عبدالحسین طوطیایی=پژوهشگر کشاورزی

کشتی بستر حیات کشورمان در حال حاضر دستخوش امواج تخریب، سینه به جرح و ضرب صخره‌ها داده است. دلسوزان بی‌چشمداشت این وادی در طبقات زیرین کشتی؛
سال‌هاست که با اشک قلم و لنگ قدم و در هیاهوی بازار سیاست فریاد زده تا چه بسا فریادرسی بیاید. اما همچنان مسافران طبقات بالا گوش به نوای بزم و چشم به قایق‌های نجات و در فراموشی، پای می‌کوبند. تاکنون این امید از غلظت نگرانی‌ها می‌کاست که این دلسوزان و فارغ از هر نوع گرایش سیاسی و سلیقه‌ای اما در دریافت نشانه‌های خطر همراه و هم‌داستان‌اند. حکایت آنان مانند مسافران قطار یا اتوبوسی بود که با وجود هر نوع اختلاف در منش و کنش، اما حالا که در یخبندانی به اسارت باد و بوران درآمده‌‌اند دست در دست هم بر گرد آتشی مشترک، از تفاوت‌هایشان کاسته و همبستگی را تجربه می‌کنند.
خبر جابه‌جایی قابل پیش‌بینی مدیریت حال حاضر سازمان متولی محیط‌زیست و تشکیل کمپین‌های مختلف‌الجهت بر این خوش‌بینی و امید به همبستگی اما هاله‌ای از تردید گسترانیده است. متاسفانه چند چهره‌ای که اتفاقا در خلال این سال‌های بحرانی اخیر از ساکت‌ترین تماشاگران و چه بسا از صاحب کرسی‌های سازمان بوده‌اند به یمن شبکه‌های اجتماعی و در فضای مجازی آرزو‌های واقعی خود را به‌نام کمپین‌های حامیان محیط‌زیست عرضه می‌کنند. کمپین‌هایی که در آنها از کمتر چیزی که صحبت می‌شود یخبندان مشترکی است که همه را در آن گرفتار کرده و اتفاقا این دلسوزان بیش از بقیه تاکنون آن را حس کرده‌اند. در فضای این کمپین‌های کذایی یکی از چند چهره‌ای که خود را برای این جلوس مدیریتی آراسته‌اند مورد تمجید و تکریم چند عضو تکراری قرار می‌گیرند. البته تا همین جای کار و نمایش ستایش‌ها به‌خودی خود فاقد ایراد است. ایراد و اندوه و در نتیجه نومیدی آنگاه سر برون می‌آورد که در فضای رقابتی این کمپین‌ها به تخریب چهره‌های شناخته شده‌‌ای می‌پردازند که اتفاقا خود و به‌دلیل عمق بحران چندان تمایلی به هدایت این زورق آسیب‌دیده ندارند. البته که این تخریب‌های مشابه طرفداران آبی و قرمز در مورد آن چهره‌ها باز آن اندازه نگران‌کننده نیست که می‌بینیم همبستگی دلسوزان محیط‌زیست اینگونه در معرض خطر قرار گرفته است. همبستگی که در کشاکش نامعادلات بستر حیات کشورمان تنها نقطه اتکا و امیدی به‌شمار می‌آمد که سرانجام از گردابی چنین حائل می‌توانستیم به ساحل‌های سبکبار دست یابیم.
به تمام عزیزانی که به‌جای پلاکارد‌هایی از بحران زیست‌محیطی موجود، بنرهای تبلیغاتی کسانی را بالا برده‌اند که هنوز دیکته‌ای ننوشته‌اند توصیه می‌شود باز با هم دور آن آتش همگرایی گرداگرد هم بنشینیم. در اولین گام باید باور مشترکی از شایستگی‌های مدیریت‌ها در این عرصه پرتلاطم داشته باشیم. آیا آنان که در سوز و سرمای زیست‌محیطی این سال‌ها کمترین ابراز و واکنش را داشته یا اینکه از چیدمان مدیریت ناکارآمد گذشته بودند، می‌توانند آرزو‌های مردم ما را در تحقق پایداری بستر حیات فراهم آورند؟ بدون تردید تنها در سایه یک وفاق ملی و نگاه مشترک میسر است که برای به جلوس نشستن هیچ فردی نباید نگران باشیم. مهم حراست از همبستگی‌های ماست که خود تداوم حیات آینده کشورمان را تضمین می‌کند. اگر روزی هم مدیریتی ناکارآمد ادامه بحران‌های گذشته را پی گرفت باز در سایه همبستگی‌هایمان و در کانون‌هایی مانند خانه کشاورز و دیگر تشکل‌های مردم‌نهاد فریاد مدنی خود را سر می‌دهیم. فریادی که نشانه وجود زندگانی در ساکنانی است که بستر‌های مرده را باز به زندگی بازمی‌گردانند.