هر فردي كه ايران، ملت و امنيت خود را دوست دارد بايد در انتخابات شركت كند

ايران عزيز ميراث الهام‌بخش و مشترك ماست. سرزميني با استعدادهاي سرشار كه هر كدام به تنهايي منشأ آثار و بركاتي فراوانند. جدا از منابع سرزميني، جغرافيايي و ژئوپليتيك، ايران ما واجد والاترين دارايي‌ها بلكه مهم‌ترين دارايي در جهان امروز يعني نيروي انساني ناب و خلاق است. اما اين درد را به كجا مي‌توان برد، كه عليرغم اين استعداد‌هاي متنوع، - در صورتي‌كه كمتر در چنبره منازعات سياسي مي‌افتاديم و همه ما، تاكيد مي‌كنم، همه ما، نگاهي عقلايي، به منافع ملي كشور داشتيم‌، مي‌توانستيم حتي در مقابله با وقايع دشمن ساخته هم سريع‌تر فائق آمده و شاهد نتايج بسيار مطلوب‌تري باشيم - ‏‎انباشتي از نارضايتي عمومي و غيرمطلوب بودن شرايط كشور را امروز به‌راحتي مي‌توان ادراك كرد. ‏‎امروز از مسوولان عالي تا عموم مردم از طيف‌هاي متفاوت فكري، فرهنگي و سياسي چنين حسي را تجربه مي‌كنند. ‏‎هدف اين نوشته برشمردن اين كاستي‌ها نيست كه يقينا مردم از آن آگاه‌ترند. بايد پذيرفت كه ميوه و محصول اين شرايط، وضعيت نامطلوب به همراه خسارات مادي و معنوي فزاينده است. ‏‎اين در حالي است كه ايران عزيز ما در فرداي پس از انقلاب از چنان انرژي و توانايي زايدالوصفي برخوردار بود كه تنها مي‌توان در لابلاي سطور تاريخ آن را جست‌وجو‌كرد و درباره آن‌سخن‌گفت. امروز ‏‎در حالي كه بسياري از مسوولان ادوار ماضي كه اينك بعضا در صف منتقدان جدي شرايط كنوني‌اند، از گذشته خود نادم و تعدادي با سرسپردن در روياي نامحتوم تونل زمان به حسي از ندامت نزديك شده‌اند، اينجانب بر اين حقيقت پاي مي‌فشارم كه ما نسلي بوديم كه رويا داشت و توانست تحت زعامت امام عظيم الشان آن رويا را محقق كند*. ‏‎انقلاب اكسيري رهايي بخش و الهام‌آفرين بود كه توانست انرژي‌هاي ملتي در بند را رها كند. فارغ از لفاظي‌هاي اين زمانه كه چون عقاب‌ها صحنه را ترك گفته‌اند، به صراحت معتقدم كه ما از گذشته خود پشيمان نيستيم. (انقلاب‌ها بر اساس اما و اگر و كاشكي‌ها شكل نمي‌گيرد)، حقيقت مطلوبي است كه چون محقق شده پس بايد متولد مي‌شده است.معجزه انقلاب با توانايي تاريخي خود بسياري از عقب‌ماندگي‌ها را جبران كرد و شكوه استقلال و خودباوري را به بار نشاند. جنگ ويرانگري را كه در آن‌دشمن مستظهر به حمايت همه جهان سلطه در كنار صدام‌ ديكتاتور حيوان‌صفت عراق بود با سربلندي به پايان رساند.اما اين كدام ارگانيسم يا كالبد سياسي، اداري يا فرهنگي است كه پس از چهل و پنج سال لااقل در برخي اعمال و رويه‌ها و روش‌ها، نيازمند بازبيني و بازنگري و اصلاح و حركت به سمت بهتر شدن نباشد.ما مي‌توانستيم بهتر از آنچه امروز با آن مواجهيم عمل كنيم.ما مي‌توانستيم و مي‌توانيم ذيل همان آرمان‌هايي كه انقلاب را به ثمررساند و از تماميت ارضي كشور دفاع كرد و در سايه‌سار خدمات دولت‌هاي تابعه رهبري، سازندگي و اصلاحات و اعتدال، قدم‌ها بلندتري برداشت، گام‌هاي بلندتري‌برداريم.ما مي‌توانستيم و اكنون نيز مي‌توانيم جلوي نفوذ مفسدان، فرصت‌طلبان و متحجران را بگيريم.ما مي‌توانستيم و معتقدم مي‌توانيم، انقلاب امام و دوران پس از ايشان را در عين مودت و تعامل و صداقت و البته نقد خردورزانه و خيرخواهانه به عصر كار عقلاني و تعامل همه‌جانبه بدل كنيم. همه اينها شدني بود و البته شدني نيز هست و صد البته در كارنامه نظام جمهوري اسلامي از اين دست اقدامات مفيد كم نبوده است. ‏‎با سرمايه‌هاي اعتماد عمومي، توانمندي و كارايي سيستماتيك، همدلي ساختاري، انتقال تدريجي تجارب نسلي، تعميق ارزش‌هاي انساني و اخلاقي انقلاب اسلامي و كنارگذاشتن منازعات بي‌حاصل و اتفاق همه نخبگان اقطاب سياسي كشور و احزاب حول محور منافع ملي، محيطي اخلاقي‌تر، خردورزانه‌تر، جامعه مطلوب‌تري را بنا نهيم.هنوز براي اين مهم وقت هست. نه براندازي و نه تحريم راهكار مواجهه با اين بحران‌ها نيست.ما نيازمند بازخواني صادقانه نقش و سهم‌ و جايگاه هر كدام از ما در تحقق وضعيت موجود هستيم. هرگونه نقد سازنده در گرو مسووليت همگاني است. هيچ‌گاه دولت‌ها و حكومت‌ها به تنهايي مسوول همه ناكارآمدي‌ها نيستند، هر چند كه بعضا نقش افزون‌تري دارند.امروز عبرت آموزي از تجربه‌هاي مختلف بشري، لزوم گفت‌وگوي طرفيني و راهبرد ميانداري را براي تحقق فهم ادراكي و عقلاني از راهبردهاي گروه‌هاي موثر سياسي و اجتماعي و احزاب، در كنار عدم تحقير حاكميت و تن نسپردن به عناصر بيروني و غيرملي و طرد ارزيابي‌هاي نا دقيق را، ضروري مي‌سازد. نه منتقدان ومخالف درون نظام‌ امروز مي‌توانند، حكومت را تحقير و طرد كنند واميدوار باشند كه تداوم وضع موجود به نفع منافع ملي است و نه حكومت مي‌تواند عرصه را بر رجال صادق، زنان و مردان مستقل و احزاب ملي و گروه‌هاي موثر اجتماعي ببندد.پايان و انتهاي هر مجادله و چالشي لزوما از طريق گفت‌وگوهاي موثر طرفيني محقق مي‌شود. ‏‎ايران به گروه، فرد و جريان خاصي تعلق ندارد.ايران حتي به نهادهاي انقلابي و نهادهاي مهمي‏‎ چون شوراي نگهبان هم تعلق ندارد.ايران ميراث كهن ماست.مام وطن به همه فرزندان خود نيازمند است*. اين نكته‌اي است كه بارها در سخنان مقام معظم رهبري نيز آمده است. [اينكه براي امور مهمي چون انتخابات كه به هويت و استقلال و امنيت ايران بستگي دارد، حتي مخالفين جمهوري اسلامي نيز بايد ورود كنند. همه آنهايي كه به اين كشور عشق مي‌ورزند و عضو خانواده بزرگ ايرانيان هستند]. مي‌دانم و با شما موافقم كه هيات‌هاي اجرايي و نظارت و شوراي نگهبان مي‌توانستند بهتر عمل كنند و اين رفتارها حتي در مواردي مهم در تعارض با خواسته‌هاي رهبر معظم انقلاب بوده و در گذشته نزديك‌ به صراحت مورد انتقاد ايشان قرار گرفته است. [اما حقيقت غيرقابل انكار اين است كه در حالي كه جامعه جهاني در التهاب است و آتش فتنه صهيونيستي خاورميانه را با تهديد آتش‌افروزي روبه‌رو كرده، تضعيف نهاد انتخابات مي‌تواند يك تهديد بالقوه امنيتي نيز محسوب مي‌شود.به اين انتخابات و سازوكارهاي آن شايد انتقادات و ايرادات مهمي وارد باشد، اما نبايد بگذاريم كنه و ذات اين انقلاب كه مشاركت و سروري مردم بر همه اركان است، مورد تضعيف واقع شود]. [نبايد بگذاريم چراغ انتخابات خاموش شود.كناره‌گيري هر يك از آحاد مردم فرصت لازم را به كج انديشان و متحجران و خودكامگان خواهد داد.ما نبايد هيزم آتش آن نگره‌هاي ناصواب باشيم]. هر فردي كه ايران، ملت و امنيت خود را دوست دارد بايد در انتخابات شركت كند.
نابودي يك ملت تنها در نتيجه فقر، بي‌اعتمادي، ناكارآمدي و... محقق نمي‌شود. نابودي يك ملت زماني از راه مي‌رسد كه اميد و رويايي نداشته باشد.