حمله «بسیار ننگین»‌ها به عبدالکریمی

جوان آنلاین: بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه شناخته‌شده دانشگاه این روز‌ها با یک اظهارنظر انتقادی از جامعه به‌اصطلاح روشنفکری ایران، آماج حملات گسترده‌ای قرار گرفته است. این استاد فلسفه چند شب پیش در برنامه تلویزیونی «به افق فلسطین» که از شبکه افق پخش می‌شود، ضمن تقبیح مدعیان روشنفکری ایران در حمایت از رژیم‌صهیونیستی، این حمایت را بسیار ننگین و دردآور توصیف کرد. او گفته است: «وقتی در مورد ما ایرانیان صحبت می‌کنیم، باید اول مشخص کنیم که این «ما ایرانیان» دقیقاً چه کسانی هستند؟ اگر منظور ما توده‌های جامعه است، متأسفانه هدایت توده‌ها دست رسانه‌های اقماری است که ما را احاطه کرده‌اند؛ رسانه‌هایی مثل بی‌بی‌سی، من‌وتو، ایران‌اینترنشنال، صدای امریکا و دیگر رسانه‌های همسو با این رسانه‌ها. متأسفانه نگرش توده‌های ما به شدت عوامانه است. دلیلش هم این است که جامعه ما تب‌آلود است...، اما بخشی از ایرانیان، روشنفکران ما هستند. من به هیچ وجه این‌ها را نمی‌بخشم چراکه بخش وسیعی از روشنفکران ما به دلیل خشم و کینه‌ای که از جمهوری اسلامی و شرایط ایران دارند، از اسرائیل حمایت کرده‌اند که بسیار بسیار دردآور و ننگین است. جنگ غزه نشان داد در تمدن ما چه خشونت بنیادینی نهفته است. در واقع خشونت وحشت‌انگیز اسرائیل و حمایت تمام‌قد قدرت‌های بزرگ جهانی همانند امریکا، انگلیس و فرانسه از این خشونت لخت و عریان نشان داد ما با آخرین مراحل متافیزیک غربی روبه‌رو هستیم. در واقع غرب و قدرت‌های بزرگ غربی تمام تاریخ و متافیزیک خود و میراث معنوی خود را خرج حمایت از اسرائیل کرده‌اند؛ میراثی، چون ارسطو، افلاطون، هگل و کانت که متأسفانه خرج اسرائیل و دفاع از آن شده‌اند. این رویکرد آبروی این سنت بزرگ را از بین برد.»
پس از این اظهارنظر انتقادی، موجی از حملات رسانه‌ای علیه این استاد فلسفه تدارک دیده شد که همچنان هم ادامه دارد. یکی در نقد او به روال معمول مدعیان روشنفکری در ایران به جای پاسخ به نقد عالمانه وی از منش روشنفکری، باز هم پشت دفاع از «توده مردم» پنهان شده و عبدالکریمی را متهم به تب و هذیان‌گویی کرد. نویسنده هتاک، سپس عبدالکریمی را متهم کرده که برای منافع فردی «خودش را به نیرو‌های امنیتی چسبانده است»!
عبدالکریمی پیش‌تر در جایی گفته بود: «جریان روشنفکری در ایران بخشی از بحران است»، اکنون معنی و مفهوم این عبارت بیشتر درک می‌شود. روشنفکران نه تنها تلاشی برای حل بحران نمی‌کنند که خود بخشی از بحران هستند، از این رو اگر گاهی کسی، چون عبدالکریمی در نقد آن‌ها نکته‌ای می‌گوید، لاجرم با برچسب‌های «تواب»، «منفعت‌طلب»، «خوار قدرت» و تعابیری از این قبیل نواخته می‌شود. اینکه عنوان می‌شود روشنفکری در ایران بیمار است و با بیماری متولد شده است، ناضر بر همین رفتارهاست. روشنفکری در ایران همواره در برزخ «در حاکمیت و بر حاکمیت» نوسان داشته و به دلیل همین تذبذب گفتمانی نه در میان توده‌ها جایی داشته و نه قدرت آن‌ها را جدی گرفته است.