دو روی سکه تحریم‌های رسانه‌ای

برای ما ایرانیان تحریم دیگر چیز تازه و ناشناخته‌ای نیست و عادت کرده‌ایم که دشمنان این مردم عصبانیت خود را از به سرانجام نرسیدن نیاتشان با تحریم نشان دهند. تحریم‌ها در طول این سال‌ها عمدتاً ماهیت اقتصادی داشته‌اند که در واقع می‌توان آن‌ها را عقوبت اقتصادی تسلیم نشدن دولت و ملت ایران در برابر سیاست‌های غرب دانست، اما در سال‌های اخیر سنخ جدیدی از تحریم‌ها هم مشاهده می‌شود که ماهیتی کاملاً متفاوت دارد. از جمله این تحریم‌های گونه جدید می‌توان به تحریم‌های رسانه‌های ایرانی و گاه برخی فعالان ایرانی رسانه اشاره کرد.
تفاوت این تحریم‌ها با تحریم‌های اقتصادی در آن است که تحریم‌های اقتصادی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی جامعه ایران وضع شده، اما تحریم‌های رسانه‌ای برای جلوگیری از تأثیرگذاری رسانه‌های مستقل بر افکار عمومی ایران و جهان است. در واقع همان‌طور که «جنگ اقتصادی» در ذیل «جنگ ترکیبی» کارکردی در مهندسی شناختی دارد، در قالب «جنگ رسانه» هم تضعیف رسانه‌های حریف پیگیری می‌شود. هدف آن است که رسانه‌ها و فعالان رسانه نتوانند صدای خود را به مردم برسانند و این بزرگ‌ترین مصداق «دیکتاتوری رسانه‌ای غرب» و روی اصلی «سکه تحریم رسانه‌ای» است.
دیکتاتوری رسانه‌ای همچنین به دنبال جلوگیری از شنیده شدن صدای ملت ایران در غرب است که با تحریم رسانه‌های برون‌مرزی ایرانی این هدف را پیگیری می‌کند. در واقع غرب با تمام قدرت دست‌های خود را بر گوش افکار عمومی خود گذارده تا صدایی جز آنچه می‌پسندد، نشنوند و این‌ها همه در حالی است که ادعایشان در مورد «آزادی» گوش فلک را کر کرده است. این ناشکیبی و بی‌صبری امریکایی‌ها در برابر صدای انقلاب‌اسلامی البته چیز جدیدی نیست و به همان روز‌های ابتدایی پیروزی انقلاب بازمی‌گردد. چنانکه رهبر معظم انقلاب‌اسلامی نقل می‌کنند که «مرحوم حاج احمد‌آقا می‌گفت: به نظرم رسید یکی از پیام‌های امام را - به گمانم پیام حج بود - در یکی از روزنامه‌های امریکا چاپ کنیم. ایشان خیال می‌کرد امریکا جای آزادی است و می‌شود این پیام امام را آنجا ترجمه کرد و در روزنامه‌ای به چاپ رساند تا امریکایی‌ها بخوانند و بگویند «عجب! امامی که این‌قدر درباره‌اش می‌گویند، این حرف‌ها را می‌زند!» می‌گفت هرچه پول خرج کردیم، نشد. به نظرم گفت حاضر شدیم حدود صدهزار دلار خرج کنیم که این یک یا دو صفحه پیام در روزنامه‌ای از روزنامه‌های امریکا چاپ شود؛ اما نشد که نشد!»
سکه تحریم رسانه‌های ایرانی البته روی دیگری دارد و آن‌هم بطلان تمام ادعا‌های غرب و مؤسسات و رسانه‌های آن مبنی بر ناکارآمدی رسانه‌های انقلاب اسلامی است. اگر واقعاً این‌گونه که شما ادعا می‌کنید این رسانه‌ها مخاطب چندانی نداشتند و دیده نمی‌شدند، پس دلیل این‌همه عصبانیت شما از چیست؟ اگر رسانه ملی و دیگر رسانه‌های انقلابی دامنه تأثیری ندارند، پس این تحریم‌های متعدد و روزافزون را چرا وضع می‌کنید؟ چرا از شنیده شدن صدای انقلاب‌اسلامی در عمق جوامع غربی واهمه دارید؟ چرا از گفتگو و همکاری خبرنگاران و روشنفکران مستقل اروپایی و امریکایی با رسانه‌های ایرانی خوف دارید؟ این تقلای نظام سلطه در سانسور تحریمی صدای مخالف، نقطه‌ضعف جدی رژیم‌های غربی در مدیریت افکار عمومی خود را نیز نشان می‌دهد. اگر بگوییم این تقلا‌های نافرجام غرب برای مهار رسانه‌های مستقل خود نشانه مهمی از «افول امریکا» است، گزافه نگفته‌ایم. اگر از جانب افکار عمومی خود آسوده‌خیال بودند، وقت خود را مصروف تضعیف رسانه‌های مستقل نمی‌کردند.


به‌بیان‌دیگر تحریم‌های هرروزه غرب علیه رسانه‌های انقلابی نشان از جهت‌گیری درست و البته کارآمد این رسانه‌ها در مواجهه با جنگ ترکیبی دشمن دارد. اینجاست که باید به برادران و خواهرانمان در رسانه‌های انقلابی که اخیراً هدف تحریم‌های نظام سلطه قرار گرفتند و همه رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای که در طی سال‌های اخیر آماج جنگ تحریمی دشمن شده‌اند، خداقوت و دست‌مریزاد گفت. عصبانیت و خشم دشمن از عمل انقلابی شما نشان از جهت درست شما و مؤثر بودن اقداماتتان دارد. پس همت را مضاعف کنید و بیش از این فریاد دشمن را برآورید!
و کلام آخر را باید از جانب همه فعالان رسانه‌ای جبهه انقلاب‌اسلامی به ساکنان کاخ‌سفید و متحدانشان گفت. زیباترین پاسخ به شمارا شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی (ره) گفت که نتوانستید آزادگی او را تحمل کنید و او را جفای تروریست‌های دست‌آموزتان به شهادت رساند. چه زیبا گفت او و این پاسخ جاودانه همه‌ما به شما خواهد بود که «به امریکا بگویید که از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر!»