بیداری نخبگان غربی بر مبنای ارزش‌های انسانی

[عبدالباسط انصاری] جنبش دانشجویی ضدصهیونیستی در غرب روزبه‌روز گسترش می‌یابد. حرکتی که در ماه‌های اخیر از دانشگاه‌های آمریکا شکل گرفت و مقامات آمریکایی را واداشت که به بازجویی و محاکمه روسای دانشگاه‌های بزرگ این کشور تحت‌عنوان جلسات استماع در کنگره و به بهانه یهودستیزی بپردازند، اکنون به فرانسه، آلمان، سوئیس، ایسلند و... تسری یافته است. پس از جنبش‌های دانشجویی دهه 60و 70میلادی در آمریکا و اروپا به‌خصوص در فرانسه، اعتراضات دانشجویی به این وسعت در غرب، آن هم برای یک مسئله خارجی رخ نداده بود. وقوع این اعتراضات بر سر مسئله فلسطین و ضدیت با اسرائیل و سبک اعتراضی تکثیرشونده آن و همچنین هزینه سنگین دانشجویان و بعضا استادان آمریکایی و ادامه اعتراضات سبب درگرفتن بحث‌های گسترده‌ای در میان متفکران غرب و جهان حول آن شده و درباره جنس، ماهیت و تأثیرات اعتراضات و همچنین عیان شدن تناقضات غربی‌ها درباره آزادی بیان و دموکراسی سخن می‌گویند. در ادامه نگاهی کوتاه به جوانب این اعتراضات خواهیم داشت.

مسئله و دغدغه، موتور محرک جنبش‌های دانشجویی
همواره گفته می‌شود جنبش دانشجویی نمود آگاهی نخبگان و تحولات فکری و اساسی جوامع مدرن است. با گسترش دانشگاه‌ها در قرن بیستم و رشد رسانه‌های جمعی و تحولات کلان سیاسی و اجتماعی در جهان، جنبش دانشجویی به‌خصوص از نیمه دوم قرن 20و درگیرشدن با معضلات و مسائل کلان جوامع، پرچمدار حرکات کلان اعتراضی شدند. پیشتر و در سال‌های ابتدایی قرن بیستم، دهه 20و 30و بحبوحه جنگ جهانی دوم نیز فعالیت‌های دانشجویی در قالب انجمن‌ها و مجامع صنفی و سپس حرکات اعتراضی جسته‌وگریخته علیه جنگ شکل گرفت(1)، اما برجسته شدن جنبش‌های دانشجویی و فعالیت‌های سیاسی وسیع آنان عمدتا از دهه 50و 60بود. وجه اشتراک این جنبش‌ها مسئله‌محوری و دغدغه حل یک مشکل و معضل بوده است. در آمریکای دهه 1930، بحران اقتصادی، بیکاری و تبعیض نژادی، در آمریکای دهه 60و 70جنگ ویتنام و تبعیض نژادی، در فرانسه دهه 60، مخالفت با جنگ، سیاست‌های امپریالیستی فرانسه و همراهی با آمریکا و همچنین معضلات کارگران، در آفریقای جنوبیِ دهه 70، تبعیض نژادی و آموزشی و در چینِ دهه 80، مشکلات و مفاسد اقتصادی ازجمله مسائل و دغدغه‌هایی بود که منجر به تحرک دانشجویان این کشورها و شکل‌گیری جنبش‌های اعتراضی شد. در ایرانِ دوران مصدق نیز تحرکاتی در قالب شاخه دانشجویی جبهه ملی شکل گرفت و در دهه 40و 50طیف‌های چپ و مسلمان، مبارزات و تحرکاتی علیه استبداد و وابستگی به راه انداختند.

جنبش‌های دانشجویی در قرن 21
در قرن 21و رشد وسایل ارتباط جمعی و تغییرات فرهنگی و نسلی گمان می‌شد، نسل جدید دانشجویان به سبک دهه‌های پیشین از عمق و غنای فکری لازم و دغدغه‌مندی برای به راه انداختن جنبش اعتراضی برخوردار نباشند، اما جنگِ افغانستان و جنگِ عراق سبب شد جنبش‌های اعتراضی ضدجنگ، مشابه جنبش‌های مخالف جنگ ویتنام به راه بیفتد.

جنبش ضدجنگِ آمریکا در سال 2003
با اینکه دولت بوش پس از حادثه یازده سپتامبر، حمایت گسترده بین‌المللی و داخلی برای اشغال افغانستان را پشت سر خود می‌دید و در عراق نیز با برجسته کردن بحث سلاح‌های کشتارجمعی به‌دنبال جنگ‌افروزی بود و مانع داخلی‌وجهانی در مقابل خود نمی‌دید، اما پس از اشغال افغانستان و پیش از حمله به عراق در حدفاصل سال‌های 2002و 2003با مخالفت‌های گسترده دانشجویان ضدجنگ مواجه شد و آگاهی بدنه دانشگاهی آمریکا در سال‌های بعد نیز منجر به فعالیت‌های جدی و گسترش جنبش‌های ضدجنگ در میان همه اقشار شد.

نقش دانشجویان در گسترش بیداری اسلامی



در دسامبر 2010خودکشی یک جوان سبزی‌فروش به نام محمد بوعزیزی منجر به سلسله قیام‌هایی در کشورهای دیکتاتوری عربی شد که از آن به‌عنوانِ بیداری اسلامی یا بهار عربی یاد می‌شود. تسری اعتراضات به مصر، لیبی، بحرین و یمن تحولات عمیقی در منطقه رقم زد. بااینکه سردمدار و شروع‌کننده این اعتراضات، دانشجویان نبودند اما در ادامه اعتراضات، نقش دانشجویان در همبستگی مردمی و تسریع در سقوط دیکتاتورها و زنده نگهداشتن شعله اعتراضات بسیار پررنگ بود. یک پای اعتراضات در مصر، بحرین و یمن، دانشجویان دانشگاه‌های الازهر، منامه و صنعا بودند و نقش آنان در اعتراضات بسیار پررنگ بود.(2)

جنبش دانشجویی مخالف ریاضت اقتصادی در انگلیس
در اواخر سال 2010و ابتدای سال 2011دانشجویان انگلیسی در اعتراض به طرح ریاضت اقتصادی دولت وقت، به ریاست دیوید کامرون که در پی آن شهریه دانشگاه‌ها نیز افزایش قابل توجهی داشت، دست به اعتراض زدند. اعتراضاتی که تا ماه‌ها ادامه داشت و با سرکوب‌های شدید، برخوردهای تند قضایی و محرومیت دانشجویان از تحصیل همراه بود و در آن مقطع با اعتراضات معلمان، کارگران و سایر اصناف پیوند خورد و در دهمین سالگرد جنگ افغانستان(اکتبر2011) منجر به اعتراضات گسترده ضدجنگ نیز شد.

جنبش دانشجویی ضداسرائیلی؛ نماد بلوغ جنبش دانشجویی غرب
فعالیت اعتراضی و جنبش دانشجویی کنونی شکل گرفته در آمریکا و اروپا بر سر حمایت از فلسطین، تقبیح جنایات اسرائیل، مطالبه آتش‌بس در غزه و قطع همکاری دولت‌ها و مجامع دانشگاهی آمریکا و اروپا با رژیم صهیونیستی را می‌توان به نوعی نماد اوج بلوغ جنبش دانشجویی در غرب دانست. در جنبش‌های مورد اشاره در میانه قرن 20و ایضا قرن 21عمدتا مسائل و معضلات داخلی یا دخالت مستقیم دولت‌های غربی در جنگ‌های منطقه‌ای و بین‌المللی سبب‌ساز شکل‌گیری جنبش‌های اعتراضی در میان دانشجویان شده بود، اما در جنبش کنونی، با وجود اینکه دولت‌های غربی حضور نظامی و اعزام نیرو به جنگ غزه نداشته‌اند و حمایت آنان از اسرائیل، سیاسی و دیپلماتیک بوده و حتی به نسبت دهه‌های پیشین، انتقادات مقامات غربی از رژیم صهیونیستی بسیار چشمگیر بوده است، اما شدت جنایات رژیم صهیونیستی، مقاومت درخشان و مظلومانه اهالی غزه و همدستی آمریکا و غرب با اسرائیل و روابط سیاسی و تجاری غربی با رژیم جنایتکار اسرائیل از یک‌سو و برخوردهای دیکتاتورمآبانه مقامات آمریکا با روسای سه دانشگاه هاروارد، ‌ام.آی.تی و پنسیلوانیا در ابتدای شکل‌گیری اعتراضات، برخوردهای خشن پلیس و گارد ملی با دانشجویان و حمله آنان به تحصن‌های دانشجویی در دانشگاه کلمبیا و دیگر دانشگاه‌ها، ضرب‌و‌شتم تحقیرآمیز دانشجویان، دستگیری خشن توأم با آسیب رساندن و مجروح کردن برخی استادان، اتهام‌زنی و برچسب‌زنی‌های زننده تحت عنوان حمایت از نسل‌کُشی یهودیان! و یهودستیزی! و تأکید برخی مقامات سیاسی و سناتورهای تندروی حامی اسرائیل بر ضرورت سرکوب دانشجویان، منجر به تداوم این جنبش و گسترش آن شده است. تناقض این برخوردها با تصویر ساخته شده از آمریکا در زمینه آزادی بیان، دموکراسی و فضای سیاسی باز، سبب حیرت جهانیان و تشدید خشم دانشجویان آمریکایی و عزم آنان برای ادامه این جنبش شده است.

پی‌نوشت‌ها:
1- psri.ir/?id=glyoh6l58s
2-pajoheshname.blogfa.com/post/243