روزنامه ابتکار
1395/11/21
رضا دهکی لقیِ پایه چهارم
خبرنگاری را به دلیل افشاگری زندانی میکنند، یکی دیگر را به شلاق محکوم میکنند، از نشست خبری بیرونشان میکنند، هنرمندی مزاحمشان میخواند و دیگری دوزاری! میگویند جناحی مینویسند - که البته بسیاری مینویسند- و همین باعث میشود چشم بر ایرادهای هم جناحیها ببندند و کوچکترین ضعف رقیب را پیراهن عثمان کنند.خبری را مقام مسئولی میگوید، کمی بعد تکذیب میشود و مقصر خبرنگاران هستند. حتی به گفته یک مقام قضایی، مسئولیت انتشار سخنان دیگران در صورت کذب بودن هم به مصداق اتهام نشر اکاذیب با خبرنگار و رسانه است! بسیاری برای این که نمیتوانند «خیلی چیزها» را بنویسند، سری به تاسف تکان میدهند و حتی به جای خبرنگار، «میرزا بنویس»شان میخوانند. بسیاری از همانهایی که برای رسیدن به پست و مقام و شهرت و محبوبیت، پا روی شانههای رسانه و خبرنگارانش گذاشتهاند و بالا رفتهاند، با عبور خرشان از پل، ندای «چه کشکی و چه پشمی؟» سر میدهند و از بالا به پایین نگاهشان میکنند، جواب تماسها و سوالهایشان را نمیدهند و اعتنایشان نمیکنند. این وسط برخی هم نامشان را به جاسوسی، نفوذ، نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی گره میزنند و همه را به یک چوب میرانند. صحنه حادثه را از آنها پنهان میکنند، از کانال خاص خود به آنها خبر میدهند و بعد همان را تکذیب میکنند و خبرنگار متهم به دروغگویی و دروغنویسی - گاه با پسوند «جهتدار» - میشود.
این حرف تکراری بارها گفته شده است: رسانه رکن چهارم دموکراسی است. هر چند دموکراسی در نهایت میتواند به انتخاب امثال دونالد ترامپ هم منجر شود و الزاما نتیجهاش خوب نیست، اما تا به این جای حیات انسان، بسیاری آن را بهترین شیوه تعیین مدیریت جامعه میدانند. دموکراسی و جمهوریت چنان با تصور انسان از آرمانشهرش گره خورده که فرقی نمیکند حاکمیت ایدئولوژیکی بر پایه اسلام باشد یا شیوه نوین دیکتاتوری بر پایه مدل «پوتین-مدودف»ی و «اردوغان»ی؛ در هر حال نام «جمهوری» وجود دارد تا نشانی بر توجه به این اتوپیا. اگر صندلی دموکراسی چهار پایه دارد و یک پایهاش رسانه است، قاعدتا با یک پایه لق - نمیتوان گفت بدون یک پایه، چون حذف رسانه دیگر آسان نیست و اگر هم شدنی باشد، نتیجه «سه پایه»ای به اسم کره شمالی است! - به سختی میتوان و یا حتی نمیتوان بر آن نشست. تخطئه و تضعیف مهمترین رکن این «رکن چهارم دموکراسی» یعنی خبرنگار، میتواند تبدیل به عاملی در تضعیف دموکراسی شود.
آیا همه خبرنگارها خوب و حرفهای هستند؟ جواب سریع و قاطع این سوال «خیر» است. خبرنگارهای سرسپرده به جناحهای سیاسی و اشخاص کم نیستند. کارت هدیه بگیران هم زیادند. هیاهوسازان و هوچیگرها هم همین طور. حتی ماجرا سادهتر از این حرفهاست. خبرنگارهایی هستند که تنظیم درست خبر و تفاوت لید و تیتر را هم نمیدانند و حتی چیستی خبر و ارزش خبری را نمیشناسند. اما مگر همه پزشکها خوبند؟ تشخیص اشتباه نمیدهند؟ زیرمیزی نگرفتهاند؟ شغلشان را تجارت ندیدهاند؟ معلمها چطور؟ همه خوبند؟ همه باسواد و حرفهای هستند، از درس نمیزنند، هوای کلاس خصوصی نمیکنند و نمره به پول نمیدهند؟ رانندههای تاکسی چطور؟ فروشندهها؟ کارمندان؟ در هر قشری خوب و بد وجود دارد. نکته این جاست که در درجه اول از آینه انتظار کدر بودن نمیرود. انتظار این است که صاف باشد و تصویر صاف بازتاب دهد. از سوی دیگر واقعیت این جاست که بر خلاف سایر اصناف، همبستگی صنفی خوبی در میان قشر روزنامهنگار دیده نمیشود. اگر پزشکان، پرستاران، معلمان و حتی به قول حمید فرخنژاد «انجمن درسازان» در واکنش به هر مسالهای که در آن احساس بی احترامی به خود کنند، بیانیههای تند و شدیداللحن صادر میکنند و خواستار برخورد میشوند و البته در بسیاری مواقع به جواب هم میرسند، رسانهها با وجود بازتاب بی شائبه این واکنشها، درباره خود چنین کاری نمیکنند. بگذریم از این که صنف خبرنگاران و روزنامهنگاران همچنان انجمن صنفی بلاتکلیفی دارند. انجمن پیشین که برخلاف وعدههای حسن روحانی بازگشایی نشده و انجمن صنفی تهران نیز که اخیرا تشکیل شده، زیر هجوم جمعی از همین اهالی رسانه است که بازیهای سیاسی را به مصالح صنفی ترجیح میدهند. خبرنگاران، حتی نزد خبرنگاران هم بی دفاع هستند. رسانه و خبرنگار نزد دیگران تنها یک «وسیله» و «ابزار» است و در نگاه برخی خبرنگاران تنها یک شغل و محل درآمد!
واقعیت این جاست که حرمت خبرنگار را نه دیگران نگاه میدارند و نه بسیاری از خود خبرنگاران. این چنین است که در کنار مسائلی مثل عدم شفافیت خطوط قرمز رسانهای، عدم اجرای قوانین مربوط به شفافیت مثل دسترسی آزاد به اطلاعات، سختگیریها و آسانگیریهای سلیقهای و جناحی و مواردی از این دست، در حال تضعیف و ضایعسازی این رکن مهم دموکراسی هستیم. هر چند بسیاری فکر میکنند که شبکههای اجتماعی جور این ماجرا را خواهند کشید و سنگی زیر این پایه لق دموکراسی خواهند شد، اما به نظر میرسد این سنگ چندان هم قابل اعتماد نیست. گو این که ممکن است بلغزد و یا حتی پایه را از بیخ بشکند.
راهحل اما راهحلی یک طرفه نیست. نیاز به سازوکاری دو جانبه است. لازم است که هم رسانهها و خبرنگاران به فکر اصلاح تصاویر نامطلوبی که از ایشان ایجاد شده باشند و هم نگاه مسئولان و چهرههای مختلف از این حجم اتهام، تحقیر و توهین زدوده شود. باید به یاد سپرد که لق زدن پایه رسانه، خطری برای همه جامعه است و اگر شکست، دودش به چشم همه جامعه میرود.
سایر اخبار این روزنامه
در 5 هزار نقطه راهپیمایی 22 بهمن در روز جمعه برگزار میشود
دعوت از مردم برای شرکت در جشن پیروزی انقلاب
نمایندگان از پیشنهادهای تغییر در قانون اساسی میگویند
مجلس ضربدر دو
سیدحسن خمینی:
اخلاق،آرامش را به جامعه تزریق میکند
رضا دهکی
لقیِ پایه چهارم
بیماران در جدال بدهی به بیمارستان ها کجای ماجرا هستند؟
دعوای دولت وتامین اجتماعی به زیان مردم
افزایش حقوق کارگران و کارمندان قدرت خرید آن ها را بالا می برد؟
اقتصاد در دوراهی «خط فقر» و «تورم»
نگاهی به جایگاه طراحی لباس در تئاترهای ایرانی در گفتوگو با زیبا موسوی
طراحان لباس خانهنشین شدهاند
به مناسبت ایام پیروزی انقلاب اسلامی بررسی شد
سرنوشت ساواک
نخست وزیر عراق:
روابط ما با تهران مهم تر از واشنگتن است
نایب رئیس مجلس:
در حکومت علی (ع) خط قرمز اقدام مسلحانه است نه انتقاد
رحمانی فضلی:
نمیتوانیم انتخابات الکترونیکی را پوشش دهیم
وزیر اطلاعات در حاشیه جلسه هیات دولت مطرح کرد:
انتخابات 94 از کم حاشیهترین و سالمترین انتخابات بود
در 5 هزار نقطه راهپیمایی 22 بهمن در روز جمعه برگزار میشود
دعوت از مردم برای شرکت در جشن پیروزی انقلاب
مدیرکل زندانهای استان تهران:
مهدی هاشمی تا 25 بهمن در مرخصی است