اصطلاح «فرار مغزها» در چه دوره‌ای مطرح شد؟

 [شهروند]  در روزهای گذشته با تمرکز بر یادداشت‌های اسدالله‌ علم، وزیر دربار شاه، برخی واقعیت‌های دوره پهلوی را مرور کردیم. این واقعیت‌ها نشان می‌داد برخلاف آنچه امروز بعضی شبکه‌های معاند قصد دارند به افکار عمومی تزریق کنند، وضعیت اقتصادی در دوره پهلوی، با مشکلات فراوان مواجه بود؛ از جمله برخورداری فقط 4درصد روستاها از برق و فقط یک‌درصد از آب آشامیدنی تمیز. امروز اما برگی دیگر از این واقعیت‌ها را ورق بزنیم؛ حقایقی که شاید کمتر درباره آنها شنیده باشید. به‌ویژه وقتی دقت کنیم ریشه برخی مسائل به همان دوره برمی‌گردد؛ هرچند امروز گویا مایه افتخار سلطنت‌طلبان و ایادی‌شان شده است! از جمله این مسائل می‌شود به «فرار مغزها» اشاره کرد؛ اصطلاحی که در دوره پهلوی به آن افتخار می‌شد، اما پوششی دیگر برای آن در نظر گرفته شده بود. در واقع واقعیت این بود که بسیاری نیروهای خبره ایرانی در خارج از ایران فعال بودند، اما این معضل را مطرح نمی‌کردند. اگر هم مطرح می‌کردند، طوری آن را انتشار می‌دادند که مردم گمان کنند نکته‌ای مثبت است که ایران توانسته نیروهای زبده خود را در اختیار کشورهایی نظیر آمریکا قرار بدهد! شاهد این مدعا هم تحلیل‌هایی است که در ادامه با استناد بر کتاب «صعود چهل ساله» (نوشته سیدمحمدحسین راجی و سیدمحمدرضا خاتمی) تهیه کرده‌ایم.

 60درصد نمی‌توانستند دبستان را تمام کنند
یرواند آبراهامیان، تاریخ‌شناس مشهور مقیم آمریکا، در کتاب «تاریخ ایران مدرن» می‌نویسد: «انقلاب سفید محمدرضا پهلوی و در پی آن، رونق درآمد نفت به جای پاسخگویی به انتظارات عمومی، موجب افزایش نارضایتی‌های گسترده شد. درست است که اجرای برنامه‌های اجتماعی در بهبود وضعیت آموزشی و امکانات بهداشتی بسیار موثر بود، اما این نکته نیز صحت دارد که ایران پس از دو دهه، یکی از بدترین کشورها در بخش مرگ‌ومیر کودکان و نسبت پزشک به بیمار در خاورمیانه بود. یکی از پایین‌ترین نرخ‌های آموزش عالی مربوط به این کشور بود. افزون بر این، 68درصد از جمعیت بزرگسال بی‌سواد بودند. 60درصد از کودکان نمی‌توانستند دوره دبستان را به‌صورت کامل طی کنند و تنها 30درصد از داوطلبان کنکور می‌توانستند وارد دانشگاه‌ها شوند. در این میان، شمار افراد متقاضی تحصیل در خارج از کشور رو به رشد بود. در دهه 1970 میلادی (1350 ش)، شمار پزشکان ایرانی مستقر در نیویورک، بیشتر از شهرهای غیر از تهران بود. اصطلاح «فرار مغزها» نخستین بار در همین سال‌ها برای ایران به کار گرفته شد.»

90درصد زنان روستایی بی‌سواد بودند
جان فوران، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه کالیفرنیا، در کتاب «مقاومت شکننده» (که درباره اوضاع اقتصادی-اجتماعی ایران در دوره رضاشاه و محمدرضاشاه نوشته شده است)، این‌گونه بیان می‌کند: «به‌رغم ایجاد مدرسه‌های روستایی توسط سپاه دانش، تنها 15درصد روستاییان در سال 1350، از تحصیلات ابتدایی برخوردار می‌شدند و در سال 1354، 60درصد مردان و 90درصد زنان روستایی بی‌سواد بودند.»

بالاترین نرخ مرگ‌ومیر نوزاد در خاورمیانه
فوران همچنین درباره وضعیت بهداشت ایران در اواخر دوره پهلوی می‌نویسد: «64درصد شهرنشینان در سال 1351-1352، دچار سوءتغذیه بودند (که 25درصد اینها، وضع تغذیه‌شان بسیار بد بود) و این در مقایسه با 42درصد در روستاها، رقم بسیار بالایی است. آمار و ارقام بهداشتی نشان می‌دهد که بر تعداد تخت‌های بیمارستان، کلینیک‌ها، پزشک و پرستار افزوده شده، اما در سال 1356، ایران هنوز در خاورمیانه، بدترین نسبت پزشک-بیمار، بالاترین نرخ مرگ‌ومیر نوزادان و اطفال و پایین‌ترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را دارا بوده است.»



میزان مرگ‌ومیر اکنون حتی بهتر از ایالات متحده است
سازمان ملل متحد در دهه 1950 م. (1330 ش)، برآوردی در این زمینه به عمل آورد و متوجه شد در ایران، هر بزرگسال روزانه کمتر از 1800 کالری دریافت می‌کند که از تمامی مناطق فقیرنشین خاورمیانه کمتر و پایین‌تر بود. بنابر گزارش سازمان جهانی سلامت، میزان مرگ‌ومیر ناشی از سوءتغذیه در ایران، روند کاهشی داشته و اکنون بسیار پایین‌تر از میانگین دنیا و حتی پایین‌تر از ایالات متحده آمریکاست.