هيچ عكسي ناديده نمي‌ماند

«مريم زندي شيطان و ماجراجوست». اين جمله را يكي از بازديدكنندگان جواني كه به همراه دوستش به ديدن نمايشگاه آمده است، مي‌گويد. البته اگر بخواهيم مفهوم صحبت‌هايش را رسمي‌تر كنيم مي‌توانيم اينطور بگوييم كه او سرزنده و پرجنب‌وجوش است. احتمالا همين خصيصه پررنگ هم باعث شده است موضوع‌ها و شاخه‌هاي مختلف عكاسي را بيازمايد و از تجربه‌هاي جديد بيمي نداشته باشد. مريم زندي در نمايشگاه اخيرش كه با عنوان «اين آشغال نيست» از ۷ تا ۲۱ ارديبهشت در گالري دنا برگزار شد، به سراغ آشغال‌ها يا زباله‌ها رفته است. هرچند پرداختن به اين موضوع احتمالا براي عده‌اي كه او را با پرتره‌هايش از شخصيت‌هاي فرهنگي يا عكس‌هاي مستند اجتماعي‌اش همچون انقلاب ۵۷ مي‌شناختند، باعث تعجب شده است اما وقتي مسير فعاليت‌هاي او را دنبال مي‌كنيم، متوجه خواهيم شد كه او همواره نسبت به مضامين اجتماعي واكنش داشته و دغدغه‌هاي محيط‌زيستي هم يكي از مسائل مورد توجهش بوده است. با همه اينها همانطور كه خودش نيز در اين مصاحبه اشاره مي‌كند، به عنوان يك عكاس به روش خودش تلاش كرده است توجه به محيط‌زيست و آشغال‌ها را جلب كند. به مناسبت برگزاري نمايشگاه تازه مريم زندي با او گفت‌وگو كرديم. زندي در اين گفت‌وگو از چالش‌هاي عكاسي مستند اجتماعي در سال‌هاي اخير ايران نيز گفته است.
 
نگاه به آشغال معمولا با چند رويكرد همراه است. يكي از رويكردها جنبه اقتصادي دارد و با عنوان «طلاي كثيف» از آن ياد مي‌كنند. برخورد عمومي هم معمولا ناخوشايند است اما رويكرد اصلي اين نمايشگاه نگاه متفاوت و زيبايي‌شناسانه به آشغال است. آيا نگاه شما در ادامه همين رويكردها بوده است؟ مي‌خواستيد روي مخاطب چه تاثيري بگذاريد؟
اين نمايشگاه هم در ادامه همان نگاه هميشگي خودم بوده است كه به دنبال فرم و نگاه زيبايي‌شناسانه بوده‌ام. من مي‌خواهم فرم يا زيبايي را كشف كنم. در واقع نگاه اول من همين رويكرد است. بگذريم كه من دغدغه مسائل محيط‌زيستي دارم و اين حوزه برايم مهم است اما همانطور كه گفتم، اولين موضوع برايم، كشف زيبايي است. اگر بخواهم به اين موضوع بپردازم كه چطور شد اين عكس‌ها را گرفتم، بايد بگويم كه به‌طور اتفاقي چند بسته‌ فشرده آشغال را در كاميوني كه در حال حركت بود، ديدم و يكدفعه فكر كردم كه مي‌شود از آنها تصويرهاي عكاسانه‌اي به دست آورد. در نتيجه پيگير اين ايده بودم كه چطور مي‌شود يك‌جور ديگر از آنها عكاسي كرد.


چطور شد اينطور فكر كرديد؟
مثل هر چيز ديگري اول آن را ديدم و تلنگري در ذهنم زده شد. به هرحال آدم به مرور ياد مي‌گيرد كه يكجور ديگر نگاه كند. من در خيلي از مو‌ضوع‌هاي ديگر هم دوست داشته‌ام نگاه متفاوتي داشته باشم مثلا در عكس‌هاي طبيعت هم سعي كرده‌ام عادت‌زدايي كنم و به كشف فرم و رنگ برسم نه اينكه صرفا از طبيعت زيبا عكاسي كنم. درباره آشغال‌ها نيز همين‌گونه بود. هميشه در مورد كارهاي عكاسي‌ام گفته‌ام كه از ساخت و ساز خوشم نمي‌آيد و بيشتر دوست دارم كشف كنم يعني چيزي وجود داشته باشد و من آن موضوع را جور ديگري و با نگاه خودم ببينم. همانطور كه اشاره كردم درباره آشغال‌ها همين اتفاق افتاد. بسته‌هاي فشرده آشغال‌ها را در جايي ديدم، توجهم را جلب كرد و فكر كردم مي‌شود با آنها عكاسانه كار كرد. به همين دليل پيگير بودم كه كجا مي‌توان از اين بسته‌ها پيدا و عكاسي كنم. شنيدم در مكان‌هايي متعلق به شهرداري چنين بسته‌هايي وجود دارد اما عكاسي در آنجا سخت است و احتمالا اجازه عكاسي نمي‌دهند تا اينكه وقتي به كردستان سفر كرده بودم، كنار جاده اين بسته‌ها را ديدم. البته اول بطري‌ها را ديدم. از آنها عكاسي كردم و كمي جلوتر كه رفتم، مكاني وجود داشت كه انواع و اقسام بسته‌هاي آشغال فشرده شده، به مقدار زياد در آنجا ريخته شده بود. همانجا پياده شدم و حدود سه ربع عكاسي كردم. در واقع بيشتر اين عكس‌ها را همانجا گرفتم. البته بعدا در سفر جيرفت، محوطه‌ ديگري در كنار جاده ديدم كه تعدادي از عكس‌ها را هم آنجا گرفتم اما بيشتر عكس‌ها در كردستان گرفته شده‌اند. اين عكس‌ها دقيقا همان بسته‌ها هستند منتها اضافات آن مثل فضاهاي بيروني، تيرهاي چراغ برق و... حذف شده‌اند و آنها را فقط از نظر رنگ و كنتراست، كادر و... ويرايش كرده‌ام. اين نكته را هم بگويم كه من از عكس‌ها كم نكرده‌ام چون فكر مي‌كردم هرچه آنها را بزرگ‌تر و با جزييات بيشتر نمايش دهم، زيباتر خواهند شد.
فارغ از فرم چه ذهنيتي درباره آشغال‌ها داريد؟ شما نسبت به محيط‌زيست دغدغه داشته‌ و داريد. آيا مي‌توان گفت از نظر مفهومي دوست داشتيد مخاطب را به جنبه‌هاي محيط‌زيستي آشغال توجه دهيد؟
بله. به هرحال هركسي با روش خودش مي‌تواند ديگران را به يك موضوع جلب كند. من فعال محيط‌زيست نيستم، عكاسم و با روش خودم، توجه را به آشغال جلب كرده‌ام همچنانكه توجه به اين موضوع خيلي جلب شده است. بعضي از گروه‌هاي محيط‌زيست تماس گرفته‌اند و گفته‌اند كه چطور مي‌شود اين كارها را ديد يا چگونه مي‌شود درباره همكاري و... صحبت كرد البته خودم هم هنوز نمي‌دانم چطور مي‌توان همكاري كرد يا نوع همكاري را چگونه بايد تعريف كنيم اما مساله اين است كه توانسته‌ام توجه را به آشغال جلب كنم.
بازخوردها چطور بود؟
خيلي خوب بوده است. اولا هيچ‌كس اين نوع كار را از من انتظار نداشت و انگار مايه تعجب شده‌ام اما بارها گفته‌ام كه دوست دارم همه‌جور كار كنم، مي‌كنم و فرقي برايم نمي‌كند. به خصوص كه پرداختن به فرم را خيلي دوست داشته‌ام. كارهاي زيادي هم در زمينه فرم دارم منتهي عكس‌هاي انقلاب و پرتره‌ها نگذاشته‌اند بقيه كارهايم ديده شوند. حتي در صحبتي كه با مديران گالري داشتيم، آنها تا قبل از ديدن كارها تمايل به نمايش روايت دوم عكس‌هاي انقلاب را داشتند ولي آشغال‌ها كارهاي تازه من بودند و من پيشنهاد نمايش آنها را دادم.
درست است كه ما از يك طرف، شما را به عنوان «عكاس چهره‌ها» يا «عكاس انقلاب» و رويدادهاي اجتماعي مي‌شناسيم و آن‌طور كه خودتان هم گفتيد شايد انتظار نداشتيم نمايشگاهي از آشغال‌ها برگزار كنيد اما از طرف ديگر شايد اين عكس‌ها دور از انتظار هم نبودند چون شما هميشه نسبت به مسائل اجتماعي واكنش داشته‌ايد.
ـ بله. دقيقا .
پس اين عكس‌ها مي‌تواند در امتداد همان نگاه اجتماعي شما به مسائل باشد؟
بله. من عكاس مستند اجتماعي هستم. آشغال‌ها هم دقيقا مستند و اجتماعي هستند. منتهي با نگاه خودم و زبان خودم نشان‌شان داده‌ام وگرنه اينها هم مستند اجتماعي هستند همانند پرتره‌ها. من ساخت و سازي نكرده‌ام بلكه يك مساله مبتلابه‌جهاني را انعكاس داده‌ام. البته من خيلي كارهاي ديگران را نگاه نمي‌كنم اما شنيده‌ام كه در دنيا هنرمندان زيادي روي موضوع آشغال‌ها كار مي‌كنند طبيعتا هركس به روش خود، هرچند نظير كاري را كه من كرده‌ام نديده‌ام اما مي‌خواهم بگويم رويكرد هنري به آشغال‌ها يك موضوع جهاني است.
آشغال‌ها مربوط به چه دوره‌اي است؟
سال گذشته. البته اين موضوع از يكي دو سال قبل در ذهنم بود و پيش خودم گفته بودم اگر فرصت شد از اين بسته‌ها عكس بگيرم منتهي در سفر كردستان عكاسي از آنها پيش آمد. به اين موضوع فكر كرده بودم و نگاهم دنبال آن بود.
همانطور كه مي‌دانيم بعد از سال ۸۸ عكاسي اجتماعي به خصوص براي عكاسان حرفه‌اي سخت‌تر شد. چراكه مجوز براي عكاسي در خيابان به ندرت صادر مي‌شود. با توجه به رويكردي كه به مضامين اجتماعي داشته‌ايد، مي‌توان گفت حالا كه عكاسي از رويدادها و صحنه‌هاي اجتماعي سخت‌تر شده است، از طريق عكس‌ آشغال‌ها و... عكاسي اجتماعي را دنبال مي‌كنيد؟
نه. برايم اين‌طور نبوده است. هر چيزي كه توجهم را جلب كند، دنبالش مي‌روم. البته سعي كرده‌ام در جريان‌هاي اجتماعي عكاسي كنم و عكاسي هم كرده‌ام اما به هرحال مثل سابق نمي‌توانم بدوم و مي‌ترسم كه از هجوم جمعيت آسيب ببينم. با همه اين‌ها معتقدم هيچ عكسي ناديده نمي‌ماند. مثل عكس‌هاي انقلاب كه ديده شدند، عكس‌هاي ديگر وقايع اجتماعي مانند سال ۸۸ يا ۱۴۰۱ نيز ديده خواهند شد.
در حال حاضر فضاي عكاسي اجتماعي چطور است؟ آيا نسبت به زمان انقلاب كه عكاسي كرديد، فرقي كرده است؟
كلا فضا بد است. چون عكاسي نمي‌تواند جدا از بقيه مسائل باشد. عكاسي يك رويداد كاملا اجتماعي است و با اجتماع سروكار دارد. وقتي اجتماع، وضعيت خوبي نداشته باشد، عكاسي هم وضعيت متفاوت يا بهتري ندارد. همچنان‌كه در وقايع ۱۴۰۱ نمي‌شد عكاسي كرد. همه با موبايل عكاسي مي‌كردند. خود من چندبار دوربينم را برداشتم كه عكاسي كنم اما نتوانستم. پس بالاجبار با موبايل عكاسي كردم. اگرچه كه عكاسي با موبايل خيلي سخت‌تر بود...
از چه نظر؟
از همه لحاظ عكاسي با موبايل خيلي سخت‌تر است يا شايد چون من به دوربين مسلط هستم و آن را دوست دارم، فكر مي‌كردم عكاسي با دوربين راحت‌تر و بهتر است. هنگام عكاسي با موبايل احتمال دزديده شدن يا قاپيدن آن هست. مرحله بعدي، تفاوتي است كه زاويه به دست گرفتن و نگاه كردن عكاس هنگام عكاسي با دوربين يا موبايل مجبور است رعايت كند. اگرچه خيلي از عكاسان عكس‌هاي خوبي با موبايل گرفتند.
فكر مي‌كنيد با اين شرايط عكاسي اجتماعي ممكن است ضعيف يا مهجور شود؟
به هرحال مثل هر چيزي كه وقتي مورد هجوم باشد، انجامش سخت مي‌شود، شرايط براي عكاسي اجتماعي سخت شده است اما از بين نمي‌رود چون نمي‌توان از ديد دوربين خيلي چيزها را پنهان كرد. عكاسي اجتماعي انجام مي‌شود اما به سختي و عكس‌ها يك روزي حتما ديده خواهند شد البته به زمان نياز دارد مثل عكس‌هاي انقلاب كه ۳۰ سال بعد ديده شدند.
پرتره‌ها را دنبال نمي‌كنيد؟
ديگر حوصله پرتره‌ها را ندارم. كتاب موسيقي كه منتشر شد گفتم اين آخرين كتاب پرتره‌هاست و ديگر پرتره نمي‌گيرم. الان بيشتر دوست دارم سفر بروم و از ايران و لنداسكيپ (منظره) عكاسي كنم.
باز هم قرار است پروژه آشغال‌ها ادامه پيدا كند؟
از آشغال‌ها عكس زياد دارم. يكي دو عكس خيلي خوب ديگر هم از آشغال دارم منتها چون به اين مجموعه نمي‌خورند، قرار است در كتاب گزيده آثارم چاپ شود.
نسل جوان چطورند؟
خوشبختانه نسل جوان خيلي به كارهاي من توجه مي‌كنند. براي همين هم دوست ندارم به من بگويند هنرمند پيشكسوت. با هر دو كلمه هنرمند و پيشكسوت مشكل دارم. در نمايشگاه روايت اول انقلاب، عكس‌هاي انقلاب خيلي براي‌شان جالب بود و با چنان توجهي عكس‌هاي انقلاب را مي‌ديدند كه انگار خودشان را مي‌خواستند در ميان جمعيت پيدا كنند. برايم خيلي عجيب بود. در اينستاگرام هم اغلب با من در تماسند و ارتباط با آنها را دوست دارم.