده‌است. در این دوره، علاوه بر آجرسازی که نقش مهمی در فعالیت‌های عمرانی داشت، «کَوَل‌سازی» نیز، به عنوان یک فعالیت مرتبط با این صنعت، رونق فراوانی پیدا کرده‌بود. «کَوَل»، بلوکه‌ای ساخته شده با گِل بود که برای مستحکم کردن دیواره چاه و مسیر قنات‌ها استفاده می شد. با توجه به کثرت قنات‌های فعال در اطراف مشهد و نیاز به نگهداری و توسعه آن ها، از نواحی جنوبی (مانند قنات‌های الندشت و زرگران) گرفته تا غرب (مانند قنات‌های سرده و سعدآباد) و  نواحی شمالی (مانند قنات‌های گناباد، سمزقند و ...) بیرون و داخل باروی مشهد، تقاضای «کَوَلِ» تولید شده در پشت دروازه‌های پایین‌خیابان بالا بود. استفاده دایم از خاک این منطقه، طی سال‌ها و شاید قرن‌های متمادی، گودال‌های بسیار بزرگی را به وجود آورد که در میان آن ها، «گود خشت‌مال‌ها» شهرت فراوانی داشت و امروزه، پارک وحدت واقع در شرق مشهد، روی بخشی از آن ساخته شده‌است. قد کشیدن دودکش‌های «هوفمان» با آغاز دهه 1300ش، به تدریج فناوری‌های جدید برای تولید مصالح ساختمانی، پایش به مشهد باز شد؛ کوره‌های موسوم به «هوفمان» با دودکش (یا میل) بلند، در مکان‌هایی که پیشتر کوره‌های آجرپزی سنتی فعال بودند، پا گرفت و صنف «فخّار» (آجرپز) به این فناوری جدید، روی خوش نشان داد. از دهه 1310ش به این سو، هر روز بر تعداد کوره‌های آجرپزی نوین در اطراف مشهد افزوده می‌شد؛ تا آن‌جا که در سال 1359ش، یعنی نیم قرن بعد از ورود این فناوری به مشهد، تعداد کوره‌های اطراف شهر از مرز 400 عبور کرده‌بود و چون پشت دروازه‌های پایین‌خیابان، دیگر ظرفیت و گنجایش این سازه‌های عظیم‌الجثه را نداشت، نواحی شمالی مشهد، مناطقی مانند اطراف حسین‌آباد کرمانی‌ها، گلشور، همت‌آباد، دهرود و .... و همچنین مناطق غربی مانند اراضی نزدیک بحرآباد و میل‌کاریز شاهد رشد و گسترش کوره‌های آجرپزی بود؛ هرچند که به طور سنتی، بیشتر این کوره‌ها در شرق شهر مشهد، به ویژه در گستره بولوار وحدت امروزی تا میدان 17 شهریور فعال بودند. معماری این کوره‌ها به شکلی واحد انجام می‌شد و تا جایی که قدیمی‌های صنف فخّار به یاد دارند، نخستین بار یک معمار تهرانی، نمونه‌ای از این میل‌های 50 تا 60 متری را در مشهد احداث کرد و چون جنس آجرها، مرغوب بود و تقاضای بازار بالا، به سرعت نمونه‌های شبیه آن در اطراف مشهد ساخته‌شد و به فعالیت پرداخت. عوارض اجتماعی توسعه کوره‌پزخانه‌ها احداث این کوره‌های آجرپزی، عوارض اجتماعی خودش را داشت. بسیاری از روستاییانی که در پی اجرایی شدن برنامه اصلاحات ارضی در دهه 1340ش، سر از شهرهای بزرگ و از جمله مشهد در آورده‌بودند، چاره‌ای جز کار در این کوره‌پزخانه‌ها نداشتند. شرایط کار در این کوره‌پزخانه‌ها، مانند موارد مشابه آن ها در تهران و دیگر شهرها، وحشتناک و غیرقابل تحمل بود؛ ساعت‌ها کار طاقت‌فرسا، برای کارگران، اعم از زن و مرد و به ویژه برای کودکان خردسال خانواده‌های فقیر که توانایی و تحمل حضور در آن گرمای طاقت‌فرسا و محیط فرساینده را نداشتند، عوارض جسمی سنگینی در پی داشت. به دلیل افزایش جمعیت حاشیه‌نشین در این مناطق، بزه‌ نیز افزایش یافت؛ باروهای مشهد، خراب و این منطقه بخشی از شهر مشهد شده‌بود اما همچنان از کمبودهای عدیده رنج می‌برد. تقریباً روزی نبود که در روزنامه‌های محلی مشهد، به ویژه روزنامه خراسان، اخباری درباره حوادث رخ داده در این منطقه منتشر نشود. کوره‌های آجرپزی هوفمان (با دودکش بلند)، به تدریج در دهه 1360ش کارایی خود را از دست داد و کوره‌های جدید، با فناوری‌های به‌روزتر جای آن را گرفت. طولی نکشید که تخریب این کوره‌ها آغاز شد و امروزه، جز تعداد معدودی از آن ها که ثبت ملی شده و به مثابه یک اثر تاریخی مورد توجه قرار گرفته‌اند، چیزی باقی نمانده‌است.