ایران؛ معمای دیپلماسی ترامپ

مهدی مطهرنیا
استاد دانشگاه

روز گذشته و بعد از نشست کمیسیون مشترک برجام در وین - که اروپایی‌ها بر اجرای کامل توافق هسته‌ای تأکید کردند - توئیتی از «رکس تیلرسون» وزیر خارجه امریکا در فضای مجازی منتشر شد.


او نوشته بود: «خلاصه برجام این است، مرگ بر امریکا
مرگ بر اسرائیل» شاید هیچ جمله‌ای مواضع تیم «پست نئومحافظه‌کاران» کنونی کاخ سفید
در باب برجام را این گونه آشکارا عریان نکرده باشد.
ترامپ در چارچوب پارادایم «آشوب» نقش
«بازیگر دیوانه» هنری کسینجر را بازی می‌کند. ترامپ بر آن است که رهبری امنیت امریکا بر جهان را تحکیم بخشد. رهبری امریکا بر جهان در گرو تسلط بر بخش‌های مهم «‌هارتلند بزرگ» است. ‌هارتلند منطقه‌ای از شمال آفریقا تا تبت را دربر می‌گیرد. تونل قدرت در ‌هارتلند بزرگ «نئو هارتلند» یعنی فلات ایران و حد فاصل میان خلیج فارس و خلیج عدن است. بنابراین ایران در چشم‌انداز آینده تسلط بر ‌«هارتلند»، تونل عبور امریکا از غرب به شرق و پل پیروزی برای استمرار ابرقدرتی امریکا در آینده نظام بین‌الملل است.  
از این رو امریکا ایران را رها نخواهد کرد. اما آنچه امروز کاخ سفید را در برابر ایران با چالش مواجه کرده است، بیش از شعارهای مرگ بر امریکا و فریادهای انقلابی بر سر امریکا، کنش انقلابی دولت یازدهم با هدایت رهبری ایران
در کدگذاری این حرکت با نام «نرمش قهرمانانه» است. امریکا تلاش داشت بر اساس تئوری جنگ‌های «نامتعادل» به بزرگنمایی قدرت ایران در قالب تهدید بین‌المللی و کنشگر آشوب‌ساز منطقه‌ای نائل آید. از این رو اسلام‌هراسی را در بعد بین‌المللی و ایران‌هراسی را در بعد منطقه‌ای دنبال کرد. برجام اما تئوری جنگ نامتعادل
را با چالش روبه‌رو کرد به گونه‌ای که پست نئو محافظه‌کارها با روی کارآمدن ترامپ
در برابر برجام با بحران روبه‌رو شدند. یکی از وعده‌های انتخاباتی ترامپ پاره کردن برجام بود که طیف‌های تندرو بدان دل خوش کرده بودند اما با روی کار آمدن او، استحکام برجام
در چارچوب تعهد بین‌المللی مشخص شد و رئیس جمهوری امریکا دریافت که ایجاد اجماع علیه ایران بسیار مشکل شده است. از این رو تمام تلاش خود را به خرج داد تا زمینه پرور ایجاد تحریم‌های جدید علیه تهران شود.
او همچنین بی میل نبود که یک دولت رادیکال در تهران بر سر کار آید تا
برهم زننده برجام شود. اما انتخاب مردم تداوم دولت یازدهم در 4 سال آینده  بود که این خود موجب ناخرسندی بیشتر ترامپ شد. بر همین اساس آنها تلاش کردند تا با عوامل آشکار و پنهان زمینه واگرایی کشورهای اروپایی از این معاهده را به وجود آورند. تلاش‌هایی که البته شواهد و قرائن موجود حکایت از ناکامی آنها دارد. امضای قراردادهای بزرگ ایران با شرکت‌های بین‌المللی و بخصوص اروپایی همچون توتال، سفر موفقیت‌آمیز ظریف به اروپا و مواضع روشنگرانه او در ایالات متحده امریکا بیانگر آن است که با وجود تلاش‌های ترامپ و تیم همراه او برای فاصله انداختن بین ایران و اروپا منجر به نتایج رضایتبخش نشده است. اروپایی ها امروز با صراحت بیشتری از برجام دفاع می‌کنند چنان‌که در بیانیه پایانی نشست کمیسیون مشترک یک بار دیگر بر اجرای کامل این معاهده بین‌المللی تأکید کردند و در چنین فضایی به نظر می‌رسد ایران به معمای دیپلماسی ترامپ تبدیل شده است.