روزنامه ابتکار
1396/05/04
«ابتکار» دورنمای پادشاهی محمد بن سلمان را بررسی می کند گام های شاهزاده سعودی تا رویای سلطنت
مساله پادشاهی در خاندان سعودی، حدود دو هفته پیش و با اعلام رسمی ولیعهدی محمد بن سلمان و برکناری نایف وارد فاز جدیدی از تحولات شده است. در این راستا ملک سلمان پادشاه عربستان در عملی بی سابقه و طی کمتر از سه سال دو ولیعهد خود را برکنار کرد تا راه برای جانشینی محمد بن سلمان هموارتر از گذشته باشد.در همین راستا و طی دو هفته اخیر گمانه زنیهای مختلفی در خصوص جانشینی محمد بن سلمان در میان رسانههای بین المللی مطرح بوده است، به طوری که تحلیلگران با دقت نظر در تحولات داخلی عربستان، خبر از یک اتفاق نادر در طول تاریخ زمامداری خاندان سعودی میدهند. برکناری محمد بن نایف ولیعهد پیشین با اما و اگرهای فراوانی همراه بود، به طوری که علاوه بر سنت شکنی در رسوم سلطنتی خاندان سعودی، برخی رسانهها اعتیاد نایف را دلیل اصلی عزل وی توسط ملک سلمان اعلام کردند. از سوی دیگر طی روزهای گذشته خبرگزاری اسپوتنیک روسیه نیز در خبری به نقل از یک منبع آگاه در ریاض، اعلام کرد که به احتمال فراوان ملک سلمان تا ماه شهریور به نفع پسرش از سلطنت کنار خواهد رفت. این امر به نظر کارشناسان زمانی قوت یافت که با سفر دونالد ترامپ به عربستان و توافقهای به وجود آمده میان مقامات دو کشور، موضع محمد بن سلمان به طور بی سابقهای تقویت شد و او پس از سفر خود به واشنگتن به صورت علنی در حال تدارک برای نشستن بر تخت سلطنت عربستان سعودی است.
در همین راستا پس از اعلام رسمی محمد بن سلمان به عنوان جانشین پدر، بیست تن از شاهزداگان برجسته سعودی طی
بیانیه ای مخالفت خود را با این مساله به صراحت اعلام کردند. در این میان نام دو تن از مخالفان از همه برجسته تر بود. یکی ترکی الفیصل رییس سابق دستگاه اطلاعاتی و دیگری بندر بن سلطان وزیر خارجه سالیان گذشته این کشور. بنا به گزارش و اطلاعاتی که از سوی منابع آگاه منتشر شده است، تمامی این مخالفان یکی پس از دیگری در حال حذف شدن از صحنه قدرت هستند؛ به طوری که احمد بن عبدالعزیز وزیر کشور ، عبدالعزیز بن عبدالله و محمد بن سعد که از دیگر مقامات برجسته خاندان سلطنتی بودند، از تمامی منصبهای خود کنار گذاشته شدند.
از سوی دیگر لازم به ذکر است که حلقه هموار سازی برای رسیدن زودهنگام محمد بن سلمان بر منصب قدرت طی دو روز گذشته با تشکیل یک سازمان اطلاعاتی ویژه زیر نظر مستقیم پادشاه و همچنین سفر ملک سلمان به مراکش و سپردن امور کشور به دست پسرش تکمیل شده است.
محمد بن سلمان به دنبال چیست؟
بحث پادشاهی در عربستان از آن جهت اهمیت دارد که این کشور به عنوان یکی از بازیگران مهم منطقه خاورمیانه و متحد استراتژیک آمریکا، نقش مهمی را در معادلات منطقهای و حتی فرامنطقهای ایفا میکند. این امر با اوجگیری محمد بن سلمان وارد فاز جدیدی از سیاستگذاری در این کشور و همچنین نیل به یک تجدید ساختار اساسی در حاکمیت عربستان شده است. دامن زدن به تنشهای منطقهای مانند بحران سوریه و یمن و حتی جنگ نیابتی با ایران، تلاش برای رهایی از وابستگی به اقتصاد نفتی و همچنین تجدید ساختار اجتماعی در جامعه سنتی عربستان، همگی از مواردی است که میشود به نوعی رد پای محمد بن سلمان را در آنها مشاهده کرد.
به همین سبب است که پادشاهی قریب الوقوع محمد بن سلمان به حساسیتهای موضوعی تصمیمسازی و سیاستگذاری در عربستان دامن زده و پیامدهای آن برای منطقه پرآشوب خاورمیانه مورد توجه روز افزون واقع شده است.
محمد بن سلمان را شاید بتوان معمار سیاستهای نوین عربستان و دوران گذار خاندان سعودی در دوره جدید دانست. کاهش درآمدهای نفتی عربستان در سال 2014 و گره خوردن چالشهای امنیتی این کشور به چالشهای جدید اقتصادی، باعث شد که محمد بن سلمان سند چشم انداز 2030 را به عنوان برنامهای برای جداسازی اقتصادی کشورش به نفت از طریق هدفمندسازی هزینهها و تنوع اقتصادی ارائه دهد.
فضای کلی و اهداف استراتژیک سند چشم انداز 2030 را میتوان به صورت کلی در عزم محمد بن سلمان برای ایجاد تنوع اقتصادی، بهبود محیط کار، اصلاحات مالی و اصلاحات اجتماعی دید. بر همین اساس برنامه مذکور به دنبال افزایش سهم بخش خصوصی در تولید ناخالص ملی از 40درصد به حدود دو سوم، افزایش شش برابری درآمدهای غیرنفتی دولت به حدود 267 میلیارد دلار و توسعه بخشهای غیر نفتی نظیر صنایع، معادن و گردشگری است.
به طور کلی کارشناسان اقتصاد - سیاسی معتقدند که ستون فقرات اصلاحات محمد بن سلمان را فروش سهام شرکت آرامکو (شرکت نفت عربستان) تشکیل میدهد و طبق برآوردهای صورت گرفته با عرضه این سهام که از سال آینده میلادی آغاز میشود از 2 تریلیون دلار ارزش کلی سهام این شرکت چیزی در حدود 100 میلیارد دلار پول در همان سال عاید این کشور خواهد شد.
کارشناسان چه میگویند؟
با این وجود چالشهای زیادی بر سر تحقق این رویا برای پادشاه آینده عربستان وجود دارد. کندی کنونی و ضعف رشد اقتصادی این کشور و بستر عمومی اقتصاد عربستان از بزرگترین چالش های فراروی اقتصاد است که چه بسا تلاش ها برای افزایش شغل و بهبود سطح معیشتی مردم را با مشکل مواجه کند.
علاوه بر این ها مسیر اصلاحات اقتصادی همواره با افزایش ریسکهای سیاسی در عربستان سعودی و آثار اجتماعی گسترده همراه بوده که میتواند تاثیرات منفی در این کشور به دنبال داشته و در نتیجه چرخه اصلاحات را کند کرده یا آن را متوقف نماید. برنامه چشمانداز 2030 عربستان ابعاد سیاسی را به کلی نادیده گرفته است. شاید تجربه اصلاحات اقتصادی در مناطق مختلف جهان از شرق آسیا گرفته تا آفریقا و دولتهای آمریکای لاتین نشان دهنده این موضوع باشد که اصلاحات اقتصادی بدون پیشرفت در احیای ساختارهای سیاسی امکان پذیر نیست.
واگرایی در خاندان سلطنتی که از هم اکنون نیز زمزمههایی از آن به گوش میرسد، خشم عمومی مردم به واسطه ریاضتهای اقتصادی، مقاومت موسسات دینی این کشور که به دلیل خاستگاه فوق سنتی خود نسبت به هرگونه اصلاحات اجتماعی به دیده تردید مینگرند و همچنین اوضاع ملتهب منطقه و تهدیدات اجتناب ناپذیر آن برای سعودیها، همگی از عواملی است که ممکن است چشم انداز 2030 عربستان را با روندی معکوس روبرو کرده و بزرگترین خطر را برای پادشاه آینده این کشور در پی داشته باشد.
در همین زمینه، مرکز مطالعات شبکه الجزیره در گزارشی آورده است: برنامه چشمانداز 2030، گر چه برنامهای آرمانگرایانه به شمار میرود و اجرای آن چندین سال زمان نیاز دارد، اما موانع پیشرو را نباید دستکم گرفت. خطرات اجرای این برنامه بالا است که احتمال شکست در آن وجود دارد. صرفنظر از چالشهای سیاسی و درگیریهای منطقهای، چالش های لجستیکی برای اجرای این مجموعه گسترده از اصلاحات در محیطی که همواره در برابر هر نوع تغییری مقاومت کرده، از مهمترین عوامل تهدیدزا برای نظام حاکم این کشور است.
محمد بن سلمان و ایران
در روابط بین الملل عوامل مختلفی وجود دارند که در
شکل گیری، اجرا و به ثمر رساندن یک راهبرد دخیل بوده و آن را تحت تاثیر قرار میدهند. به طور کلی در عرصه کنونی نظام بین الملل به واسطه پیچیدگی روابط، تعدد بازیگران و افزوده شدن قدرت گروههای فروملی، شکل دهی و به پایان رساندن یک سیاست به تنهایی امکان پذیر نیست. در همین راستا، تحلیل تنشهای موجود در روابط ایران و عربستان نیز که در طول دو سال گذشته روز به روز بر شدت آن افزوده میشود از این قاعده مستثنی نخواهد بود.به همین منظور میتوان به دو عامل مهم داخلی و خارجی در سطح تحلیل روابط دو کشور اشاره کرد.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان یافتن جنگ سرد، نظمی سلسله مراتبی با قدرت هژمون آمریکا بر نظام
بین الملل حاکم شد. در این راستا پیش برد سیاستهای دوران جنگ سرد برای آمریکا هزینههای گزافی در بر داشت؛ زیرا با اضافه شدن کشورهای بلوک شرق به زمره متحدین جدید آمریکا، تنها یکی از عوامل هزینههای سرسام آور تامین امنیت متحدان قدیم و جدید برای ایالات متحده بود. به همین منظور سیاستگذران واشنگتن تصمیم گرفتند که امکان بازیگری به قدرتهای متوسط را در مناطق حیاتی جهان را در دستور کار خود قرار دهند. در همین رابطه عربستان نیز به عنوان یکی از قدرتهای خاورمیانه و متحد استراتژیک آمریکا، امکان اتخاذ سیاستهای مستقل ولی همراستا با واشنگتن را بدست آورد. همین موضوع باعث تعارض منافع میان عربستان و قدرتهای تاثیر گذار خاورمیانه از جمله ایران شد. این امر به خصوص با به ثمر نشستن توافق هستهای و آزاد سازی ظرفیت استراتژیک ایران در طول دو سال گذشته نیز تشدید شده و موجب رویارویی دو بازیگر قدرتمند منطقه شده است.
از سوی دیگر نظام سیاسی عربستان، نظامی است که در طول هشتاد سال گذشته و از زمان تاسیس این کشور به صورت یکپارچه و بدون چالش خاصی به کار خود ادامه داده است. سعودیها به همین واسطه همواره سعی کردهاند که با تقویت این مزیت در پی دستیابی به منافع حیاتی خود باشند. این امر در طول سالهای گذشته و با مرگ ملک عبدالله رویهای دیگر گرفته و موجب شده تا چالش و نزاع قدرت در خاندان این کشور به صورت کم سابقهای نمایان شود. به همین دلیل است که سعودیها برای حفظ موقعیت برتر خود در منطقه و همچنین حفظ ثبات داخلی نوعی دیپلماسی تهاجمی را در دستور کار خود قرار داده اند. از این رو میتوان گفت با تحکیم قدرت محمد بن سلمان و رفع منازعات داخلی در عربستان و همچنین به واسطه نگاه واقع گرایانه وی به احتمال زیاد مقداری از این سیاستهای تهاجمی تعدیل و به سمت همکاریهای منطقهای سوق پیدا می کند. محمد بن سلمان میداند که برای تحقق سند چشم انداز 2030 ، یکی از مهمترین الزاماتش رفتن به سمت
تنش زدایی منطقه ای و بهبود مناسبات بین المللی خواهد بود و در این رهگذر نیز ناچار است با ایران به عنوان قدرت تاثیرگذار منطقه وارد عادی سازی مناسبات شود. از سوی دیگر از آنجا که نظام سیاسی عربستان فرد محور است، برقراری ارتباطات فردی با پادشاه این کشور میتواند یکی از مزیتهای موجود برای تنش زدایی میان ایران و عربستان باشد؛ امری که در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به آن توجه شد و وی توانست با برقراری ارتباطات حسنه با ملک عبدالله بسیاری از چالش های میان دو کشور را حل کرده و حتی به یک توافق امنیتی میان تهران و ریاض دست یابد. همین امر با وجود شخصیت مقتدر محمد بن سلمان میتواند بازهم گزینهای برای عادی سازی مناسبات و همکاریهای دوجانبه ایران و عربستان برای مدیریت بحران در منطقه خاورمیانه برای شروعی دوباره قلمداد شود.
سایر اخبار این روزنامه
رئیس مجلس شورای اسلامی:
در انتخاب وزرا هیچ بده بستانی بین دولت و مجلس نیست
دلایل عدم تحقق محرومیت زدایی طی چند دهه گذشته بررسی شد
فقرزدایی بدون پول
سیدحسن خمینی:
وحدت امت اسلامى از مهمترین نیاز هاى این روزهاى ماست
سیدعلی محقق
حالا نوبت جنگهای داخلی است!
«ابتکار» دلایل ورود بانک ها به تخریب رقبا را بررسی کرد
رقابت بانکی با شایعه
فیلم های کمدی امسال و ویژگی های آنها بررسی شد
پرفروش های خنده دار
قالیباف چه میراثی برای شهردار آینده باقی می گذارد؟
ویرانه های «بهشت»
استارتاپهای حوزه کتاب با چه مشکلاتی روبهرو هستند؟
دردسرهای کتابهای مجازی با کپی رایت ومجوز
پاسخ رقیب انتخاباتی روحانی به پیشنهاد حضور در دولت
«ابتکار» دورنمای پادشاهی محمد بن سلمان را بررسی می کند
گام های شاهزاده سعودی تا رویای سلطنت
سفیر عراق در تهران در جشن آزادسازی موصل:
پیروزی در موصل، پیروزی همه کسانی است که با ما متحد بودند
بار سنگین رسانههاى ترقىخواه!