روایت قصه پرطرفدار «فرار» با قهرمان ایرانی

یکی از فیلم‌هایی که در چهل‌ویکمین جشنواره فجر مورد توجه داوران و مخاطبان قرار گرفت، چهارمین ساخته حمید زرگرنژاد به نام «شماره 10» بود. این فیلم که بر اساس واقعیت تولید شده، ماجرای فرار یک اسیر از زندان رژیم بعث با هدفی بسیار مهم را روایت می‌کند. «شماره 10» نسبت به بسیاری از آثار سینمای دفاع مقدس، سوژه جدیدی دارد که تبدیل به برگ برنده فیلم شده است. حمید زرگرنژاد نیز موفق شده قصه «شماره 10» را همراهی برانگیز و تاثیرگذار به تصویر بکشد. بازی مجید صالحی در یک نقش سخت و پرچالش، از نقاط قوت فیلم است که جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را نیز نصیب او کرد. این فیلم نوروز امسال، بدون اکران در سینماها، از تلویزیون روی آنتن رفت و سپس به مناسبت هفته دفاع مقدس به چرخه اکران اضافه شد. به بهانه نمایش این فیلم، با ابراهیم اصغری تهیه‌کننده «شماره 10»، درباره چگونگی تولید این اثر و چالش‌های انتخاب بازیگران آن گفت‌وگو کردیم.   چه ویژگی‌هایی در قصه «شماره 10» پیدا کردید که باعث شد این فیلم را تولید کنید؟ به نظرم قصه فرار، چه از زندان چه هر حبس و محدودیت دیگری برای مخاطب جذاب است. در تاریخ سینمای جهان هم معمولا قصه‌های فرار ،مخاطب را با خودشان همراه کردند و جزو کارهای مورد پسند مردم بودند. ضمن این که چون فرار به آزادی ختم می‌شود، مخاطب همیشه به خوبی این قصه‌ها را دنبال کرده و در نهایت از نتیجه آن فرار لذت برده است. قصه «شماره 10» به تنها فرار موفق دو اسیر ایرانی از زندان و اسارتگاه بعثی می‌پردازد، ضمن این که چون قصه بر اساس مستنداتی شکل گرفته بود و آقای زرگرنژاد نویسنده و کارگردان فیلم به خوبی قصه را نوشته بودند، احساس کردم که این ایده و قصه می‌تواند برای مخاطب جذاب و خصوصا در زمان حال حرفی برای گفتن داشته باشد.   با توجه به وجود نمونه‌های خارجی خوب، به مقایسه احتمالی مخاطب میان این فیلم و آثار دیگر، فکر کردید؟ خیلی از قصه‌هایی که در سینمای ایران ساخته می‌شود، ژانرها و موضوعاتی هستند که قبلا در سینمای جهان ساخته‌ شدند و گاهی فیلم‌های بسیار موفقی بودند. دو سال پیش هم که فیلم «تک تیرانداز» را تولید کردم، 10، 12 فیلم با موضوع تک تیرانداز در جهان ساخته شده بود و بعضی از آن‌ها فیلم‌های شاخص و موفقی بودند. این موضوع را می‌دانستیم، اما تماشاگر ایرانی با توجه به عرق ملی‌اش، دوست دارد قصه‌های فرار یا تک تیراندازی را که مربوط به قهرمانان خودش می‌شود، تماشا کند. وقتی در سینمای جهان به چنین قصه‌هایی این قدر اهمیت داده‌اند، این که ما چنین قهرمانانی داشته باشیم و به آن‌ها توجه نکنیم، قطعا ظلم به آن‌هاست. قطعا مخاطب ایرانی آن مقایسه را انجام می‌دهد و این قیاس کار ما را سخت می‌کند، اما چیزی که برای او جذاب است، داستان و نگاه متفاوتی است که حاصل آن شخصیت‌های ایرانی و جزو ذات آن‌هاست. به نظرم شخصیت «شماره 10» ویژگی‌هایی دارد که شاید نمونه آن را در هیچ قصه فراری در دنیا، نداشته باشیم و این جزو ذات ایرانی‌هاست، بنابراین قصه «شماره 10»، یک قهرمان را تبدیل به پهلوان می‌کند. پهلوانی در ذات ملت ایران و تاریخ کهن مردم ایران است و به نظرم این ویژگی ممتاز می‌تواند برگ برنده این فیلم باشد. من در بازخوردها هم دیدم این ویژگی فیلم توانسته مخاطب را جذب کند.   با توجه به واکنش‌ها، بعضی مخاطبان انتقاد کرده‌اند که چرا اتفاقات فیلم، شبیه وقایع کتاب «فرار از موصل» نیست. در روایت قصه «شماره 10» چقدر از این کتاب استفاده شده؟ قطعا قصه ما، قصه روایت یک اسیر نیست و روایت‌ها و خاطرات مختلف اسرای گوناگون است. این شخصیت و این که فیلم بتواند جذاب و متفاوت باشد، برای ما مهم بود. لوکیشنی که به عنوان زندان و اسارتگاه در فیلم دیدیم بسیار ویژه است و شاید از بسیاری اسارتگاه‌ها که در فیلم‌های دوستانمان و حتی فیلم‌هایی که خودم کار کردم مانند «مردی شبیه باران» و «نفوذی» دیدیم، خیلی متفاوت‌تر است. به نظرم این «تفاوت» یکی از جذابیت‌ها و تاثیرگذاری‌های «شماره 10» است، یعنی ما نیامدیم بگوییم این قصه، قصه فرار از موصل است و قطعا هم آن داستان نیست، اما الهام گرفته از قصه‌های مختلف است. ما می‌خواستیم یک فیلم فرار بر مبنای مستنداتی که از دفاع مقدس و اسرای ما درج شده، بسازیم.   ملاک اصلی برای انتخاب بازیگر اصلی فیلم چه بود و چطور به مجید صالحی رسیدید؟ از ابتدا قصدمان این بود که فارغ از کلیشه‌ها، کار متفاوتی بسازیم. علاوه بر این که قصه باید به تو چنین اجازه‌ای را بدهد، این موضوع در انتخاب لوکیشن و بازیگر هم مد نظرمان بود. شاید تماشاچی پیش‌بینی نکند که مجید صالحی نقش چنین شخصیتی را ایفا کند، به همین دلیل رفتیم سراغ این گروه یعنی مجید صالحی، حسام منظور، بهرنگ علوی و سیامک صفری که به خوبی نقش شان را ارائه دادند و احمد کاوری که نقش یک عراقی کاملا متفاوت را بازی کرده است، بنابراین به این سمت رفتیم تا کار را با کلیشه‌ها متفاوت کنیم.   هرچند که آقای صالحی تجربه ایفای نقش‌های جدی و غیرکمدی را داشته، اما تصویر آثار کمدی ایشان در ذهن مخاطب پررنگ‌تر است. زمان انتخاب آقای صالحی، نگاه شما و آقای زرگرنژاد به این موضوع چه بود؟ قطعا می‌توانست از این بابت یک نگرانی وجود داشته باشد، اما احساس کردیم که مجید صالحی و در مجموع این گروه بازیگران به سمت قصه‌ای می‌روند که تماشاچی را تا حدی با خودشان درگیر کنند تا تماشاگر را از خاطرات گذشته‌ای که از این شخصیت دارد، دور کند. این را از زمان پیش‌تولید هم کاملا در ارتباط آقای مجید صالحی با شخصیت درک کردیم. ضمنا خود این شخصیت هم ویژگی‌های متفاوت و متمایزی داشت که آقای صالحی به خوبی از عهده آن برآمدند، بنابراین این که تماشاچی فکر کند این مجید صالحی، مجید صالحی فیلم‌های کمدی است، کاملا از ذهنش محو خواهد شد. این قدرت و توانمندی یک بازیگر است، بازیگر حرفه‌ای قطعا شخصیت‌های مختلف را در ژانرهای گوناگون طوری بازی می‌کند که مخاطب در هر قصه ای با او ارتباط برقرار کند.   آقای حسام منظور در سریال «نجلا 2» مشابه این فضا را تجربه کرده بودند، یعنی کاراکتری که قصد داشت از زندان عراقی‌ها فرار کند. به این موضوع فکر کردید که ممکن است این فیلم فضای آن سریال را برای مخاطب تداعی کند؟ «نجلا» قصه گسترده‌ای دارد و این بخشی از سریال است. متاسفانه من آن بخش‌ها را اصلا ندیدم، اما به نظرم می‌آمد که خود این شخصیت، همان متفاوت بودن را رقم خواهد زد و خصوصا در کنار مجید صالحی می‌توانند مکمل خوبی باشند. اگر بخواهیم به این خاطرات ذهنی مخاطب توجه کنیم، هر بازیگری که یک نقش را کمی مشابه یا کمی متضاد بازی کرده باشد، نباید سراغش برویم! اما هر اثر ویژگی‌های خودش را دارد. به نظرم این قدرت فیلم ساز و بازیگر را نشان می‌دهد که بازیگر این توانمندی را داردکه پشت سر هم شخصیت‌های متفاوت، متضاد و حتی شخصیت‌های مشابه را در قصه‌های مختلف بازی کند، اما تماشاگر به این باورپذیری برسد.   با توجه به ضعف قهرمان‌سازی در سینمای ایران، به نظر شما «شماره 10» در خلق قهرمان خود و تاثیرگذاری روی مخاطب موفق بوده؟ یکی از ضعف‌های سینمای ایران این است که قهرمان ندارد و مردم به قهرمان نیاز دارند. من در فیلم‌های قبلی‌ام «شور شیرین»، «به کبودی یاس»، «تک تیرانداز» و اکنون «شماره 10» به این سمت رفتم که فیلم قهرمان داشته باشد، باید طوری به این قهرمان پرداخت که تماشاچی از دیدن آن در سالن سینما لذت ببرد و به این که ایرانی و هموطن این شخصیت است، ببالد. به نظرم این اتفاق در «شماره 10» افتاده است.   با توجه به تجربه و سابقه شما در سینمای دفاع مقدس، وضعیت فیلم‌های این ژانر را چطور ارزیابی می‌کنید و به نظرتان نقطه ضعف آن‌ها چیست؟ اول این که باید به لحاظ کمی، تولید فیلم‌های دفاع مقدس افزایش پیدا کند، وقتی این اتفاق بیفتد خود به خود کیفیت فیلم‌ها هم بالاتر می‌رود. دوم نیاز ساخت چنین فیلم‌‌هایی، داشتن بودجه خوب و شاید از آن مهم‌تر تجهیزات نظامی و لجستیک بسیار مناسب است که بتواند به نوعی قدرت دفاع مقدس و سینمای جنگ را به خوبی به تصویر بکشد. در کشور ما در سال‌های اخیر، نیروهای نظامی مانورهای نظامی مختلف انجام می‌دهند و علاوه بر تمرین نیروهای نظامی، جمهوری اسلامی قدرت نظامی‌اش را به رخ نظامیان جهان می‌کشد، قطعا این یک نیاز ضروری است و همه کشورهای جهان هم این کار را می‌کنند. یکی از مهم‌ترین امتیازات کشور ما که در مسائل امنیتی باعث بازدارندگی شده، همین بالا بودن قدرت نظامی کشور است که بخشی از آن در مانورها به جهان القا می‌شود، حالا تنها جایی که می‌تواند این قدرت نظامی را برای «مردم جهان» به خوبی تبیین کند، سینماست. اگر در تولیدات سینمایی‌مان، این تجهیزات و لجستیک نظامی در کنار یک قصه قهرمان‌محور قرار بگیرند، با یک پشتیبانی خوب می‌توانند فیلم‌هایی باشند که مخاطب در ایران و خارج از ایران آن را ببیند.