كانون سيل و بحران‌هاي خاموش

بي‌ترديد سيستان ‌و ‌بلوچستان طي اين چند دهه اخير به يكي از پرخطرترين كانون‌هاي سيل و بحران‌هاي خاموش محيط‌زيستي در كشور بدل شده است تا جايي كه اكنون بازه زماني اين رخداد از هر ده سال يك‌بار، به دو سال درميان تقليل پيدا كرده و به گونه‌اي اين اقليم را آسيب‌پذير نموده و دست‌خوش بي‌ثباتي و تغيير كه حالا حتي تاب‌آوري جغرافيايي اين مرز و بوم نسبت به بارش‌هاي فصلي حداقلي بالاي 30 ميلي‌متر نيز از بين رفته و ديگر با متوسط بارندگي‌ها بلافاصله سيلي به ‌راه خواهد افتاد كه آن سرش ناپيدا خواهد بود و منطقه را دچار بحران خواهد ساخت و چالش‌هاي فراوان! بارندگي‌هاي هفته گذشته بلوچستان كه اين منطقه را هم‌اكنون درگير سيلي فراگير ساخته و صدها نفر را نيز با بحراني جدي متعدد مواجه و همين‌طور پيامدهاي بسيار ناگواري را براي ساكنين آن به ‌همراه داشته، از اين قاعده مستثنا نيست و بي‌گمان سياست‌هاي غلط مديريتي دولت‌ها در طول دهه‌هاي مختلف يكي از همان عوامل اين سيه‌روزي و بي‌ثباتي اقليمي و چالش‌هاي محيط‌زيستي و زيست‌محيطي در بلوچستان و حتي در سيستان است كه مردمان اين سامان اينك با آن دست‌ به ‌گريبانند و حيران و سرگردان. اجراي غيركارشناسي و بدون درنظر گرفتن ملاحظات محيط‌زيستي و اصول فني و مهندسي پروژه‌هاي ملي و محلي و از همه مهم‌تر عدم نظارت كافي و اعمال ننمودن سخت‌گيري‌هاي قانوني لازم بر روند اجراي طرح‌ها در اين منطقه يكي از نمونه‌هاي بارز تشديد نابساماماني‌هاي محيط‌زيستي سال‌هاي اخير در بلوچستان بوده كه بي‌گمان با اين خودزني و اهمال‌كاري مسوولان در آينده بسيار نزديك بحران‌هاي خاموش بالقوه به فعل تبديل خواهد شد و عوارض و تبعات بيشتري را پيش روي زيست‌بوم منطقه، جامعه محلي و جغرافياي بكر و متكثر اين سامان قرار خواهد داد. از تازه‌ترين دغدغه‌هاي محيط‌زيستي اين قبيل كه اينك جامعه محلي و اندك دغدغه‌مندان به محيط‌زيست و حيات‌وحش را به ‌شدت نگران ساخته اجراي خط انتقال آب درياي مكران به خراسان وگذر آن از دل رودخانه‌هاي فصلي مهم، زيستگاه‌هاي جانوري و طبيعت بكر جنوب و شمال سيستان ‌و ‌بلوچستان است كه متاسفانه صداي اين نگراني و دغدغه مردمي در لابه‌لاي عمليات كركننده احداث اين ابرپروژه و نيز سر و صداهاي روح‌خراش لودورها و بولدوزرها و دستگاه‌ها و ماشين‌آلات سبك و سنگين گم شده است و كسي تابه‌حال به ‌طور جدي به آن توجهي نكرده است.
بي‌گمان عدم بررسي جدي مطالبات و كم‌توجهي به نقدهاي وارده مردمي بر پروژه‌هاي اين‌چنين و نيز جدي نگرفتن دغدغه‌هاي لازم در اين خصوص و پاسخ نگفتن به شبهات و پرسش‌هاي بوميان صاحب‌ تجربه و پشت نمودن و بي‌توجهي به دانش بومي كه قطع‌ به ‌يقين از هر نظر كارشناسانه بيگانه به اقليم منطقه كارآمدتر و موثرتر خواهد بود، ممكن است تبعات غيرقابل جبراني را بر روند زيست طبيعي ساكنان وارد آورد و خساراتي فراوان را نيز پديد.
كه اجراي پتروشيمي چابهار نيز يكي از همين دست نگراني‌ها و دلمشغولي‌هاي محيط‌زيستي و زيست‌محيطي براي ساكنين چابهار و مناطق اطراف آن است و همواره طي اين سال‌ها براي جامعه محلي و حتي ملي ابهامات و پرسش‌هاي بي‌جواب فراواني را به وجود آورده و در حال حاضر هم آن‌طور كه بايد و شايد باشد ابهامات اين طرح رفع و روشن نگرديده و همچنان اين پروژه مهم محلي شده است براي مناقشه كارشناسان و نيز فعالان محيط‌زيستي.
يا كه عبور پروژه راه‌آهن چابهار، زاهدان، مشهد از دل يكي از بكرترين رشته ‌كوه‌هاي منطقه و نيز تخريب گسترده منابع طبيعي و رودخانه‌ها و كوه‌ها و زيستگاه‌هاي حيواني ديگر بر اثر احداث اين پروژه‌ دغدغه‌هاي بسياري را براي بوميان منطقه پديد آورده اما متاسفانه در اين پروژه نيز نظارت بر روند احداث آن جامعه محلي را به اغنا نرسانده و همچنان شائبه‌هاي فراوان طرح را رفع و روشن نساخته است. بي‌ترديد جوامع محلي نسبت به مزاياي اجراي پروژه‌هاي مهم و ملي‌اي چون خط راه‌آهن چابهار، زاهدان، مشهد و غيره كه ضرباهنگ توسعه در منطقه را تسريع خواهند نمود و تاثيرات بسزاي آن بر روند تحولات اقتصادي و تجاري اين استان موجب شكوفايي خواهد شد، به ‌درستي آگاه هستند اما اين نافي نگراني‌ها و دغدغه‌هاي محيط‌زيستي و تاكيد بر نظارت اجراي طرح و پروژه‌هايي از اين دست نمي‌تواند باشد.


زايش سكونتگاه‌هاي غيررسمي، عدم جلوگيري از گسترش غيراصولي روستاها، تشديد زمين‌خواري، مهاجرت معكوس، نظارت‌هاي ناكافي بر منابع طبيعي و اراضي ملي و همچنين گسترش روزافزون پديده حاشيه‌نشيني همه ‌و همه دست به دست هم داده تا بحران‌هاي خاموش محيط‌زيستي در مناطقي چون بلوچستان بيش از پيس ملموس شود تا جايي كه در آينده‌اي بسيار نزديك زيست طبيعي مردم را با تهديد مواجه سازد و خطر.
از سويي نيز تخريب گسترده منابع طبيعي ازجمله كوه‌ها، قطع درختان، برداشت بي‌رويه شن‌ و ‌ماسه از كف رودخانه‌ها و نيز حفر بي‌رويه چاه‌هاي آب و گسترش كشاورزي به‌ ويژه كشت پرمصرف محصولات فصلي با روش‌هاي سنتي كه موجب هدر رفت آب و منابع زيرزميني شده همه اين موارد بر نگراني بحران‌هاي متعدد محيط‌زيستي و چالش‌هاي خاموش زيست‌محيطي افزوده است و متاسفانه از شواهد و قرائن نيز پيداست بي‌آنكه در اين باره چاره‌انديشي و برنامه‌ريزي جدي و قابل‌توجهي انجام شود و اقدامات عملگرايانه و بازدارنده‌اي وضع، روز به روز بر عمق خسارات و مخاطرات افزوده مي‌شود كه اميد است متوليان امر به خود آمده تا آب از سر نگذشته بيش از اين تعلل ننمايند و اهمال‌كاري.