فلسطين و قابليت ايجاد بحران جهاني

از هر زاويه كه نگاه كنيم كرانه شرقي درياي مهم مديترانه قابليت تبديل شدن به محلي براي مناقشه جهاني را داراست و اگر كار به دست سياستمداران نژادپرست و فاسدي مثل نتانياهو باشد امكان وقوع يك جنگ تمام‌عيار بين‌المللي دوراز ذهن نيست. اين منطقه از دوران باستان بارها ميان امپراتوران وقت يعني ايران و روم در جنگ‌هاي خونين دست به دست شده و بعدها كه كليسا قطب قدرت اروپا شد جنگ‌هاي صليبي به مدت 200 سال بر سر سرزمين‌هاي مقدس در همين منطقه درگرفت. پس از جنگ جهاني دوم قطعنامه 181 سازمان ملل و با صحنه‌گرداني انگليس شكل‌گيري دو كشور فلسطين و اسراييل تصويب شد كه بلافاصله از طرف فلسطينیان و دولت‌هاي عرب رد شد و از آن زمان تاكنون جنگ و درگيري و مناقشه از اين نقطه مهم عاري نشده است. آنجا براي 3 دين مهم ابراهيمي مكاني مقدس است و پيروان هرسه دين چشمي خيره و نگران به آن دارند. درست در همين نقطه و دريا 3 قاره بزرگ مجاور يكديگرند و اگر گفته شود كه مديترانه تلاقي شرق و غرب عالم است سخني گزاف گفته نشده است. با اين مقدمات روشن است كه دير يا زود اگر بنا بر پيروي از عقل و خرد بشري باشد بايد يك چاره اساسي و عادلانه كه متضمن حقوق اساسي مردم بومي آن منطقه باشد به مورد اجرا گذاشته شود تا جهان از تبعات سهمگين بالاگرفتن اختلاف‌ها ودرگيري هاوگسترش جنگ‌هاي موضعي نجات پيدا كند. بعد از حمله سنگين حماس به اسراييل سران افراطي تل آويو احساس مي‌كنند كه فرصت مغتنمي به دست آورده‌اند تا يكي از بازوهاي مقاومت در منطقه يعني حماس را از بين ببرند و ظاهرا كشورهاي غربي و در راس آنها امريكا هم با اين هدف موافق هستند! آنها اگر واقعا چنين تصوري دارند بدون مجامله بايد بر تصور باطل‌شان انگشت نهاد يا فرض را بر اهداف ديگر گذاشت و اين معنا را پوششي براي اقدامات طرف اسراييلي دانست. نه تنها ناظران بي‌طرف كه حتي برخي از مفسرين معتقد به آرمان صهيون از جمله سردبير و مجري سابق راديو فارسي اسراييل، نابود كردن تشكيلات حماس را محال ارزيابي مي‌كنند و عمليات و جنايات كنوني دولتشان در غزه را بالا بردن هزينه حمله عليه سرزمين‌هاي اشغالي مي‌دانند. اما مسلم است كه مناقشه 75 ساله فلسطين با هرگونه عمليات نظامي پايان‌پذير نيست و اگر واقعا روزي حماس را كاملا خلع سلاح كنند يا حتي اين سازمان تسليم شود شايد به سال و حتي ماهي نكشد كه گروه ديگري براي استيفاي حقوق مردم فلسطين سر بر مي‌آورد كه شايد مواضع تندتري هم داشته باشد. اتفاقا عمليات گسترده حماس بيش از پيش آسيب‌پذيري اسراييل را نشان داد و عاقبت جنگ كنوني هرچه باشد براي عقلاي غربي اين معنا را تثبيت خواهد كرد كه بدون به رسميت شناختن حقوق ملت فلسطين ديگر امنيت مصنوعي ايجاد شده براي مهاجران گردآورده شده در مناطق اشغالي پايدار و دايمي نيست.75سال انواع جنگ‌ها و معاهده‌ها و طرح‌ها و دخالت قدرت‌هاي خارجي بايد براي دنيا اين معنا را به اثبات رسانده باشد كه تاكنون راه درست را نرفته‌اند و تجهيز دولتي نژادپرست به انواع سلاح‌هاي مدرن و مخرب قطعا راه به جايي نخواهد برد. اما در اين ميان يك نكته حائز اهميت است كه خوي ستمگري سران اسراييل چنان نهادينه شده است كه بعضا عقل بقاي خود را هم از دست مي‌دهد و به اعمالي روي مي‌آورد كه جز ريشه دواندن كينه و نفرت دستاوردي برايشان نخواهد داشت. بمباران گسترده منطقه كوچكي مثل نوارغزه و آوارگي ميليوني مردم بي‌گناه فلسطيني با هيچ درايت سياستمدارانه سازگار نيست و جز پيچيده‌تر كردن مناسبات آن سامان نتايجي در برندارد. دولت افراطي نتانياهو با نسل‌كشي در غزه شايد در كوتاه‌مدت بتواند بر اريكه قدرت بماند ولي روياي تثبيت يك كشور مقبول جهاني را به كلي ازبين خواهد برد. تظاهرات مردمي و خودجوش كه به جزكشورهاي عربي در كشورهاي اروپايي و امريكا هم رو به تزايد است نشان مي‌دهد كه تبليغات و مظلوم‌نمايي صهيونيست‌ها فقط براي مدت اندكي توانست فضاي افكار عمومي را به خود جلب كند ولي خيلي زود وجدان‌هاي بيدار حقايق را مي‌شناسند و متوجه سوءاستفاده تشنگان قدرت و قائلان به پاكسازي نسل فلسطينان مي‌شوند. امروزاگر جهان به كمك مردم مظلوم غزه نشتابد و جلوي خون‌ريزي و فاجعه‌سازي ديوانه‌وار دولت اسراييل در غزه‌گرفته نشود بدون ترديد دير يا زود نتيجه محتوم بي‌تفاوتي خود را خواهد ديد. مظلومان عالم با اينكه به ستمكارانه بودن مناسبات جهاني كاملا پي برده‌اند ولي بايد حداقلي از احساس واقع‌گرايي در سياستمداران جهان را داشته باشند والا از جان مي‌گذرند و تلخي‌ها خواهند آفريد و سبكباران ساحل‌ها را ازخواب خوش خود بيرون خواهند آورد.
ساقي به جام عدل بده باده تا گدا/غيرت نياورد كه جهان پربلا كند
در اين معنا نكته‌ها فراوان است، اگر عاقلان نيك نظر كنند.