سالمندي فرصت مهمي است

رئيس دبيرخانه شوراي ملي سالمندان كشور اعلام كرد كه تا 15‌سال آينده جمعيت سالمند كشور دوبرابر خواهد شد. همين!! شنيده شد و تمام. كساني كه با موضوع جمعيت يا متغيرهايي مشابه آشنا هستند، مي‌دانند كه دوبرابرشدن يك پديده طي زمان محدودي چون 15‌سال چه اتفاق بسيار مهمي است كه بايد از اكنون خود را براي آن مقطع آماده كرد، در غير اين صورت با وضعي مواجه مي‌شويم كه حل مشكلات آن از عهده هيچ فرد يا حتي دولتي برنخواهند آمد. جميعت و ويژگي‌هاي آن از نوع موضوعاتي هستند كه تغييرات آنها با شيب آرام صورت مي‌گيرد ولي حل آنها نيز بسيار مشكل و زمانبر است، مگر آنكه تمهيدات لازم از پيش انديشيده شده باشد. براي نمونه اگر در يك‌سال با تورم 50درصدي هم مواجه شويم، مي‌توانيم با انجام اصلاحاتي به سرعت به تورم زير 10‌درصد برسيم، ولي اگر رشد جمعيت سالمندان سالانه 3‌درصد باشد، هيچ‌گاه نمي‌توانيم در كوتاه‌مدت آن را كنترل و كم كنيم، زيرا مردمي كه وارد اين گروه سني مي‌شوند، پيشاپيش به دنيا آمده‌اند.
براي آشنايي با وضعيت مسأله بد نيست كه تركيب سني جمعيت ايران را در 30‌سال گذشته مرور كنيم. در‌ سال 1365 حدود نيمي از جمعيت ايران زير 15‌سال داشته‌اند، اين رقم در‌سال 1395 به 24‌درصد رسيده است. در مقابل در ‌سال 1364، فقط يك‌چهارم جمعيت ميان 30 تا 64‌سال داشتند، درحالي كه الان به حدود 45‌درصد رسيده‌اند.‌ درصد جمعيت بالاي 65‌سال از 1/3‌درصد كل جمعيت در‌ سال 1365 اکنون دوبرابر شده و به 1/6‌درصد رسيده است، ولي اين فقط‌ درصد است. اگر با رقم مطلق جمعيت مقايسه كنيم، در ‌سال 1360 حدود 5/1ميليون نفر بالاي 65‌سال بودند، ولي اكنون حدود 5ميليون نفر هستند. اين وضع در 10 تا 15‌سال آينده روند افزايش شديدي پيدا خواهد كرد و بالارفتن ميانگين سن و اميد به زندگي، احتمالا به بيش از 10ميليون نفر خواهند رسيد.
گفتن اين رقم ساده است ولي مواجهه با آن و پاسخگويي به نيازهاي اين قشر بزرگ و نيز استفاده از امكانات و توانايي‌هاي آنان بحث ديگري است كه اگر از امروز براي آن برنامه‌ريزي نشود، به‌طور قطع فردا خيلي دير خواهد بود. سالمندي به معناي دقيق كلمه همان‌قدر كه يك مسأله و تهديد است، راه‌حل و فرصت نيز هست. ابتدا به تهديدات بايد توجه كرد. مسأله فقر و دريافت‌هاي بازنشستگي و عدم‌ كفاف پرداخت‌هاي بازنشستگي مسأله مهمی است، به‌ويژه با وضعيت فوق‌بحراني صندوق‌هاي بازنشستگي اين مسأله جدي‌تر خواهد بود. مسأله دوم، سلامت و درمان آنان است. عبور از سنين مشخصي افراد را در تله‌هاي بيماري‌هاي مزمن و حتي گران‌درمان مي‌اندازد كه از طريق بيمه‌هاي سلامت و درمان بايد به آن پرداخت. مسأله سوم و مهم اوقات فراغت و عبور از تنهايي است كه افراد سالمند را درگير خود مي‌كند. اينها سه مسأله كلي و عمده سالمندان است، هرچند موضوعات ديگري هم وجود دارد ولي درمقايسه با اين 3 مسأله فرعي‌تر محسوب مي‌شوند.
سالمندان فرصت‌هاي مهمي نيز هستند. از همه مهمتر اينكه، اگر اقتصاد ايران بتواند تحرك جدي به خود بدهد و بازار كار فعال شود، يكي از منابع نيروي كار مناسب، همين گروه است كه با افزايش مدت بيمه مي‌توانند سال‌هاي بيشتري فعاليت كنند و اين به نفع بيمه‌ها نيز خواهد بود. متاسفانه اينكه آغاز سالمندي را از 60 يا 65‌سال درنظر بگيريم، با واقعيت نيروي انساني موجود سازگاري ندارد. در برخي از جوامع پيشرفته آغاز سالمندي را به 75 يا 80‌سال برده‌اند، زيرا پيش از اين مقطع، افراد مي‌توانند به خوبي كار و فعاليت كنند.


ظرفيت سالمندان براي فعاليت در امور مدني و خيريه يكي ديگر از نقاط قوت و فرصت‌هايي است كه نزد اين گروه وجود دارد. متاسفانه به اين ظرفيت كمتر توجه مي‌شود و در اين زمينه نيز تأكيد بر حضور جوانان است، درحالي كه سالمندان به علل گوناگون و نيز بي‌نيازي يا كم‌نيازي مادي و فراغت بيشتر، بهتر مي‌توانند در امور مدني و خيريه فعال شوند.
گردشگري سالمندان مي‌تواند يك بازار بسيار مهم اقتصادي باشد. بازاري كه از يك‌سو اوقات فراغت آنان را پر مي‌كند و از سوي ديگر سراسر ايران را به يكديگر پيوند مي‌زند و تحركي اقتصادي را ايجاد خواهد كرد. دولت و صندوق‌هاي بازنشستگي و بيمه‌ها مي‌توانند امتيازاتي براي اين نوع گردشگري قايل شوند. اين گردشگري موجب كاهش بيماري‌هاي جسمي و رواني و كاهش هزينه‌هاي درماني نزد سالمندان نيز مي‌شود. اصلاحات در رفتارهاي فرهنگي جامعه زمينه ديگري است كه تحصيلكرده‌هاي سالمند مي‌توانند در آن مشاركت كنند. در هرحال سالمندي يك فرصت است، اگر آن را از دست ندهيم و همه‌اش را به تهديد تبديل نكنيم.