محروميت با تعويض از بين نمي‌رود!

فقر و محروميت ناشي از موقعيت طبيعي و بي‌توجهي سياسي است كه گريبانگير مناطق كم‌برخوردار مي‌شود و به دنبال خود، ضايعاتي از نوع آسيب‌هاي اجتماعي و فرهنگي و به ويژه اقتصادي به همراه دارد و در اين‌گونه موارد تنها با برنامه‌ريزي درازمدت، مشكلات قابل مرتفع است. استان خراسان جنوبي گرچه از غناي فرهنگي خاصي برخوردار است اما همواره از فقر و محروميتي اقتصادي كه فرهنگ را چاشني خويش داشته، رنج مي‌برد يا به عبارتي مردمان اين سرزمين در عين فرهنگ‌داري به بسياري از نداري‌ها خو گرفته و از اين منظر به «صبوران فرهنگ‌مدار» شهره‌اند. دوري از پايتخت، اقليم خشك و كويري، قناعت، متانت و بي‌توجهي به صدارت از جمله عواملي است كه اين گوشه از كشور پهناور ما را از بسياري از امتيازات محروم ساخته و آن را به استاني با كمترين امكانات رفاهي تبديل كرده است.
در اين خطه از ايران، تلاش بي‌مزد و منت سرلوحه درس همان مدارسي است كه از نيمكت‌هاي چوبي آن، مشاهيري در پهنه علمي دنيا به شهرت رسيده و از غيرت خود ناني از تنور گرم‌شان خورده‌اند.
اغلب كويرنشينان اين نقطه از ميهن‌مان اگر گرايشي به جناح خاصي داشتند نه از تبليغات و تعليمات سياسي بوده كه بر عكس، اينان به دنبال دادخواهي از هر دادخواهي هستند كه به داد كوير تشنه برسد و كرت‌هاي به علوفه نشسته‌شان را سيراب كند، پس شايسته و بايسته است كه در اين ديار با سياست حكم نرانيم و حاكم دل مردماني باشيم كه از سر صدق و صفا به سياست‌هاي دولتي در مركز چشم دوخته‌اند تا از توشه تصميم‌ها و تعميم‌هاي اقتصادي و اجتماعي سهمي هر چند اندك در توسعه و آباداني داشته باشند.
صحبت از سهم‌خواهي حزبي و سياسي نيست كه انتظار از دولت و رييسي است تا در انتخاب استاندارش به همان سبك پيشين عمل كند و از تعويض و جابه‌جايي استاندار فعلي‌اش اجتناب ورزيده تا ايشان با همان درايت و شناخت عميقي كه از مشكلات و معضلات اين استان دارد به كار خود ادامه دهد و توسعه را نه به مفهوم جغرافيايي كه با ريشه‌هاي فرهنگي و تاريخي آن نهادينه كرده و ادامه آن را به پيوست‌هاي اصالت اين منطقه پيوند زند.