وقتی منتقدان دولت با مطالبات رقیب عکس یادگاری می گیرند رقابت اصولگرایانه با ادبیات اصلاح طلبانه

آیت وکیلیان
گروه سیاسی: بدون تردید یکی از خصیصه‌ها و موضع‌گیری‌‌‌هایی که به نوعی جزو سیاست‌ورزی و اصول ثابت جریان اصولگرایی است، بهره‌برداری سیاسی از برخی مطالبات و خواسته‌هایی است که حامیان دولت مستقر از رئیس‌جمهوری منتخب خود در آستانه انتخابات و بعد از آن انتظار داشته‌اند.
گویی دست جریان اصولگرایی از مطالبات و اهداف سیاسی که به دنبال آن بوده کوتاه شده است و دال اصلی حیات سیاسی خود را بر خواسته‌های جریان رقیب خود متمرکز کرده‌اند. به کارگیری چنین سیاستی از طرف طیف تندروی اصولگرا با اهدافی سیاسی دنبال می‌شود. علت آن روشن است؛ اساساً میان هر مطالبه‌ای از طرف حامیان دولت و جریان رقیب فاصله‌ یا مرزبندی جدی قابل ردیابی است. به این معنا که نه سنخیتی میان این مطالبات وجود دارد و نه به لحاظ عقیدتی می‌توان برش‌های یکسان از آن به دست داد. سخنان برخی از فعالان سیاسی و رسانه‌های همسو با آنان در روزهای اخیر مبنی بر اینکه چرا برخی مطالبات مطرح شده را از رئیس‌جمهوری طلب نمی‌کنید، آشکارا حامل پیامی است که می‌توان آن را نوعی فرافکنی سیاسی قلمداد کرد. طرح برخی مسائل که به نوعی جریان اصولگرا به قرینه آن را به عنوان اهرم فشاری در راه و مسیر مطالبه‌گران دولت قرار می‌دهد ناشی از تشتت‌زدگی مضاعف در این جریان است که ماحصل سال‌ها تندروی‌شان در عرصه سیاست است.
مقوله‌ای که فرادولتی است


افراد و جریان‌هایی که دست بر روی این مطالبه رقیب خود گذاشته‌اند این راهبرد را محور اصلی سیاست‌ورزی خود قرار داده‌اند که زیر پای دولت را لغزنده کنند.
در همین خصوص «مهدی مطهرنیا» کارشناس مسائل سیاسی در مورد طرح و چیستی این مطالبات به «ابتکار» می‌گوید: «برخی از مطالباتی که در این روزها مطرح می‌شود یک مقوله حکومتی است. دولت نمی‌تواند دستوری درباره آنها صادر کند. از منظر قوانین و مقررات موجود در ساختار قدرت در ایران، قوه قضائیه یا شورای امنیت ملی که رئیس‌جمهوری ریاست آن را برعهده دارد، تحت لوای رهبری نظام جمهوری اسلامی می‌تواند مصوبات خود را جاری و ساری بسازد. بدون تردید در برخی زمینه‌ها شورای عالی امنیت ملی در چارچوب مجمع فرا دولتی عمل کرده و اصولا جایگاه شورای عالی امنیت ملی به واسطه اعضای آن در این چارچوب مشخص می‌شود و می‌تواند زمینه‌پرور این موضوع باشد.»
این استاد دانشگاه با اشاره به این مسئله یا مقوله فرادولتی اظهار کرد: «بحث این است که در نهایت باید یک اراده بالاتر از دولت و شورای امنیت ملی بر آن صحه بگذارد. به همین دلیل است که می‌گوییم برخی موارد مقوله‌ای فرا دولتی است.»
نسبت دادن برخی مطالبات به دولت مقوله‌ای تحلیل‌پسند نیست
برخی مطالباتی که افراد یا جریان‌های سیاسی مسئولیت آن را بر دوش دولت می‌گذارند در بسیاری از موارد ناشی از نوعی عدم‌آگاهی و علم به جایگاه و وظایف قانونی ریاست‌جمهوری است. مطهرنیا در این مورد معتقد است: «در اینجا نسبت دادن برخی مطالبات به دولت (چه دولت روحانی و چه دولت‌های قبل از روحانی) نمی‌تواند چندان مقوله‌ای تحلیل‌پسند باشد. می‌تواند تا حدودی به افکار عمومی این مقوله را انتقال دهد که دولت در این قضایا باید کوشا باشد.»
مطهرنیا شناخت و آگاهی با ساختار نظام جمهوری اسلامی و در کنار آن وظایفی که نهاد دولت در این چارچوب برعهده دارد را به عنوان راه‌حل و مسیری می‌داند که از طریق آن می‌توان بسیاری از مسائل را حل و فصل کرد. وی در این مورد بیان کرد: «هم‌اکنون بعد گذر از 4 دهه از انقلاب اسلامی و آشنایی افکار عمومی با ساخت و ساختار قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران حتی افکار عمومی توده‌ها به خوبی وقوف دارند که رئیس‌جمهوری تنها در مقوله قدرت در چارچوب قوه مجریه و آن هم مدیریت قوه مجریه توانایی اقدام و عمل دارد. بنابراین انداختن توپ در زمین دولت از سوی افکار عمومی پذیرفته نخواهد شد و این نیتی است که به نظر می‌رسد در وضعیت کنونی عده‌ای به دنبال آن باشند.»
طرح رقابت پنهان
از سوی دیگر، به گفته بسیاری از تحلیلگران مسئله اساسی در طرح و پرداختن و علم کردن این مطالبات است که جریان اصولگرایی خود را در شمایلی نشان می‌دهد که مطالبه‌کنندگان اصلی به آن معتقدند و این جهت‌گیری‌ها ناشی از نوعی استراتژی پنهان از سوی اردوگاه رقیب برای تحت فشارگذاشتن دولت و فروغلتاندن آن از متن به حاشیه است.
مطهرنیا اتخاذ چنین استراتژی‌هایی از سوی اصولگرایان را به رقابتی پنهان میان دو جریان اصلی کشور تعبیر می‌کند و معتقد است: «استراتژی در ادبیاتی که من آن را معنا می‌کنم هنر بهتر رقابت کردن است. به هر ترتیب اصولگرایان با تحول‌خواهان (اصلاح‌طلبان و اعتدالیون) در رقابت شدیدی به سر می‌برند. عقبه تحول‌خواهان بر برخی مطالبات تاکید دارند اما نکته اساسی در اینجا این است که آنها بر همین مسئله تاکید داشتند و بر این نکته تکیه کردند که این مقوله هدیه‌ای برای محصوران است تا از وضعیت کنونی بهترین بهره را برای محافظت آنها به عمل آورد. این ادبیاتی است که اساسا اصولگرایان برگزیده‌اند.»
مطهرنیا طرح این استراتژی را معطوف به شبکه اصولگرایی تندرو می‌داند و در این مسئله معتقد است که باید میان اصولگرایی میانه‌رو و تندروهای این جریان تمییز قائل شد: «اصولگرایی در اینجا آن طیف اصولگرایی منطقی نیست بلکه یک عده از آنها که رویکرد رادیکالیستی و تندروانه دارند.»
توهم هنرمندی اصولگرایان افراطی
مطهرنیا بر این اعتقاد است که پیش‌دستی طرح برخی از این مطالبات از سوی جریان اصولگرایی افراطی برای تحت فشار قرار دادن دولت راه به جایی نمی‌برد. وی در این مورد گفت: «از این منظر باید به این نکته توجه داشته باشیم، اساسا آنچه در این زمینه بیان می‌شود نمی‌تواند هنرمندی اصولگرایان افراطی را برای رقابت به نمایش بگذارد؛ چرا که به هر تردید افکار عمومی بسیار نکته‌سنج هستند و اکنون بسیاری از مسائل را از شبکه‌های گوناگون اجتماعی دریافت می‌کنند و در آینده نیز با توجه به رشد فناوری‌های اطلاعاتی امکان فیلتر کردن این شبکه‌های اجتماعی از بین می‌رود. لذا این جریان هنرمندی خود در بهتر رقابت کردن را باید بیش از آنچه در امروز به نمایش می‌گذارند، به نمایش بگذارند.»
پای فشردن یا به قرینه سیاست‌ورزی کردن جریان تندروی اصولگرا در موارد متعدد مسبوق به سابقه است و در این میان بسیاری از فعالان این جریان اتخاذ چنین راهبردی را به خیال خود رجعت به فضای آرمانی و دور شدن از تمامی ناکامی‌هایی می‌دانند که در این سال‌ها نصیب‌شان شده است. نکته مهم اینجاست که این استراتژی‌ها تماما به ضرر این جریان تمام شده است. مطهرنیا در این مورد می‌گوید: «اصولگرایان و تحول‌خواهان هر کدام طرفداران خاص خودشان را در جامعه ایران به طور ثابت دارند. بخشی از جامعه وجود دارد که بخش در واقع سیال جامعه ماست و حدود 40 درصد از مردم را در برمی‌گیرد. آنچه که در اینجا هم برای تحول‌خواهان هم برای اصولگرایان اهمیت جدی پیدا می‌کند آن است که بتوانند تا حدودی این بخش از جامعه را به طرف خود جلب کنند. با توجه به ساختار طبقاتی این بخش که تا حدودی می‌توانیم بگوییم توده‌های فعال نه عوام منفعل را دربرمی‌گیرد به نظر می‌رسد که چنین جهت‌گیری‌هایی نخواهد توانست جوابگوی هدف‌گذاری جریان اصولگرا در این زمینه باشد.»
با این تفاسیر می‌توان اینگونه رفتار و سیاست‌ورزی جریان اصولگرا را نوعی انتحار سیاسی دانست؛ با توجه به اینکه از سال 92 به بعد جریان مذکور هر بار با ناکامی‌های جدی در مواجهه با رقیب خود مرتکب شده است، مسائلی را دست‌آویز فشار به دولت قرار می‌دهد که اعتقادی به آن ندارند و تنها با برخی مطالبات جریان رقیب خود عکس یادگاری می‌اندازند و به گونه‌ای خود را همسو با مطالبات حداکثری نشان دهند.