مدیریت شهری نباید به بازی‌های سیاسی آلوده شود

سولماز رضایی، مدرس دانشگاه، مهندس عمران و دانش‌آموخته مقطع دکترا در رشته جغرافیای شهری و عضو انجمن پژوهش‌های شهری اروپاست. همچنین وی پژوهشگر حوزه شهری باسابقه بیش از یک دهه فعالیت در مجموعه شهرداری تهران است که در حال حاضر علاوه بر تالیف کتبی در حوزه مسائل شهری، در زمینه آموزش‌های شهروندی از طریق فضای مجازی مشغول به فعالیت است.

به‌عنوان اولین سوال، فعالیت چهارمین دوره شورای اسلامی شهر تهران و به تبع آن مدیریت شهرداری به پایان رسیده. یکی از مسائلی که در حوزه‌های مدیریت شهری مطرح است ورود این مجموعه‌ها در تعاملات سیاسی یا به‌عبارتی سیاست‌زدگی گاه و بیگاه مدیران شهری است. نگاه شما به چنین رویکردی برای ساختارهایی مانند شهرداری یا شورای اسلامی شهر بالاخص در شهر تهران چگونه است؟
شاید اولین شورای شهر تهران نشان داد معادلات سیاسی تا چه حد می‌تواند در کارکرد حوزه‌های مدیریت شهری موثر بوده و نقش داشته باشد، اما جایگاه سیاسی شهرداری تهران عملاً از اوایل دهه هشتاد شروع به رشدی فزاینده کرد به‌طوری که اکنون برای جریانات سیاسی کشور به‌دست آوردن جایگاه شهرداری تهران جذابیت زیادی دارد. البته این موضوع می‌تواند به‌نوعی هم برای مدیریت شهری دستاورد محسوب شود و هم به‌نوعی تهدید. از طرفی دیگر انتخابات دوره پنجم شورای اسلامی شهر تهران یکبار دیگر نشان داد جایگاه شهرداری با اینکه باید تا میزان ممکن از معادلات سیاسی کشور به‌دور باشد، اما باز محرک‌های سیاسی در این بین نقش بسزایی دارند. البته این امکان ندارد که توقع داشته باشیم افراد بدون هرگونه گرایش سیاسی در جایگاه‌های مدیریت شهری قرارداشته باشند. مهم این است افراد با هر روشی که وارد این جایگاه می‌شوند، در کنار نگاه سیاسی خود، نگاه شهری و مدیریت شهری برایشان در اولویت باشد. نمی‌توان به مردم اجبار کرد سیاسی و حزبی انتخاب نکنند، ولی مطالبات بعد از انتخابات، دیگر مطالبات عام است، یعنی 21 نفر اعضای شورای شهر به همان میزان که نماینده تفکرات جناح سیاسی خود هستند، باید به مطالبات علاقه‌مندان به جریانات سیاسی مخالف خود نیز توجه داشته باشند که اگر اینگونه شد، رویکرد شورا برای انتخاب شهردار کارآمد،‌ رویکردی عاقلانه و دلسوزانه خواهد بود.


از طرفی وقتی یک ‌نفر در جایگاه سکانداری یک شهر قرار می‌گیرد، آن‌هم شهری که پایتخت سیاسی یک کشور است و محل تولد بخش عمده‌ای از رویدادهای سیاسی جامعه، باید هم ادبیات مدیریت شهری را فراگرفته‌ باشد و در کنار آن یک سیاستمدار نیز باشد که منش و روش سیاست را آموخته تا بتواند در تعاملات خود با سیاسیونی که در جهت‌گیری‌ها و تصمیم‌گیری‌های مدیریت شهری نقش ایفا می‌کنند، به نفع شهر و مردم
قدم بردارد.
متاسفانه در تمامی ادوار شورای شهر از ابتدا تاکنون رویکردی که بلوغ فکری عدم استفاده سیاسی و جناحی از شورا و شهرداری را به‌طور کامل نشان دهد دیده نمی‌شود که امیدوارم این روند اصلاح شود. شاید چهره‌های سیاسی شاخص کشور وظیفه دارند خود این التزام به سیاسی‌نشدن شورای شهر را در وهله اول نشان دهند اگر حسن‌نیتی برای رفاه شهروندان وجود دارد. به‌نظر من جریانات سیاسی باید بدانند اگر حوزه مدیریت شهری نیز به بازی‌های سیاسی آلوده شود،‌ تبعات منفی آن تمام جامعه را دربرمی‌گیرد و مردمی که از مدیریت شهری صرفاً انتظار خدمت دارند دچار یاس شدیدی می‌شوند. در کشور ما مردم به اندازه کافی از سیاست‌زدگی در تمام شئون خسته‌اند شاید بهتر باشد این مجموعه را برای آسایش فکری مردم سیاسی نکنیم!

به‌عنوان یک فعال و پژوهشگر در حوزه شهری برای شهری به نام تهران با تمام اتفاقات مثبت و منفی که در ادوار مختلف مدیریت شهری با گرایشات مختلف سیاسی برای آن اتفاق افتاده، چه چشم‌انداز آرمانی و واقع‌گرایانه‌ای را تصور می‌کنید؟
برای پاسخ به این سوال به‌نظرم بهتر است بدانیم در سند چشم‌انداز بیست ساله‌ نظام جمهوری اسلامی در خصوص شهر تهران دقیقاً این مطلب آمده است: «تهران، جهان‌شهری است فرهنگی،‌ دانش‌بنیان با هویت اصیل ایرانی و اسلامی، زیبا،‌ مقاوم،‌ مرفه‌ و معیار در دنیای اسلام. بر همین اساس، در چشم‌انداز تهران در افق 1404، تهران به‌عنوان یک جهان‌شهر فرهنگی مطرح
شده است.»
این چشم‌اندازی است که بر اساس ظرفیت‌های موجود پایتخت جمهوری اسلامی ایران تدوین شده و قابل دسترس است، اما انحراف از نیل به هدف در زمان مشخص شده هنگامی به‌وجود می‌آید که از این ظرفیت‌ها به‌درستی و در زمان مناسب استفاده لازم نشود. نمی‌خواهم نگاهی توام با ناامیدی به این موضوع داشته باشم، اما واقع‌نگری را نباید فراموش کرد. آنچه ما برای شهرمان با توجه به داشته‌های خود انتظار داریم و آرزو می‌کنیم شهری است که جای جای آن هویت ایرانی – اسلامی را فریاد بزند. این موضوع نه فقط در نوع معماری و نمای شهری باید متبلور شود بلکه تمام ارکان شهری باید در یک نظام هماهنگ به‌گونه‌ای چینش شود تا فضا را برای تحقق سبک زندگی اسلامی- ایرانی برای هر شهروندی فراهم کند. انتظار دیگر برای شهر تهران شهری است که در کانون معادلات سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی در جامعه جهانی تعیین‌کننده و حرفی برای گفتن داشته باشد و به‌گونه‌ای که در سند یاد شده آمده «جهان‌شهر» باشد. هم‌اکنون نیز تهران شهری تعیین‌کننده در معادلات جهانی است، اما شاید در حال حاضر فقط در حوزه‌هایی خاص که سند چشم‌انداز این تاثیرگذاری را در همه حوزه‌های ممکن برای تهران ترسیم می‌کند. شهری که در آن پیکره‌ای با بیش از 7 هزار سال قدمت کشف می‌شود، شهری است که به لحاظ هویت تاریخی حرف زیادی برای گفتن دارد و باید استانداردی در تراز جهانی داشته باشد. این نگاه در عین حال که نگاهی آرمانی است، اما فاصله‌اش تا تحقق کامل تنها با یک مدیریت صحیح و اصولی و علمی بسیار به واقعیت نزدیک است.

شما سابقاً در مطلبی از خصوصیات شهردار کارآمد گفته بودید. اگر بخواهیم این خصوصیات را برای شهردار شهری مثل تهران بیان کنید کدام موارد اولویت بیشتری خواهد داشت؟
همانطور که قبلاً عرض کرده بودم شهردار موفق خصوصیات متنوعی باید داشته باشد که در شاخه‌های مختلف مدیریتی منحصربفرد است، چون جایگاه مدیریت شهرداری جایگاه خاص و چندوجهی است. تمام خصوصیات یک شهردار کارآمد شامل حال شهردار شهری مانند تهران می‌شود، اما با توجه به مطالبی که در همین مصاحبه اشاره شد، جایگاه خاص سیاسی شهرداری تهران چه بخواهیم و چه نخواهیم متاثر از چهره‌ها و جریانات سیاسی کشور است و این مطلب مستقیماً بر زندگی روزمره مردم شهر اثرگذار است. شاید از بین تمام خصوصیات یک شهردار کارآمد، توانمندی در ایجاد تعامل مثبت با نهادها و افرادی که چنین تاثیرگذاری بر شهر و مردمانش دارد، قابل تامل‌تر است. در چنین فضایی شهردار موفق باید جهت‌گیری سیاسی خود را به جهت حفظ منافع مردم شهر به کارگیرد، اما از ورود این جهت‌گیری‌ها در حوزه‌های دیگر ممانعت به عمل بیاورد. برای مثال، سال‌هاست مناقشات فراوانی بین دولت و شهرداری تهران وجود داشته که هیچ‌گاه نه سرانجامی داشته و نه آورده‌ای برای شهر و مردمش. نمی‌خواهم در این خصوص خیلی وارد جزئیات بشوم و قضاوت کنم، اما همه می‌دانیم اگر تعاملی مثبت بین دولت مرکزی و دولت محلی یا همان شهرداری وجود داشته باشد ریشه بسیاری از اختلافات من‌جمله اختلافات مالی خشک خواهد شد. به جهت ایجاد این تعامل سازنده، بهینه‌سازی ضوابط و مقررات موجود برای همسویی فعالیت‌ تمام ارگان‌های دخیل در امور شهری ضروری است. به‌عبارتی راه‌حل جامع چنین مشکلاتی دستیابی به مدیریت واحد شهری است که هنوز با چنین جایگاهی فاصله زیادی داریم.

در حال حاضر جایگاه شهرداری‌ها بالاخص شهرداری تهران در نگاه مردم چگونه است و چه راهکاری را برای بهبود این نگاه پیشنهاد می‌کنید.
اگر بخواهیم منصفانه به این موضوع نگاه کنیم جایگاه شهرداری تهران طی دو دهه اخیر از یک مجموعه صرفاً خدماتی که به‌عنوان مثال مدیریت پسماندها یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های آن به‌شمار می‌آمد، تغییر زیادی کرده و در حال تبدیل‌شدن به یک نهاد اجتماعی است و غیر از این نیز انتظار نمی‌رود، اما اینکه سرعت تبدیل‌شدن به چنین نهاد اجتماعی ناگزیری چقدر است، قابل بررسی است. به هر حال اولین شرط چنین تغییر رویکردی ایجاد اعتمادعمومی در میان جامعه شهری است. باید قبول کنیم که اعتمادعمومی شهروندان نسبت به مجموعه شهرداری هنوز ترمیم پیدا نکرده است. یکی از مهم‌ترین راه‌های ترمیم این جایگاه، ایجاد فضای بازتر برای حضور شهروندان در مدیریت شهری و تسهیل شرایط مشارکت آنها در تمام حوزه‌های فکری و عملیاتی و حتی نظارتی در مدیریت شهری است. برای مثال، باید شرایطی ایجاد کرد تا مردم تاثیر نهادهایی چون شورایاری‌ها و سرای محلات در کیفیت زندگی خود را به عینه ببینند و به آنها اعتماد پیدا کنند. در حال حاضر خیلی از مردم نمی‌دانند چگونه می‌توانند با بدنه شهرداری همکاری کنند. از طرفی دیگر واگذاری پروژه‌های شهری در حوزه‌های اقتصادی، عمرانی و فرهنگی به بخش‌خصوصی و مجموعه‌های مردم‌نهاد به‌گونه‌ای که شرایط حضور همه فراهم باشد و نه فقط نهادهایی خاص، می‌تواند هم سطح کمی و کیفی ارائه خدمات را به مردم و شهر افزایش دهد و هم سرمایه اعتماد بیشتر مردم را برای مدیریت شهری به ارمغان بیاورد.

چه میزان حضور نخبگان را در اداره شهر در این مسئله موثر می‌دانید و چه راهکاری برای چنین حضوری پیشنهاد می‌کنید.
برای رسیدن به جایگاهی مناسب در این خصوص در ابتدا باید بروکراسی اداری را برای چنین حضوری تا حد امکان کاهش داد. تمامی قوانین مبتنی بر حقوق شهروندی بر چنین تسهیلی تاکید دارد، همچنین استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی برای استفاده از چنین ظرفیت‌هایی با توجه به پیچیدگی‌هایی زندگی امروز شهری بدیهی است. اینها ابتدائیات الزامات جذب نخبگان است. در ادامه راهکارهای مختلفی مانند راه‌اندازی رشته‌های دانشگاهی موردنیاز شهرداری با هماهنگی وزارتخانه‌های مربوطه، استفاده از ظرفیت‌های دانشگاه‌ها و مجموعه‌های پژوهشی در پیشبرد اهداف و برنامه‌ریزی‌های استراتژیک مدیریت شهری که با تاسیس واحدهای تحقیق و توسعه (R&D) امکانپذیر است، همچنین با توسعه مرکز مطالعات شورای شهر و اقداماتی از این دست می‌توان شرایط را برای حضور نخبگان فراهم کرد.

به نظر شما اولویت مدیریت ‌شهری جدید باید چه باشد؟
کارهای انجام نشده زیادی وجود دارد. معتقدم شهردار جدید باید به فوریت و با برنامه‌ریزی اصولی مدیریت شهری را متحول کند. شهردار باید خود و مدیرانش را ملزم به اجرای قانون کند. از سوی دیگر شورای شهر باید بر عملکرد مجموعه شهرداری نظارتی جدی کند. مسئله‌ای که تاکنون آنچنان که باید و شاید صورت نگرفته است. همچنین اختیارات مدیریت شهرداری باید کاملاً تبیین شود. حتی اگر در جایی افزایش اختیارات شهردار می‌تواند برای شهر و مردم مفید باشد باید این موضوع هم پیگیری شود. به عبارتی موضوعی که بارها و بارها تکرار شده یعنی همان مدیریت یکپارچه شهری محقق شود. موضوع دیگر بحث درآمد پایدار برای شهرداری تهران است. باید نظام‌نامه شهرداری‌ها از جهت مشخص کردن منابع مالی پایدار تدوین و ارائه شود. اگر ظرفیت‌های شهر به‌درستی شناسایی شود مولفه‌های اقتصاد شهری را فعال و گردش مالی را افزایش می‌دهد که باعث می‌شود منابع پایداری از محل عوارض مختلف و مالیات نیز افزایش یابد. همانگونه که چنین درآمد پایداری سال‌هاست در شهرهای پیشرفته نهادینه شده است. در کنار همه اینها مدیریت هزینه‌ها و افزایش میزان بهره‌وری نیز نقشی اساسی دارد. به‌طور کلی یکی از نشانه‌های یک مدیر موفق در حوزه شهری اولویت‌بندی اقدامات است که از شهردار شهری مانند تهران چنین مسئله‌ای انتظار می‌رود. دیگر زمان اینکه مدیریت شهری چه اجباراً و چه تعمداً بخواهد روی درآمدهای ناپایداری مانند فروش تراکم حساب ویژه‌ای باز کند به پایان رسیده است.

همانطور که گفته شد شهرداری دیگر نهادی اجتماعی شده و روزبه‌روز باید چنین رویکردی را در بدنه مدیریتی خود تقویت کند. یکی از جنبه‌های چنین نهادی برنامه‌ریزی فرهنگی است. به نظر شما در وهله اول چنین فرآیندی چگونه باید شکل بگیرد و در مرحله بعد چنین برنامه‌ریزی چگونه باید عملیاتی شود؟
ببینید در انجام هرگونه برنامه‌ریزی چه فرهنگی و چه عمرانی و چه هر حوزه دیگری باید نیازسنجی قبل و اثرسنجی بعد از اجرا و نیز پایش اقدامات به‌صورت مستمر انجام شود که این مهم به‌خصوص در مباحث فرهنگی کمتر به‌چشم می‌خورد که این روند باید بهبود یابد. از طرفی به جهت برنامه‌ریزی فرهنگی در حوزه شهری باید به‌گونه‌ای اقتضائات زندگی شهری مدرن لحاظ شود. یعنی برای چنین برنامه‌ریزی باید حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، هنری، زیست‌محیطی، آموزشی و اجتماعی به‌صورت کامل لحاظ و در نظر گرفته شود.
اما از باب اهمیت این موضوع میتوان گفت از آنجاکه علم مدیریت با پدیدههای اجتماعی و فرهنگی جامعه در ارتباط کامل است، فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی در شهرداری باید مجموعه‌ای از اهداف، سیاست‌ها و برنامه‌ها برای تحول فرهنگ شهروندی مبتنی بر ارزش‌ها و ناظر به اهداف موردنظر باشد. شاید مهم‌ترین هدف برنامه‌ریزی و فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی در شهرداری افزایش روحیه مشارکت و مسئولیت‌پذیری شهروندان در تمام ارکان شهری است. همچنین می‌دانیم حوزه اثرگذاری فرهنگی شهری مانند تهران فراتر از 22 منطقه شهری است و به‌عنوان پایتخت جمهوری اسلامی ایران نه‌تنها در سطح کشور بلکه فراتر از آن نیز عمل می‌کند، بنابراین این مسئله در شهر تهران اهمیت فراوانی دارد. یک مدیریت شهری پویا باید از تمام ابزارهای روز از قبیل فضای مجازی، رسانه‌های مکتوب و چندرسانه‌ای برای این موضوع استفاده کند.

گویا شما تالیفاتی هم در حوزه شهری داشته‌اید. لطفاً در این خصوص توضیح دهید.
بله. بنده تالیفاتی دارم که بعضی از آنها با محوریت شهر و مسائل پیرامون آن است. اولین کتابی که می‌خواهم به آن اشاره کنم کتاب «دانشنامه جغرافیای شهری در آینه ادب پارسی» است که بنده افتخار همکاری با استاد عزیز پروفسور پرویز کردوانی – چهره ماندگار علمی کشور – را برای تالیف این کتاب داشته‌ام. به‌صورت بسیار خلاصه عرض کنم این کتاب پژوهشی میان رشته است در حوزه جغرافیای شهری و ادبیات فارسی که در این کتاب به‌تمامی ابیات شاعران پارسی زبان که در آن از شهری نام‌برده شده و تعریفی مختصر از خصوصیات و تاریخچه آن شهر ارائه شده است. کتاب دیگری که می‌توانم اشاره کنم کتابی است با عنوان «آوازه‌ای برای یک شهر» با موضوع برندینگ شهری که در این کتاب به بیان مسئله و ذکر ضروریات و الزامات برندینگ شهری پرداخته‌ام. به مباحثی از قبیل نمادها و نشانه‌های شهری، هویت شهری و معرفی هنرهای اصیل ایرانی در این کتاب به تفصیل پرداخته شده است.
کتاب دیگری که در حوزه مباحث شهری تالیف کرده‌ام کتابی است با عنوان «از وصفنارد تا واسنار» که در این کتاب با مقایسه یکی از فرسوده‌ترین و نیازمندترین محلات شهر تهران در ایران به نام «وصفنارد» با شهر «واسنار» هلند که محل اقامت خانواده سلطنتی این کشور است، سعی کرده‌ام بیان کنم مهم نیست در کجای این کره جغرافیایی زندگی می‌کنیم و فارغ از دین، مذهب، نژاد و زبان هر کسی به صرف انسان بودن دارای حق شهروندی است و شهرها به پایداری نخواهند رسید جز آنکه شهروندانشان پایدار باشند.

تشکر می‌کنم از شما بابت وقتی که گذاشتید.
من هم برای شما آرزوی موفقیت می‌کنم.