تنش‌های بنیادی ایران و غرب...

حسن بهشتي‌پور، در ارتباط با تاثيرات احتمالي جنگ غزه بر مناسبات ايران و غرب اظهار داشت: «در ارتباط با اروپا بايد توجه داشت كه ممكن است جنگ حماس و اسراييل در تشديد تنش‌ها نقش داشته باشد، اما ريشه اصلي اختلافات ميان دو طرف را ‌بايد به اختلافات دو طرف از سال گذشته با محوريت مسائل حقوق بشري مربوط به اعتراضات داخلي در ايران ارجاع داد. اتفاقات سال گذشته، روندي را به وجود آورد كه حتي دو طرف در سطح مديركل نيز به سختي با يكديگر ارتباط مي‌گيرند. اصل بحث روابط ايران با اتحاديه اروپا و انگلستان، عمدتا در ارتباط با مسائل حقوق‌ بشري و در مرحله دوم برجام است. بنابراين مي‌توان گفت، شايد جنگ غزه عمق بيشتري به اختلافات بدهد، اما زمينه اصلي تنش از قبل وجود داشته است.»
وي در ادامه در ارتباط با تاثير جنگ غزه بر مناسبات ايران با امريكا تاكيد كرد: «گشايش اخير ايران و امريكا براي تبادل زندانيان و آزادسازي دارايي‌هاي مسدود شده، حاصل دو سال مذاكرات فشرده بود كه به صورت نانوشته و با وساطت عمان و قطر به سرانجام رسيد. اين توافق به معناي حل ريشه‌اي مشكلات ميان طرفين در زمينه برجام و پرونده هسته‌اي نبود. امريكا به شكل سنتي و در وضعيت جاري، اسراييل را متحد استراتژيك خود مي‌داند و منتها بايد توجه داشت كه جو بايدن، رييس‌جمهور امريكا با بنيامين نتانياهو اختلافاتي جدي دارد. بايدن باور عميقي به ايده دو كشوري براي حل بحران دارد، اما نتانياهو از اساس، هيچ‌گونه حقي براي فلسطيني‌ها قائل نيست. با اين وجود بايدن در سخنراني خود قاطعانه از ضرورت نابودي حزب‌الله و حماس سخن مي‌راند. اين بدين معناست كه از قبل اختلاف موضع عميقي ميان امريكا و ايران وجود داشته و دارد.»
اين كارشناس مسائل سياست خارجي در بخش ديگري از اظهارات خود تصريح كرد: «بايد توجه داشت اختلافات ميان ايران و امريكا منوط به تنها مساله فلسطين نيست. اين مساله، تنها يكي از محورهاي اختلاف دو طرف است. حتي سفر اخير حسين اميرعبداللهيان و آنتوني بلينكن به منطقه را نمي‌توان به عنوان محوري براي تنش ميان طرفين در نظر گرفت. هر دو طرف در پي آن بودند كه با متحدان خود در منطقه پيرامون جنگ غزه رايزني داشته باشند. امريكا با تمام توان در قالب ارسال تجهيزات و ارسال ناو هواپيمابر به مديترانه از اسراييل حمايت مي‌كند. بالطبع ايران نيز از گروه‌هاي مقاومت حمايت به عمل مي‌آورد. اينكه چنين پنداشته شود، مساله فلسطين به ايران ارتباطي ندارد، تفسيري كاملا اشتباه است. تحولات منطقه بر اساس فهم صحيح نظام بين‌الملل و قواعد قدرت، براي تهران بايد اهميت داشته باشد. در نهايت امر بايد گفت مساله تنش ميان ايران و امريكا، چندان متاثر از مساله فلسطين و جنگ غزه نيست. اينكه ايران در اين بحران مداخله نكند، به هيچ عنوان زمينه‌ساز تنش‌زدايي ميان دو كشور نيست. حل مسائل ميان دو كشور نيازمند گفت‌وگوهاي عميق و بنيادي است.»
بهشتي‌پور در ادامه با اشاره به اينكه منطقي‌ترين تصميم در مقطع كنوني اين است كه هماهنگي‌هاي لازم براي گروه‌هاي مقاومت صورت بگيرد، افزود: «براي حل تنش‌هاي ميان ايران و غرب راه‌حل اين است كه يك‌بار با انديشمندان و تحليلگران ايران نشستي صورت بگيرد و بررسي شود كه در چه زمينه‌هايي امكان تنش‌زدايي با قدرت‌هاي غربي وجود دارد. بايد مشخص شود در چه حوزه‌هايي امكان سازش وجود دارد و در چه حوزه‌هايي مديريت تنش لازم است. اينكه چنين پنداشته شود كه ارتباط با گروه‌هاي مقاومت و حمايت از فلسطين عامل تنش با غرب خواهد بود، به هيچ عنوان تفسير درستي نيست و نتيجه عدم شناخت محيط بين‌الملل است.»