رفتن زیر پوست آدم‌ها

مجموعه مستند «كارستان » از جمله فيلم هاي مهمي  است  كه اين روزها در گروه «هنر وتجربه » اكران شده اند .جدااز سوژ ه هاي بكر هر شش فيلم ، هريك  از موضوعات  اين فيلم ها سؤالات  مهم جامعه فعلي را نشانه گرفته‌اند. اينكه درجامعه‌اي اشتغال  زايي،‌ از جمله معضلاتي است كه براي مرتفع شدن آن هنوز  راه حل قطعي پيدا نشده كه خوشبختانه دراين فيلم ها با نمايش كيش شخصيت و سلوك رفتاري  كارآفرينان در بخش خصوصي  براي عملي‌كردن ايده‌ها ي خود  دست كم راهي ملموس پيش‌روي مخاطب قرار مي‌دهد  و‌ اهميت و تأثيرگذاري سينماي مستند را از ثبت صرف وقايع و رويدادها فراتر مي‌برد و نقش  بي‌‌بديل  آن را در اصلاح امور جامعه با ظرافت‌هاي زيبايي‌شناسانه در معرض ديد عموم  مي‌گذارد. در اين مسير  با  سازندگان اين مجموعه‌ها به گفت‌وگو نشستيم . غير از بهرام عظيم پور كه به دليل سفر غايب اين ميزگرد بود با همراهي رخشان بني‌اعتماد‌، ‌مجتبي ميرتهماسب‌، ‌محسن عبدالوهاب‌، ‌مهناز افضلي،‌ ‌شيرين برق نورد و مهدي گنجي درباره اين فيلم‌ها گفت‌و‌گو كرديم كه مي‌خوانيد:
چطور یک گروه از فیلم‌سازان با دیدگاه‌های مختلف دور هم جمع می‌شوند و می‌توانند تحت لوای یک پروژه کارهایی را خلق کنند که به نظرم یکی از ماندگارترین کارهای سینمای ایران است و خوشبختانه این گروه هرکدام در سینمای مستند کارنامه قابل‌قبولی دارند. البته به نظر می‌رسد آینده سینمای ایران با سینمای مستند گره خورده است. چون این روزها در سینمای داستانی چندان شاهد خلاقیت نیستیم. جرقه این ایده از کجا آمد؟
میرتهماسب: در مورد ایده بهتر است خانم بنی‌اعتماد توضیح دهند، چون ایده اصلی از ایشان است و سال‌ها بود که می‌خواستند در مورد چنین موضوعاتی فیلم ساخته شود، اما زمستان سال 91 پیگیری‌ها جدی‌تر شد که برای اجرائی‌کردن چنین ایده‌ای، چه باید بکنیم. از ابتدا روی تجربه‌های قبلی خودمان و روی نداشته‌هایمان حساب کردیم! و می‌خواستیم شیوه‌های فردی و قبلی خودمان را با یک کار گروهی ترکیب کنیم و با همین استدلال، روی توان سینمای مستند و مستندسازان حساب باز کردیم. از طریق «بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان»، پژوهش‌های اولیه، شناخت موضوع و شخصیت‌ها هم انجام شد. البته در مورد «کارستان» از همان ابتدا به 26 قسمت فکر کرده بودیم، اما حدود یک‌سال‌ونیم از زمان ایده تا شروع تولید طول کشید و متوجه شدیم شرایط ساخت 26 قسمت فراهم نیست و چون اصرار داشتیم فیلم‌ها در بخش خصوصی و با بودجه غیردولتی ساخته شوند، شش فیلم را به‌عنوان فاز اول پروژه تعریف کردیم و بر اساس اولویتی که به موضوعات دادیم، از دوستان فیلم‌ساز برای همکاری و ساخت این فیلم‌ها دعوت کردیم. همین‌جا یاد می‌کنم از دوست عزیزم، مرحوم محمدرضا مقدسیان که اولین کسی بود که به مجموعه دعوت شد و از دو پژوهشی که آن زمان آماده بود، پژوهش «طبرستانی‌ها» برایش جذاب‌تر بود و آن فیلم را انتخاب کرد و وارد پژوهش میدانی و ارتباط با شخصیت‌ها و سفر پژوهشی شد و در حال رسیدن به فیلم‌نامه اصلی بود که آن بیماری ناگوار اتفاق افتاد و متأسفانه از بین ما رفتند. جای دیگر کارگردان مجموعه، آقای بهرام عظیم‌پور، هم اینجا خالی است که به دلیل سفر نتوانستند در این نشست حضور پیدا کنند.
البته به نظرم روی موضوع بسیار مهمی دست گذاشته‌اید. اینکه بحث اشتغال در کشور ما مسئله‌ای حیاتی است و مهم‌تر اینکه در بخش خصوصی چنین روحیه‌ای مقاوم و روی خلاقیت و اراده و انگیزه آدم‌ها متمرکز شود، کاملا از نگاه امروزی و واقعی نشست گرفته است. این ایده چگونه مورد توجه قرار گفت؟ ‌
بنی‌اعتماد: معتقد نیستم ایده‌ها جرقه‌ای هستند که ناگهان به ذهن آدم خطور می‌کنند. طبیعتا دغدغه‌ها و موضوعاتی که پیش‌تر به دلایل مختلف ذهن را به خود مشغول کرده‌اند، زمانی بعدتر به صورت یک ایده خود را نشان می‌دهند. درواقع «کارستان» وجه دیگری از دغدغه‌های من در کارهای دیگر سینمایی و مستندم است. به همان اندازه که اعتقاد دارم در سینمای اجتماعی مستند یا داستانی پرداختن به معضلات، نارسایی‌ها، کاستی‌ها و آسیب‌ها مهم‌اند، در کنارش این ایده که خواهم گفت چطور شکل گرفت هم اهمیت دارد. زمانی فکر می‌کردم در برابر همه این نارسایی‌ها، مشکلات و معضلاتی که وجود دارد کسانی هستند که با دغدغه‌های شخصی، ولی با رویکرد بهبودبخشی وضعیت جامعه با همه موانعی که پیش‌رویشان وجود دارد سعی می‌کنند جهان خود و پیرامونشان را بهبود ببخشند. البته اینها کسانی نیستند که از اول فکر می‌کنند رسالتشان تغییر جهان است؛ ایده‌ای که فکر می‌کنم الان به اشکال مختلف در تفکرات مختلف جهان مدرن هم شکل می‌گیرد که اگر از اصلاح پیرامون خودمان شروع کنیم، جزیره‌های کوچک به اقیانوس تبدیل می‌شوند. شروع شکل‌گیری این ایده به آشنایی من با «بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان» از طریق خانم «فیروزه صابر»، زمانی که تازه ‌تأسیس شده بود، برمی‌گردد.


چه سالی؟
بنی‌اعتماد: