آزمونی برای‌آزمون‌پس‌داده‌ها؟

سيمين سليماني
اركستر سمفونيك تهران بار ديگر سوژه رسانه‌ها شد، اين‌بار با حواشي خبر اخراج 40 نوازنده، نوازندگاني كه حاضر نشدند در آزمون نوازندگي اين اركستر شركت كنند. آنها به «اعتماد» گفته‌اند كه چنين آزموني از نظرشان اعتباري ندارد؛ مستندات اين گزارش مي‌گويد كه اختلاف نوازندگان با رهبري اركستر، موضوع اصلي مورد مناقشه است. چه اختلافي و چرا آزمون؟ در اين گزارش به دنبال پاسخ به اين پرسش‌ها رفته‌ايم.
اين امتحان براي ارزشيابي نبود
يكي از نوازندگان اركستر سمفونيك تهران كه نخواست نامش ذكر شود، معتقد است «اين امتحان نه از نگاه عرفي جايگاه دارد و نه از نظر قانوني.» او به «اعتماد» مي‌گويد «همه‌جاي دنيا آزمون را براي صندلي خالي و جذب افراد جديد مي‌گيرند، نه كنار گذاشتن افراد قديمي و حاذق!»


به گفته اين نوازنده، جداي از 40 نفري كه حاضر نشدند در اين امتحان شركت كنند، عده‌اي از نوازندگان قديمي شركت كردند و قبول هم شدند. او دليل شركت نكردن 40 نوازنده را اين‌طور توضيح مي‌دهد: «بچه‌ها با رهبري كه براي اركستر انتخاب شده بود، مشكل داشتند. سال ۱۳۹۸ كه آقاي صهبايي به عنوان رهبر مهمان در كنسرت بود، حاشيه‌هايي پيش آمد. صحبت‌هاي ايشان در آن روزها - كه هنوز روي سايت‌ها هست- با موضع‌گيري بعضي از نوازندگان و مخاطبان موسيقي روبرو شد. وقتي اين‌همه آدم نمي‌خواهند با فردي كار كنند، حتما دليل دارد. من هفت، هشت بار امتحان دادم، هميشه هم قبول شدم اما در اين امتحان شركت نكردم چون انگيزه برگزاري آن ارزشيابي نيست. آنها با اين امتحان عملا دارند خودي و ناخودي را مشخص مي‌كنند. من سال‌ها براي رسيدن به اين صندلي تلاش كردم. اركستر سمفونيك خانه دوم است؛ دو سال بدون حقوق كار كردم تا تجربه كسب كنم. تصميم‌گيرندگان عملا تيشه به ريشه اركستر مي‌زنند.»
در آزمون اخير، مانند هر آزموني عده‌اي برگزيده شدند. درباره كيفيت كار آنها مي‌پرسم: «افرادي كه انتخاب شدند، بچه‌هاي جوان و مستعدي‌ هستند ولي جاي‌شان هنوز اركستر سمفونيك نيست. بايد تجربه كسب كنند.»
او مسوول اصلي اين اتفاقات را مدير اركسترها و مهم‌تر از آن مدير بنياد رودكي مي‌داند: «آقاي سالم مسوولند؛ براي ريشه‌يابي مشكلات بايد وقت بگذارند نه اينكه سطحي از مسائل بگذرند.»
 
برگزاري امتحان به جاي پاسخ به مطالبات
فروغ فضلي كه از سال ۱۳۹۴ وارد اركستر سمفونيك تهران شد، در حمايت از همكاران خود، از اركستر سمفونيك كناره گرفت و استعفاي خود را در ويديويي در صفحه شخصي‌اش اعلام كرد؛ او در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گويد: «اين اختلافات به سال 98 برمي‌گردد. همان زمان از مسوولان خواستيم كه ايشان به اركستر سمفونيك نيايند. چون به نوازندگان، رهبر اركستر و بنياد رودكي توهين كرده بودند و از قسمت دوم همان كنسرت با ايشان روي سن نرفتيم و بدون رهبر ادامه قطعات را اجرا كرديم اما سال گذشته دوباره ايشان در اركستر حضور يافتند. مديريت اركستر ا‌‌ز ما خواست كه يك كنسرت با ايشان اجرا كنيم، قول دادند اين آخرين باري است كه ايشان رهبري اركستر را برعهده مي‌گيرند. نوازندگان موافقت كردند و در بهمن 1401 كنسرت اجرا شد اما دو ماه بعد متوجه شديم ايشان هنوز در اركستر حضور دارند و علاوه ‌بر اين، سه نفر از بهترين نوازندگان اركستر را بدون اينكه دليلي اعلام كنند، تعليق كرده‌اند! مجدد مطالبات‌مان را با مديريت مطرح كرديم. اولين درخواست ما عمل به قول‌شان و عدم حضور اين رهبر در اركستر و دومين درخواست‌مان هم بازگشت همكاران تعليق شده بود.»
فضلي عنوان مي‌كند: «با وجود جلساتي كه در مدت پنج، شش ماه نمايندگان اركستر با مديريت اركستر گذاشتند، همچنان به درخواست‌ها رسيدگي نمي‌شد تا اينكه اعلام كردند، مي‌خواهند از نوازندگان اركستر امتحان بگيرند. تعداد نوازندگان سازهايي مثل كلارينت، ترومپت و... بسيار محدود است. مگر در كشور چند نوازنده در سطح نوازندگي در اركستر سمفونيك داريم. اركستر سمفونيك هر كشوري به نوعي ويترين هنري آن كشور است؛ كساني كه در آن اركستر مي‌نشينند، بايد از لحاظ نوازندگي و تجربه در سطح حرفه‌اي باشند. وقتي صحبت از امتحان مي‌شود، طبيعي است كه سوءتفاهم پيش مي‌آيد. اكثر همكاران قديمي در اركستر سمفونيك كه همان 40 نفرند، سابقه درخشاني دارند. ما با رهبران بزرگي مثل ريكاردو موتي كنسرت برگزار كرديم كه خودش يك امتحان است، در نتيجه مشكلي با امتحان دادن نداريم. مساله اين بود كه چرا زماني كه ما مطالباتي داريم، به جاي رسيدگي، بحث امتحان را مطرح مي‌كنند. اين ضعف مديريت اركستر در سازماندهي امور است. جالب اينكه در همان روز امتحان، از بعضي نوازندگان اركستر سمفونيك خواسته بودند كه براي اجرا، به اركستر ملي بروند. بالاخره قرار است اين نوازندگان امتحان بدهند يا كنسرت اجرا كنند. اين مسائل باهم همخواني ندارند.»
او مي‌گويد: «با توجه به اين اتفاقات تصميم بر آن شد كه همكاران در امتحان شركت نكنند. جالب بود يك بار فرمي دادند كه متقاضيان براي امتحان پر كنند، كسي پر نكرد. بار دوم فرم ديگري دادند كه بابت تعيين سطح و مشخص كردن جايگاه نوازنده‌ها بود كه بازهم بچه‌ها فرم را پر نكردند. بار سوم كه ديگر زمان امتحان بود، از بچه‌ها خواستند حاضر شوند و دادن امتحان لازم نيست و فقط حضورشان كافيست، آن هم براي صرف چاي! اينها همه عجيب هستند، بالاخره بچه‌ها بايد امتحان بدهند يا فقط به صورت فرماليته حضور يابند... باز هم بچه‌ها قبول نكردند و همچنان خواسته‌هاي خود را پيگيري مي‌كرديم. حرف‌مان اين بود كه چرا رهبري را آورده‌ايد كه هر بار با ورودش حاشيه ساخته و دوم اينكه همكاران تعليق شده‌مان را برگردانيد.»
از فروغ فضلي ماجراي كناره‌گيري‌اش را مي‌پرسم، اين‌طور مي‌گويد: «در زمان برگزاري امتحانات نام من در ليست آزمون‌دهندگان نبود، در نتيجه همكاري‌ام با اركستر ادامه داشت و با من تماس گرفتند و دعوت كردند كه براي جلسات تمرين به اركستر بروم. در همان جلسه اول با احترام به چند نوازنده‌اي كه حتي باسابقه‌تر از من هستند و در اركستر كنوني هم حضور دارند، سطح اركستر و صدادهي را با عنوان اركستر سمفونيك تهران اصلا همخوان نديدم؛ اركستر از نظر صدادهي در سطح پاييني بود. براي يك قطعه حدود يك ساعت و 45 دقيقه زمان گذاشتيم ولي در آخر هم اين اركستر نتوانست قطعه را به صورت كامل و با كوك درست اجرا كند؛ اين يك فاجعه براي هنر موسيقي كشور ماست. اركستر سمفونيك جاي ياد گرفتن مسائل ابتدايي نوازندگي در اركستر نيست. وارد اركستر سمفونيك كشور شدن، تجربه مي‌خواهد. دوستان ورودي جديد جوان هستند و اين خيلي خوب است اما اين افراد بايد پله‌پله به اركستر سمفونيك راه يابند و در اركستري مثل اركستر جوانان آموزش ببينند. با همه اين اوصاف و قطع همكاري چهل همكارِ با سابقه و توانمندم، ترجيح دادم بعد از هفت سال نوازندگي در اركستر، استعفا بدهم. ما با عشق و سختي زياد به اركستر سمفونيك رسيديم و با اين مشكلات مواجه شديم. وقتي ديدم حتي به مطالبات ما گوش نمي‌دهند، ترجيح دادم از اركستري كه خانه دوم همه ما بود، خداحافظي كنم. مطالبه‌اي پشت اين قطع همكاري هست كه به آن رسيدگي نشده؛ وقتي از ۵۵ نفر، ۴۰ نفر در اركستر حضور ندارند، بدون ترديد اين حركت، پشت صحنه دارد، قهر و لجبازي نيست. وقتي مشكل كوچك مديريت نشود به معضلي بزرگ تبديل مي‌شود.»
 
چرا در دوره نصير حيدريان امتحان نبود؟
سراغ كاوه ميرحسيني، از اعضاي باسابقه اركستر سمفونيك تهران مي‌روم. مي‌گويد: «از نظر بنياد رودكي برگزاري امتحان، وجاهت قانوني دارد اما چرا؟ چون در قرارداد قانوني ما‌ بندي وجود دارد كه در آن مي‌گويد بنياد رودكي مي‌تواند هر زماني كه بخواهد امتحان بگيرد؛ در اينجا دو موضوع پيش مي‌آيد، يك موضوع حسي و ديگري منطقي است. در خصوص مورد حسي بگويم كه ما تاكنون به‌طور مشخص به اين بند از قرارداد اعتراضي نكرديم و حتي پيش از اين هم در امتحانات شركت كرده‌ايم؛ دليل اين است كه مسوولان يك چيز را يا باور نمي‌كنند يا تاكنون در زندگي خود نديده‌اند! انگار عشق در زندگي آنها معنا ندارد. وقتي ما به سالن رودكي مي‌رويم، بوي چوبي كه در سالن رودكي است، حال ما را خوب مي‌كند. وقتي پشت ساز مي‌نشينيم، حال‌مان خوب مي‌شود. اين عشق است. قابل ‌توضيح نيست و مسوولان هم اينها را درك نمي‌كنند اما از بعد منطقي، اين بند قرارداد از اساس غلط است. بارها توضيح داديم. از اركسترهاي خارجي و استانداردهاي بين‌المللي اساسنامه برديم كه نبايد بارها امتحان از نوازنده‌ها گرفته شود. آقاي سالم در مصاحبه‌اي گفتند كه ما پرس‌وجو كرديم و فهميديم كه تمامي اركسترها هرساله امتحان مي‌گيرند. حرف ايشان خنده‌دار است. حتي ايشان يك جست‌وجوي ساده در اينترنت نكرده‌اند! اگر شما با يك زبان انگليسي ابتدايي در اينترنت جست‌وجو كنيد، ساز و كار تمام اركسترهاي جهان دست‌تان مي‌آيد. من از آقاي سالم مي‌پرسم، چطور مي‌شود مديرعامل مجموعه‌اي با اين اهميت كه از وزارتخانه ‌كمتر نيست، حتي نخواسته يك سرچ ساده داشته باشد كه بداند امتحانات چطور برگزار مي‌شوند. هر فردي مي‌تواند در سراسر دنيا اين را متوجه شود. امتحان يك بار براي صندلي خالي برگزار مي‌شود. چرا در دوره آقاي نصير حيدريان امتحان برگزار نشد؟»
او همچنين عنوان مي‌كند: «اركستر سمفونيك يك نهاد است كه نماينده كشور ما در جامعه بين‌المللي است كه موسيقي كشور را مطرح مي‌كند. كساني بايد در آن حضور داشته باشند كه بهترين‌هاي ايران هستند‌. تيم ما با رهبراني همكاري داشته از جمله ريكاردو موتي كه سومين رهبر بزرگ دنياست با اركستر لااسكالاي ميلان كه يكي از مهترين اركسترهاي جهان است، بچه‌هاي ما با آن اركستر ساز زدند. اين تيم در آماده‌ترين شرايط خود بود و مي‌توانست بسيار موفق ظاهر شود اما نگذاشتند. شورا و مديري كه به تازگي پيدا شده و مي‌خواهد از ما امتحان بگيرد، هيچ‌كدام به لحاظ فني صلاحيت اين كار را ندارند. آزمونِ ما، كارنامه ماست. مگر مي‌شود سطح نوازندگي ما پايين باشد در عين حال با چنين رهبراني و با چنين اركستري همكاري كنيم؟»
در ادامه مي‌گويم فارغ از درستي و نادرستي، برگزاري امتحان توسط بنياد رودكي هر زمان كه بخواهد، بند قراردادي است و توسط نوازندگان پذيرفته شده، از سويي آن‌طور كه مي‌دانم تاكنون هم چند بار از نوازندگان امتحان گرفته شده اما اين‌بار بود كه نوازندگان اركستر حاضر به شركت در آزمون نشدند، اين آزمون با ديگر آزمون‌ها چه فرقي داشت: «بله، اما چند نكته را بايد مدنظر قرار داد، زمان امتحان و اينكه چه كسي قرار است امتحان بگيرد. اين امتحان به‌طور معمول هر چند سال برگزار مي‌شد و البته در همين مورد هم يكي از چيزهايي كه در ابتدا گفتم همين بود كه اين بند قانوني در هيچ كجاي دنيا مرسوم نيست و بايد اصلاح شود. چرا قبل از اجرا در جشنواره فجر كه به ما نياز داشتند، امتحان نگرفتند و وقتي كه جشنواره تمام شد و آقاي صهبايي با چند نفر از بچه‌ها مشكل پيدا كرد و گفت كه اينجا يا من بايد باشم يا اين افراد، يك‌باره گفتند بايد امتحان بگيريم؟»
مي‌پرسم اجرا در جشنواره فجر همان اجرايي است كه مسوولان بنياد قول داده بودند آخرين باري است كه آقاي صهبايي به عنوان رهبر باشند؟ ميرحسيني مي‌گويد: «بله دقيقا همان اجرا بود. يك‌سِري برخوردها و سلايق شخصي خود را وارد كار حرفه‌اي مي‌كنند. اتفاقي كه در حال حاضر افتاده، فراتر از چيزي است كه بقيه مي‌بينند. من و شما بابت اركستر سمفونيك تهران ماليات مي‌دهيم، اين حق هر ايراني است كه يك اركستر سمفونيك خوب داشته باشد. ما هميشه در هر زمينه‌اي با مسوولان بنياد همكاري كرديم نه به خاطر اينكه با آنها هم‌نظر بوديم بلكه دليلش اين بود كه اولويت ما اركستر سمفونيك تهران بود.»
مي‌گويم از جمع‌بندي صحبت‌هاي نوازندگان كه در برگزاري امتحان شركت نكردند و موضع‌گيري‌هاي بنياد رودكي يك چيز شفاف است. اينكه نوازندگان اصرار بر نيامدن رهبر كنوني دارند و بنياد هم اصرار بر آمدن ايشان. گويا همين موضوع مساله‌ساز شده اما دليل اين همه اصرار طرفين چيست؟ مي‌گويد: «ظاهرا اين‌طور بوده كه در زمان برگزاري جشنواره فجر، هيچ رهبري به جز آقاي صهبايي رهبري اركستر را به هر دليلي - حالا يا تمايل نداشته يا فرصت- قبول نمي‌كند. تنها كسي كه قبول كرده وارد شود و رهبري اركستر را در جشنواره فجر بپذيرد، آقاي صهبايي بود. آن زمان مديرعامل بنياد با توجه به اتفاقات پيشين در سال 98 مي‌دانست كه نوازندگان اركستر با ايشان مشكل دارند، در نتيجه گفته بود كه فقط همين يك بار آقاي صهبايي رهبر خواهد بود و ديگر ايشان نخواهند آمد اما خب به اين وعده وفا نشد و اتفاقات ديگري افتاد.»
ميرحسيني در پايان تاكيد مي‌كند: «لازم مي‌دانم بگويم كه من جايزه آهنگسازي باربد را كسب كرده‌ام. از طرفي خودم رهبر اركستر هستم، موسيقي فيلم «بي‌همه‌چيز» را رهبري كردم كه آن‌هم جايزه موسيقي سيمرغ بلورين فجر را دريافت كرد. سابقه موفقيت در مسابقات رهبري اركستر را هم دارم. با اين پيشينه با قاطعيت مي‌گويم كه آقاي منوچهر صهبايي صلاحيت فني براي رهبري اركستر را ندارد. چطور اركستر سمفونيك تهران با تمام رهبران ديگر كار كرده و هيچگاه حاشيه‌اي نداشته اما با ايشان هميشه دچار مشكل شده، پس حتما همكاران من حق دارند براي نبودن ايشان از امتحان دادن و... سر باز بزنند و بنياد هم حق ندارد بي‌منطق تصميمات خود را بر ما تحميل كند.»
 
ناتوانايي در مديريت بحران
در پايان با ماني جعفرزاده منتقد موسيقي و عضو سابق شوراي اركستر گفت‌وگو كردم، او ديدگاه خود را اين‌طور بيان مي‌كند: «ريشه تمام مسائل اين‌چنيني به مديريت بنياد رودكي مي‌رسد، اين يعني بنياد رودكي توانايي مديريت بحران ندارد. غير از اينكه انتخاب مدير هنري اركستر سمفونيك تهران، انتخاب با كياستي نبوده و هر مدير آشنا با جامعه موسيقي مي‌داند كه چنين انتخابي منجر به بحران مي‌شود، بديهي است اگر قرار بر چنين انتخابي بود، بايد بحران آن‌هم مديريت مي‌شد. بنده از آقاي سالم به عنوان مديرعامل بنياد رودكي، آقاي سهرابي به عنوان مدير اركستر و آقاي منوچهر صهبايي به عنوان رهبر اركستر صحبت مي‌كنم. هر عضو جامعه موسيقي مي‌داند كه چنين انتخابي قطعا منجر به تنش مي‌شده چرا كه بچه‌ها اصلا نمي‌خواستند با آقاي صهبايي كار كنند اين نكته اول؛ نكته دوم اينكه اگر اصرار بر وجود ايشان است مديريت، بايد اين بحران را كنترل كند نه اينكه بحران ديگري اضافه كند. حال بماند كه بنا بر شنيده‌ها و آنچه من متوجه شدم، آزمون شرايط لازم را هم نداشته است. در نتيجه نوازندگان قبول نكردند و منجر به رسوايي شد. در كل، مديران حال حاضر بنياد رودكي، هيچ سابقه‌اي در حوزه موسيقي و حتي در حوزه فرهنگ، ندارند و كار به افرادي سپرده شده كه اصلا اين حوزه را نمي‌شناسند. مديرعامل بنياد رودكي بايد نوازندگان را به نام كوچك بشناسد، سابقه‌شان را بداند، بداند كه از كجا آمده‌اند و تخصص و خُلق آنها چيست؛ اين وظيفه اوست.»
او در ادامه مي‌گويد: «تصور كلان حاكميت از بنياد رودكي اين است كه بنياد جايي است براي وقت‌هايي كه ضيافتي در پيش است؛ بيايد و مجلس‌آرا باشد پس كساني را آنجا مي‌گمارد كه مجلس‌آرا باشند. اين نگاه اشتباه است. بنياد رودكي مهم‌ترين موسسه فرهنگي مملكت است و يكي از متوليان فرهنگي؛ مديريت فرهنگ، كاري تخصصي است. شورا موظف است حداقل با نوازندگان در ارتباط باشد و اصلا علت وجود شورا هم همين است. كار شوراي هنري اركستر اين است كه بررسي كند و ببيند اركستر به چه چيزي نياز دارد كه آن را تامين كرده و انجام دهد. نكته دوم اينكه نوازندگان مي‌توانند با رهبري كار كنند و با رهبر ديگري كار نكنند. يعني وقتي يك رهبر چند سال پيش، روي استيج رفته و تنش ايجاد شده در حدي كه رهبر اركستر صحنه را ترك كرده و نوازندگان بدون رهبر اجرا كرده‌اند، بديهي است كه انتخاب مجددش منجر به تنش مي‌شود. اين نكته را نبايد فراموش كرد كه صاحبخانه، نوازندگان هستند و همه ما كه به آنجا مي‌رويم، مهمانيم. يعني من كه زماني رييس شورا بودم و رهبران اركستري كه مي‌آيند و مي‌روند همه مهمان هستند. البته اينكه در موقعيتي، نوازندگان بي‌جهت در مقابل رهبري موضع بگيرند كار غلطي است و بايد شورا وارد شده و جلوي آنها را بگيرد اما وقتي نوازندگان مي‌گويند ما با اين رهبر كار كرده‌ايم، چنين تنشي به وجود آمده و جامعه موسيقي هم از آن خبر دارد، حق با نوازندگان است.»
از او مي‌پرسم اگر همچنان مسووليتي در اين اركستر داشت، چه مي‌كرد، مي‌گويد: «به نظر من مساله اول اين بود كه جناب آقاي دكتر صهبايي براي مديريت اركستر آن هم سمفونيك، دعوت نمي‌شد يعني مثلا اگر من آنجا بودم و اصرار بر استفاده از توانايي‌هاي ايشان بود، ترجيح مي‌دادم در اركستر ملي از ايشان استفاده كنم و چون پيش‌تر بين نوازنده‌ها تنش بوده فعلا در اين موقعيت نظرم اين بود كه ايشان به اركستر سمفونيك نروند. حالا اگر به هر دليل اصراري بوده -كه البته اين دليل‌ها هم منطقي نيست- كه آقاي صهبايي تشريف بياورند؛ در چنين وضعيتي كه ما مي‌دانيم تنش وجود دارد اگر آنجا كاره‌اي بودم جلوي امتحان را مي‌گرفتم. مي‌گفتم به همان نسبت كه نوازندگان رهبر اركستر را پذيرفته‌اند، آقاي صهبايي هم بايد نوازندگان را بپذيرد تا به هر حال يك جايي به يك نقطه مشترك برسيم.گرفتن امتحان از نوازنده‌اي كه قبلا امتحان داده و صندلي‌اش معلوم است در دنيا مرسوم نيست مگر اينكه يك صندلي خالي شود. اركستر سمفونيك تهران اركستري با ۹۰ سال سابقه و اولين اركستر آسياست؛ در چنين موقعيتي امتحان براي كل نوازنده‌ها گذاشته‌ايد؟ چه كسي چنين برنامه‌ريزي كرده و چرا؟ من فكر مي‌كنم اتفاقي كه افتاده يك افتضاح تاريخي است و در نتيجه‌ يك سوءمديريت به وجود آمده است.»
از او درباره قطع همكاري خودش مي‌پرسم، مي‌گويد: «بيرون آمدن من، در زمان تعويض مديرعامل بنياد رودكي در سال 1400 بود كه چون ايشان مايل بودند با تيم ديگري كار كنند، ما استعفا داديم البته بديهي بود آن سياست‌ها به همين جايي كه الان رسيده، مي‌رسيد، در نتيجه بسيار خوشحالم كه در حال حاضر عضو شورا نيستم.»
تلاش‌هاي ما براي گفت‌وگو با مديرعامل بنياد رودكي پس از چندين بار تماس با بنياد بي‌نتيجه ماند، اگرچه بنياد رودكي طي بيانيه‌اي بيستم تيرماه اخراج نوازندگان اركستر سمفونيك تهران را تكذيب و تاكيد كرده بود كه افراد معترض، در آزمون انتخابي بنياد شركت نكرده‌اند. در بخشي از متن بيانيه بنياد رودكي آمده بود كه «اين آزمون به صورت عادلانه امكان رقابتي برابر را براي همه علاقه‌مندان به حضور در اركستر سمفونيك تهران فراهم كرد كه در اين ميان، برخي نوازندگان اركستر خود را در معرض اين آزمون عادلانه و رقابت با استعدادهاي جوان قرار ندادند.» در بخش پاياني آن نيز عنوان شده: «در روزهاي اخير، متاسفانه تلاش شد با شانتاژ خبري و «القاي اخراج نوازندگان» و قلب واقعيت، ادامه حركت اركستر با استعدادهاي شناسايي‌شده تحت‌تاثير قرار گيرد كه اين موضوع دور از اخلاق و اصول حرفه‌اي است.» اما در اين بيانيه به جزييات ماجرا و دليل سرباز زدن نوازندگان قديمي از امتحان و مسائل ديگر، اشاره نشده است.
 فروغ فضلي:  اين اختلافات به سال 98 برمي‌گردد. همان زمان از مسوولان خواستيم كه ايشان به اركستر سمفونيك نيايند، چون به نوازندگان، رهبر اركستر و بنياد رودكي توهين كرده بودند و از قسمت دوم همان كنسرت با ايشان روي سن نرفتيم و بدون رهبر ادامه قطعات را اجرا كرديم اما سال گذشته دوباره ايشان در اركستر حضور يافتند
ماني جعفرزاده:   مديرعامل بنياد رودكي وظيفه دارد نوازندگان را به نام كوچك بشناسد، سابقه‌شان را بداند، بداند كه از كجا آمده‌اند و تخصص و خلق آنها چيست... تصور كلان حاكميت از بنياد رودكي، جايي است براي وقت‌هايي كه ضيافتي در پيش است؛ بيايد و مجلس‌آرا باشد. پس كساني را آنجا مي‌گمارد كه مجلس‌آرا باشند. اين نگاه اشتباه است
كاوه ميرحسيني:  بهترين‌هاي ايران بايد در اركستر سمفونيك حضور داشته باشند‌. تيم ما با رهبراني همكاري داشته از جمله ريكاردو موتي كه سومين رهبر بزرگ دنياست با اركستر لااسكالاي ميلان كه يكي از مهم‌ترين اركسترهاي جهان است، بچه‌هاي ما با آن اركستر ساز زدند. اين تيم در آماده‌ترين شرايط خود بود و مي‌توانست بسيار موفق ظاهر شود، اما نگذاشتند