روزنامه شهروند
1396/06/05
مشاور فرهنگي يا رمالي؟!
شايد باوركردن برخي از خبرها براي ما سخت باشد و چنين اخباري را شوخي و شايعه تلقي كنيم و آنها را عملي ندانيم ولي مشكل اين است كه برخي از اين اخبار بهظاهر شوخي يا شايعه اصلا هم شوخي يا شايعه نيستند و در ايران واقعيت پيدا ميكنند. يكي از اين موارد استفاده از جادوگران در مسابقات فوتبال است. هميشه فكر كردهايم كه جادوگري و مسائل عجيبوغريب آن مربوط به قبايل بَدَوي و پيش از تاريخ است؛ حتي در اين جوامع هم اخيرا مردم اقدام به كشتن جادوگران ميكنند؛ چرا كه متوجه كلاهبرداري آنان شدهاند. با اين حال در خبر روزنامه شهروند آمده است:«یکی از مدیران عامل باشگاههای لیگ برتری به دلیل توسل به خرافه و رمالی و ارتباط با فردی که خود را جادوگر نامیده بود، برای سه سال از هر گونه فعالیت فوتبالی محروم شده است. ظاهرا سال گذشته در جریان دیدار ماشینسازی با سیاهجامگان در مشهد ماموران نیروی انتظامی مستقر در ورزشگاه به یک فرد که کاور عکاسی بر تن داشته، مشکوک میشوند که در ادامه و پس از درخواست از او برای ارایه مدارک مربوط به شغل عکاسی، متوجه میشوند که این فرد عکاس نیست و تنها در پوشش عکاسی برای ارتکاب عمل خلاف قانون در کنار زمین بازی حضور یافته است. سپس این فرد به همراه ماموران به مقر نیروی انتظامی در نزدیکی ورزشگاه منتقل میشود که پس از بازرسی از او، وسایل مربوط به جادوگری و رمالی شامل دستنوشتههایی از این فرد کشف میشود. پس از بازداشت این فرد، مدیرعامل سیاهجامگان به همراه مدیر رسانهای این باشگاه برای ضمانت این فرد در مقر انتظامی مربوطه حاضر و مدعی میشوند که این فرد در باشگاه آنها فعالیت دارد. در تحقیقات صورتگرفته توسط کمیته اخلاق مدیران این باشگاه مدعی شدند؛ او مشاور فرهنگی است اما درنهایت با بررسیهای تکمیلی مشخص شد كه او جادوگر است. ظاهرا مدیرعامل اینکه فرزند محمد عباسی مالک سیاهجامگان است، با محرومیت سه ساله از فعالیت در فوتبال ایران روبهرو شده اما پدر او این موضوع را تکذیب کرده و آن را شایعه دانسته است.»
جادوگري كنار زمين به عنوان مشاور فرهنگي آن هم براي جادوكردن داور در جامعهاي كه اصولا جادوگري هم به لحاظ شرعي و هم قانوني جرم است و كلاهبرداري نيز محسوب ميشود از خبرهای باورنکردنی است. ورزشي كه در دنیا هر روز بيش از پيش متكي به دانش و تجربه و قيمت بازيكنان و مربيان آن دهها ميليون دلاري شده و سالانه صدها ميليارد دلار پول در اين صنعت ورزشي ردوبدل ميشود؛ آنگاه مديران ورزشي ما افراد جادوگر را تحت عنوان مشاور فرهنگي به كار ميگيرند و به صورت متقلبانه آنان را در قالب خبرنگار عكاس به كنار زمين ميفرستند. جالب اينكه خبرنگاران عكاس هنوز اعتراضي جدي عليه اين اقدام نكردهاند و خبر ماجرا نيز به صورت حاشيهاي درج و تمام ميشود؛ چرا با چنين وضع مبتذلي مواجه هستيم؟ البته اين مسأله فقط به ورزش و فوتبال منجر نميشود. در حوزههاي ديگر هم به طریق بيان خاطرات عجيبوغريب و خارق از عادت براي اثبات حقانيت این فرد یا گرایش يا رسيدن به موفقيت مشاهده ميشود. با اين حال ميتوان چند علت را در بروز اين رفتارها موثر دانست؛ علت ساختاری و فردی را میتوان از یکدیگر جدا کرد.
شايد نخستين و مهمترين علت فقدان نظارت رسمي و غيررسمي باشد. اگر در آفريقا و هند و جوامع مشابه جادوگري هست، بهنسبت شفاف و با اطلاع نسبي ديگران است. ولي در ايران چون نهاد نظارتي ضعيف است، كارها پنهاني صورت ميگيرد و هنگامي كه علني ميشود، تازه معلوم ميشود كه چنین كارهايي در غياب شفافيت انجام ميگیرد. علت ديگر دولتيبودن اينگونه نهادهاست؛ دولتيبودن به معناي آن است كه امكان حضور افراد كمصلاحيت در امور مديريتي افزايش پيدا ميكند و چنين افرادي چون قادر به ارتقاي وضعيت خود از طريق عادي و علمي و عرفي نيستند، به جادو و جنبل و امور مشابه متوسل ميشوند و از آنجا كه مدیریت رانتی و دولتي است، چندان دغدغه پرداخت پول و هزينه از جيب مردم را نيز ندارند. آنان چون سطح دانش و تجربه خودشان اندك است، نميتوانند افراد داراي صلاحيت كافي را استخدام و با آنان همكاري كنند. مدير ضعيف بهناچار بايد مربي و ساير مديران تيم او نیز ضعیف و حرفگوشكن باشند. طبيعي است كه مديران و مربيان صاحب صلاحيت با اين افراد همكاري نميكنند و آنان هم درنهايت دست به دامن یکی از این دو كار ميشوند؛ يا دنبال فساد و پرداخت رشوه و پول و خريد داور و... ميروند يا دنبال جادوكردن و چهبسا دنبال هر دو كار بروند.
در سطح فردی شايد اين پرسش در ذهن هر يك از ما به وجود آيد كه در جامعهاي كه چند ميليون دانشجو و ميليونها نفر فارغالتحصيل آموزش عالي دارد و رسانههاي جديد و فناوري تا اين حد گسترده شده است و دسترسي به انواع علوم و فنون بهنسبت ساده است، چرا شاهد اين پديدهها هستيم؟ گاهي در صفحه حوادث مطبوعات اخباري را ميخوانيم كه دچار حيرت ميشويم. اينكه چگونه برخي افراد تحصيلكرده بويژه در ميان زنان براي حل مشكلاتشان به رمالها متوسل ميشوند و در اين راه چقدر هم هزينه ميكنند. تركيب دو عامل سبب اين رفتار ميشود؛ از يك سو رسيدن به بنبست و از سوي ديگر فقدان اعتمادبهنفس براي غلبه بر مشكل و عبور از آن و شكستن بنبست و يا حتي ناتواني در كنارآمدن با مشكل. افرادي كه نازا هستند به جاي درمان (در صورت امكان درمان آن) و يا به جاي پذيرفتن يك كودك (حل مشكل به گونه ديگر و دورزدن بنبست) و يا به جاي كنارآمدن با اين وضع و پذيرفتن آن و زندگي را در امور ديگري ادامهدادن، تن به رمالي و جادوگري ميدهند. مشابه همين وضع را در مديران مورد نظر ميتوان ديد. تا هنگامي كه برخي از نهادها ازجمله نهادهای ورزشی بويژه فوتبال آلوده به اين فساد رفتاري است، طبيعتا نبايد انتظار داشت كه تحولي اساسي در اين حوزهها ايجاد شود. البته اين حوزهها نيز تافته جدا بافتهاي از ساير امور نيستند، متاسفانه در جاهاي ديگر نيز اين رفتارها كمابيش و يا به صورتهاي ديگر قابل ديدن است.
سایر اخبار این روزنامه
تلاش بیوقفه برای معیشت مردم
حادثه بلای جان اقتصاد ایران
مالکان دریاچه چیتگر!
آنها فقر را به جان خریدهاند
راز قبر «رازی»
در متن، ماندن حتی پس از مرگ
شهرونگ
5 ساعت محاکمه عامل جنایت پارس آباد
نابسامانی قراردادهای کارگری
تهدید کیروش مرگ رویاها نزدیک است!
فهرست کمفروشان اینترنت اعلام شد
جریمه ۳۰هزار تومانی در انتظار رانندگانی که روی خودرو شعر مینویسند
با استیفای حقوق بیماران شاهد بالندگی روزافزون نظام درمان باشیم
مشاور فرهنگي يا رمالي؟!