نگراني‌هاي آقاي وزير

اتاقی است بزرگ که به‌دقت تزیین شده است؛ به دیوارهای این سرا، عکس‌هایی قدیمی اما باکیفیت آویخته‌اند. پس از گفت‌وگو باعلاقه عکس‌ها را نشان می‌دهد و می‌گوید: اینها را خودم انتخاب کردم. به یکی از آنها اشاره می‌کند: «عکس زیبایی است». تقريبا همه عكس‌ها ايران را به تصوير مي‌كشند با ابنيه‌هايي كه «معماري اسلامي» را فرياد مي‌زنند. اینجا طبقه پانزدهم ساختمان وزارت راه و شهرسازی است. «تهران» از این نما لخت‌تر و عریان‌تر است. هوای آلوده و آسمان‌خراش‌های بی‌درو‌پیکرش بهتر به‌چشم می‌آیند. مصالح ساختمانی که مساحت‌های بزرگی را نصفه‌ونیمه پوشانده و رها شده‌اند. این همان نمایی است که آقای وزیر چند بار در گفت‌وگو با دست به آن اشاره می‌کند. عباس آخوندی یک ساعت دیرتر از زمان قرار می‌رسد؛ با رئیس‌جمهوری رفته است برای بازدید از پلاسکوی سوخته. وقتی می‌آید دلگیر است. دغدغه‌هایش کمی با واقعیت روز جامعه ایران فاصله دارد؛ از فهم ایرانی‌ها از مدرن‌شدن تا نوع مدیریت شهری در ایران. از تراکم‌فروشی در تهران می‌گوید: «این نمونه کامل مدیریت سوداگرانه شهری در یک جامع