روزنامه آفتاب یزد
1396/05/22
آرزو مکتوبیان بهارانچی
آیا هنرامروز با انتزاعی نمودن امر انضمامی، سعی در گریختن از میدان نقد دارد؟وقت آن رسیده است که هنرمندان و به ویژه نقاشان، میدان نقد و چالش را به روی منتقدین بازگشایند و از توهم " خاص بودگی" و "جهانی بودن" هنر افسونزدایی کنند.
پیش از آنکه به نوع مواجهه هنرمندان با مقوله نقد در هنر بپردازیم بهتر است اشاره کوتاهی به پرسش ذیل داشته باشیم: چرا هنر نقاشی امروز، نیازمند نقد و بررسی دوباره است؟
آنچه از هنر نقاشی در سالهای اخیر می توان استنباط نمود، به ورطه غفلت افتادگی این هنر است. در یک نگاه کلی، عموم آثاری که در سالهای اخیرخلق شدهاند به طرز تاسف آوری از مقولات مهم اجتماعی و طرح هرگونه آسیب اجتماعی که مردم بهطور روزانه با آن درگیر هستند، به دور است و هنرمندان به واسطه غرقه کردن خود در تنوع بیپایان رنگها از دنیای اجتماعی انسانها و مصائب آن فاصله گرفتند. یا آنکه به مدد موضوعات زیست محیطی، اجتماعی و بعضا سیاسی مطرح شده در جشنوارههای داخلی و خارجی، هنرمند خود را به ناگزیر وارد عرصههای جدیتری برای نقاشی میکند. حال آنکه در این ورود بعضا بیتجربه و قوام نیافته به مسائل اجتماعی ایراداتی به چشم میخورد که بیش از هر چیز نشانگر سفارشی یا مناسبتی بودن این آثار است.
دسته اول آثار که عموما برای گالریهای شخصی خلق میشود آثاری انتزاعی و غیر قابل فهم است. در آثار مذکور، هنرمند علاقه چندانی به تفسیر و رمز گشایی المانهای موجود در تصویر ندارد.
پیر بوردیو در رابطه با هنرمندان این سبک از آثار در کتاب «عشق هنر» مینویسد: "عاشق هنر نیز، همچون مومن، دوست ندارد عشقش مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد؛ علاقهمند است عشق خود را منحصر به فرد، خاص و مقتدر معرفی کند. انگار که فضیلتش اگر کسب شدنی باشد، بی ارزش خواهد شد".
در این دسته از آثار، هنرمند از حرفه و هنر خویش جهانی دیگر میسازد که از چنگ هر انتقاد زمینی بهدور باشد و تولید خود را نتیجه استعدادی ذاتی میبیند که بیش از هرچیز بر خلاقیت هنرمند اشاره دارد. اعتقاد به ذوق و سلیقه خدادادی در هنرمند و آن چه که بوردیو آن را «توهم سوژه خلاق» میخواند منجر به شکلگیری نوعی شکاف و فاصله میان مخاطب و هنرمند میشود و به تبع این فاصله، هنرمند هر روز خود را از دنیای مخاطبین خود دورتر میکند و تماشاگر یا مصرفکننده آثار نیز خود را در برابر تولیدات هنری ناتوان یا عاجر از فهم مییابد.
پس سوالی که در اینجا مطرح میشود همان پرسش اساسی است که بوردیو در یکی از سخنرانیهای خود تحت عنوان «و اما چه کسی آفرینندگان را میآفریند؟» مطرح میکند و در ادامه اشاره میکند که هنرمند خلاق، خود مخلوق چه فرآیندی است؟ جز این است که هنرمند محصول شرایط تاریخی و اجتماعی محیط خود است؟ بنابراین با رویکرد بوردیو میتوان گفت: آنچه
به عنوان یک اثر هنری و به طور خاصتر یک تابلو نقاشی خلق میشود در نتیجه برخورداری از استعدادی ذاتی و طبیعی نبوده است؛ بلکه حاصل تربیت اجتماعی است. «ارزش آثار... وامدار ارزش اجتماعی فرد تولید کننده آنهاست و این امر چنان واضح و آشکار است که دیگر پرسش از آنچه هنرمند میآفریند بیمورد است بلکه باید در مورد آن چیزی که هنرمند را میآفریند سوال کرد»
(و اما چهکسی آفرینندگان را میآفریند؟، بوردیو، پیر). همین وابستگی اثر به بستر و زمینه اجتماعی آن، راه را برای نقد اجتماعی اثر باز میکند و به تقلید از سنت دورکهیمی، هنر و اثر هنری را مانند هر پدیده اجتماعی دیگری به امر اجتماعی تقلیل میدهد و از این طریق به شناخت آن میپردازد و به تبعیت از همان سنت دورکهیمی و مکتب فانکسیونالیسم، هنر انتزاعی تقدس یافته را از منظر کارکردگرایی میسنجد؛ پس طبیعی است که چنین رویکردی برای محصولات هنری کارکردی بیش از آنچه تا به امروز، برخی آثار عرضه کردهاند قائل باشد.
دسته دوم از آثار که به تعبیر من سفارشی یا مناسبتی هستند، عموما در نتیجه یک خواست بیرونی شکل میگیرند و به همین خاطر برای مخاطب عام؛ یا به تعبیر راودراد برای ما عوامالناس قابل فهمتر و با طرحوارههای ذهنی تماشاگر آشناتر است و در نهایت امر هنرمند این آثار سعی دارد اثری دغدغهمند بیافریند. نتیجه چنین فرآیندی آثار بسیاری است که ما به مناسبت دهه فجر یا جشنواره تصویر سال و ... با آن مواجه هستیم. اما بیش از آنکه نشان از دردمندی صاحب اثر داشته باشند، تلاش هنرمند در به تصویر کشیدن صرف یک واقعیت اجتماعی محدود مانده است و علیرغم آنکه انتظار میرود اثر هنری به عنوان جزئی لاینفک از پیکره اجتماعی، پا را از این فراتر گذارده و نگاهی تحلیلی، راهگشا و انتقادی به مسئله داشته باشد، آنچه در عمل اتفاق افتاده وفور در برگزاری نمایشگاههای نقاشی و تصویرسازی با موضوعاتی از قبیل کودک کار، انسان مدرن، کژکارکردهای تکنولوژی و... بوده است.
هرکدام از ما تا به امروز حداقل یکبار با تصویری از یک کودک کار که همزمان با دستفروشی سر در کتاب و دفتر خود دارد برخورد کردهایم_خاصه در نمایشگاه عکاسی باشد یا در گالری نقاشی_ لکن آنچه کمتر به آن پرداخته میشود ارائه طرحی نو و نگاهی بدیع از زاویهای متفاوت و تحلیلی به موضوع است. در این دسته از آثار، به علت سفارشی و یا مناسبتی بودن موضوعات و زمان محدودی که برای خلق و ارائه آن صرف میشود، کمتر غنای اثر مورد توجه است و در مقابل به سبب موضوعمند بودن، بیشتر امکان نقد و واکاوی را برای مخاطب فراهم میکنند.
سایر اخبار این روزنامه
آغاز شانتاژ علیه ظریف
مطالبه حضور زنان در کابینه سهمخواهی نیست
سیدعباس صالحی: به تاثیر گفتگو امیدوارم
افزایش انتقال ایدز از طریق روابط جنسی
درد توام با خجالت!
به دلیل مشکلات امنیتی،کشور به شنود نیاز دارد
در انتخابات، هفتصد هزاررای از دست دادیم نه 4 میلیون
قرارداد 30 دکل در یک شب با ترک تشریفات
از مدل ریش ظریف تا پوشش جنیدی
ابولفضل افروزی
آیت قیصربیگی=فعالسیاسی
عبدالحسین طوطیایی=پژوهشگر کشاورزی
صادق سامانی
آرزو مکتوبیان بهارانچی
امیرحسین ذاکری روزنامه نگار
عراق، شاید نه آنگونه که تصور میکنیم
برنامه شریعتمداری درمان دردهای مزمن